فراخوان به منظور کمک بـه آزادی نرگس محمدی از زندان
شیرین عبادی رئیس کانون معان حقوق بشر درون نامـهای سرگشاده از فعالین و معان حقوق بشر خواست درون یک همبستگی جهانی از هر تلاش ممکنی به منظور کمک بـه آزادی نرگس محمدی فروگذاری نکنند.
شیرین عبادی، واکنش مجلس خبرگان به انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری درباره اعدام های سال 67 امام چشم فتنه را کورد کرد حقوقدان و رئیس کانون معان حقوق بشر، درون نامـه خود کـه روز شنبه (۱۵ اکتبر/ ۲۴ مـهر) منتشر شد مـینویسد دلیل حکم سنگین نرگس محمدی، مخالفت علنی این زن آزاداندیش با اعدام هست و دستگاههای قضایی و امنیتی ایران با این حکم سنگین تلاش کردهاند صدای رسای معان حقوق بشر را خاموش کنند.
نرگس محمدی اخیراً درون شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامـی بـه ریـاست قاضی ابوالقاسم صلواتی، بـه جرم "تاسیس و عضویت درون جمعیت لگام" (گروهی کـه برای لغو مجازات اعدام فعالیت مـیکند) بـه ۱۰ سال حبس، و برای "تبلیغ علیـه نظام، اجتماع و تبانی و اقدام علیـه امنیت ملی"، مجموعا بـه شش سال دیگر حبس محکوم شد. واکنش مجلس خبرگان به انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری درباره اعدام های سال 67 امام چشم فتنه را کورد کرد از این ۱۶ سال حبس ۱۰ سال آن لازمالاجرا است.
خانم عبادی درون نامـه خود درون باره حکم جدید نرگس محمدی نوشت «این بدان معنی هست که با جمع دو حکم غیرعادلانـه نـهتنـها نرگس که تا شانزده سال حتما بهدلیل انساندوستی و مسوولیتپذیری درون حفظ کرامت، ارزشها و آرمانهای انسانی از موهبت آزادی و بودن درون کنار خانواده و فرزندان خردسالش محروم باشد، کـه خانواده جهانی حقوق بشر نیز شانزده سال از حضور و فعالیت آزادانـه یکی از پرکارترین و دلسوزترین اعضایش محروم خواهد بود.»
پس از انتشار این حکم نرگس محمدی درون یـادداشتی از زندان درون باره آن نوشت «من بـه راهی کـه رفته و کاری کـه کرده و آنچه اندیشیدهام باور دارم و بر تحقق آن یعنی تحقق حقوق بشر اصرار دارم و پشیمان نیستم. واکنش مجلس خبرگان به انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری درباره اعدام های سال 67 امام چشم فتنه را کورد کرد اگر مدعیـان عدالتپروری و دادستانی، استوار بودن رأی ۱۶ سال حبس ظالمانـه را درون دادنامـههای صادره اعلام مـیکنند، ما نیز استوار بودن ایمان و باورهایمان را نزد افکار عمومـی اعلام مـیکنیم.»
تقی رحمانی همسر نرگس محمدی کـه خود سابقه ۱۷ سال زندان درون جمـهوری اسلامـی را دارد، تایید حکم ۱۶ سال حبس به منظور نرگس محمدی را "انتقام از یک فعال حقوق بشر" دانسته کـه "تلاش کرده قوانین و رفتارها را بـه نفع قوانین حقوق بشری تغییر دهد".
شیرین عبادی بـه عنوان رئیس کانون معان حقوق بشر، از همـه آزاداندیشان، سازمانها و افراد مع حقوق بشر و معان آزادی بیـان تقاضا کرده کـه در یک همبستگی جهانی از هر تلاش ممکنی به منظور کمک بـه آزادی عضوی از خانواده خود، فروگذاری نکنند.
خانم عبادی نوشته است: واکنش مجلس خبرگان به انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری درباره اعدام های سال 67 امام چشم فتنه را کورد کرد «نشان دهیم کـه در کِشتی حقوق بشر، همـه ما مسافران آزادی و برابری هستیم و ستم بـه یکی از ما، ستم بـه همگان است.»
سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا اخیرا از صدور حکم ۱۶ سال حبس به منظور نرگس محمدی ابراز "نگرانی عمـیق" کرد و از مقامهای جمـهوری اسلامـی خواست کـه به دلایل انسانی این فعال حقوق بشر را آزاد کنند.
ابوالفضل قدیـانی:
ایستادگی نرگس محمدی استبداد را خشمگین کرده است
ابوالضل قدیـانی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامـی، درون نامـهای سرگشاده، تایید حکم ۱۶ سال زندان نرگس محمدی را «تعجببرانگیز» توصیف کرد، اما نوشت صدور چنین حکمـی از «دستگاه قضایی وابسته بـه استبداد دینی… غیرمنتظره و بیسابقه» نیست.
قدیـانی کـه پیش و پس از انقلاب سال ۵۷ زندانی بوده، صدور حکمهای اینچنینی را نشانـه «کینـههای عمـیق و اقدامـی انتقامجویـانـه نسبت بـه آزادی، عدالت و نیز معان حقوق بشر و آزادیخواهان» دانست.
نرگس محمدی، دبیر کانون معان حقوق بشر، درون حال حاضر مشغول گذراندن دوران ۶ ساله حبس خود است. او بـه تازگی درون پرونده دیگری بـه ۱۶ سال زندان محکوم شد.
قدیـانی حکم نرگس محمدی را «مصداق بارز» به منظور «اختناق» درون ایران توصیف و ابراز امـیدواری کرد: «اصلاحطلبان و «آزادیخواهان و کلیـهانی کـه دل درون گرو اجرای عدالت و قانون دارند، اعتراض فروخورده خود را بـه گوش ملت برسانند.»
متن کامل این نامـه کـه نسخهای از آن به منظور انتشار درون اختیـار «زیتون» قرار گرفته، بـه شرح زیر است:
بسمـه تعالی
هو خیرالحاکمـین
دادگاه بدوی غیر قانونی انقلاب نرگس محمدی را بـه ۱۶ سال حبس محکوم کرد و دادگاه غیر قانونی تجدید نظر انقلاب آن حکم را تایید کرد. گرچه این حکم بسیـار سنگین تعجب برانگیز هست اما از دستگاه قضایی وابسته بـه استبداد دینی و فرمانبر مستبد صدور چنین احکامـی چندان غیر منتظره و بی سابقه نیست; چون این حکم نشانـه کینـه های عمـیق و اقدامـی انتقام جویـانـه نسبت بـه آزادی, عدالت و نیز معان حقوق بشر و آزادی خواهان هست که نرگس محمدی یکی از شاخص ترین آنـهاست.بر همگان مشخص هست که این زن به منظور منافع حقوق بشر از بیماریـهای جانفرسایی رنج مـی برد.فراق از خانواده بـه خصوص کودکان عزیزش رنج او را دوچندان مـی کند.
این حکم کینـه توزانـه و انتقامجویـانـه درون حق وی نـه تنـها نشانـه اقتدار نیست بلکه حاکی از ترس و وحشت از آزادی,دموکراسی و آگاهی ست.
چراکه نرگس محمدی گرچه جسما بیمار و رنجور هست اما بـه لحاظ روحی و روانی بسیـار قوی و همچنان بر سر آرمانـهای خود محکم و استوار ایستاده هست و با هزینـه های سنگین درعمل آن را بـه اثبات رسانده و همـین ایستادگی هست که استبداد را سخت خشمگین مـی کند و سبب مـی شود چنین احکام ظالمانـه ای از دادگاههای تحت فرمان او صادر شود.
آیـا جرم نرگس محمدی و سایر زندانیـان سیـاسی نظیر آزادیخواهانی چون عبدالفتاح سلطانی و عیسی سحرخیز جز مصداقی از مصادیق آزادی بیـان و قلم کـه در قانون اساسی بـه تصریح ذکر شده هست مـی باشد ؟ اگر سرکوب آزادیـهای مصرّح درون قانون اساسی کـه رهبران سرفراز سبز آقایـان مـیرحسین و مـهدی و خانم زهرا رهنورد خواهان اجرای بی تنازل آن مـی باشند اختناق نیست استبدادپاسخ دهد بعد چیست؟
آیـا مصداقی بارزتر به منظور اختناق از حکم ۱۶ سال زندان به منظور جرم ناکرده و سایر احکام صادر شده درون طول سال های متمادی و هم چنین حصر غیر قانونی و ظالمانـه ی رهبران سبز مـی توان یـافت؟ اگر هست مستبد و اعوان و انصارش اعلام کنند.
امـید هست که اصلاح طلبان و آزادیخواهان و کلیـهانی کـه دل درون گرو اجرای عدالت و فانون دارند با استعانت از خداوند اعتراض فروخورده خود را بـه گوش ملت برسانند و به افکار عمومـی اعلام کنند و خواهان آزادی زندانیـان سیـاسی و برداشتن حصر از رهبران جنیش سبز شوند.
من الله توفیق
ابوالفضل قدیـانی
۹۵/۷/۱۱
زیتون
بابا ندارد کـه آب بدهد نان بدهد !!!
برگرفته از فیس بوک شعله پاکروان؛
خانم شعله پاکروان درون نامـه ای بـه روحانی با اشاره بـه رویدارحیمـی، یکی از هزاران ی کـه پدرانشان توسط این حکومت بـه دار آویخته شده اند مـی گوید:
آقای روحانی !
این عرا ببینید. این رویدا رحیمـی است. امروز بـه مدرسه رفت که تا با سواد شود، الفبا یـاد بگیرد، از الف که تا یـا، کلاس اولی ها وقتی حروف جدید را یـاد مـی گیرند، کلماتی کـه آن حرف را دارد مـینویسند، که تا یکی دو ماه دیگر کلمـه بابا را خواهد آموخت،او بـه همکلاسیـهایش خواهد گفت کـه بابا ندارد کـه آب بدهد، نان بدهد، که تا شش ماه دیگررویدا خواهد توانست کلمـه اعدام را بنویسد. او که تا شش ماه دیگر بـه همکلاسیـهایش خواهد گفت کـه بابایش اعدام شده است. شنو ، مادر رویدا ست . او شش ماه دیگر دیکته ای بـه ش خواهد گفت، رویدا جان بنویس : بابا ... و ... عمو ... اعدام ... شده اند.
آقای رئیس جمـهور !
خانواده رحیمـی 6 مرد اعدامـی داشته، اکنون مشاورتان مـیتواند بگوید علاوه بر روستایی درون بلوچستان، خانـه ای درون کردستان وجود دارد کـه همـه مردانش اعدام شده است.
آقای روحانی !
شما رئیس جمـهور رویدا و عموزاده هایش هم هستید، وقتی کـه کارتان درون نیویورک تمام شد و به جهانیـان نشان دادید کـه مردم ایران خوشبختند، بـه بازار بروید و برای رویدا وعموزادگانش کـه سایـه پدر و پدربزرگ بر سرشان نیست لباسهای قشنگ و گرم بخرید. آخر کودکی کـه آغوش پدر را ندارد زود سردش مـیشود. خصوصا اگر درون کردستان باشد، راستی رویدا برادری دارد کـه چند سال دیگر بـه مدرسه خواهد رفت. 5 کودک کـه بزرگترینشان کلاس چهارم هست در این خانـه سرد زندگی مـیکنند.
آقای رئیس جمـهور !
اگر راست مـیگویید جلوی سرد شدن خانـه ها را بگیرید، خانـه های بسیـاری درون لیست یخ قرار دارد. رئیس زندان هم نامـه داده کـه هر چه زودتر باران یخ بـه خانـه هایی ببارد کـه شما رئیس جمـهورشان هستید .پاییز و ماه مـهر، به منظور خیلی از کودکان این سرزمـین خالی از مـهر و عطوفت است. زیرا هزاران نفر زیر حکم اعدامند، هر کـه ماشین اعدام را از کار بیندازد رئیس جمـهور هم نباشد، بر قلبهای مردم حکومت خواهد کرد . بـه رویداهای این سرزمـین، نـه بـه اعدام را هدیـه دهید.
كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها ۲ مـهر
بیـانیـه گزارشگران بدون مرز از عملکرد دولت ایران درون رابطه با آزادی بیـان
همزمان با سفر روحانی بـه نیویورک به منظور شرکت درون هفتاد و یکمـین مجمع عمومـی سازمان ملل متحد، گزارشگران بدون مرز طی بیـانیـه ای بازداشت روزنامـه نگاران و رفتار مقام های مسئول جمـهوری اسلامـی درون ایران را محکوم کرد.
در این بیـانیـه آمده است: «در این هفته دست کم دو روزنامـه نگار بازداشت شدند و شماری دیگر را دستگاه قضایی زیر مـهار رهبر جمـهوری اسلامـی و وزارت اطلاعات تهدید و یـا احضار کرده اند.»
یکی از مسئولان سازمان گزارشگران بدون مرز درون این باره اعلام کرد: «حسن روحانی درون حالی به منظور آخرین بار درون دوره ریـاست جمـهوری اش بـه مجمع عمومـی سازمان ملل مـی رود کـه وعده انتخاباتی تغییر بـه نفع آزادی بیـان و مطبوعات محقق نشده است. وضعیت آزادی اطلاع رسانی هم چنان درون ایران نامساعد هست و درون سایـه تهدیدهای جنگ و فساد بر کشور بـه نظر مـی رسد این وضعیت ناگوارتر شود. دستگاه قضایی و سپاه پاسداران زیر فرمان علی خامنـه ای، اطلاع رسانی مستقل را مـهار و سرکوب مـی کنند. حسن روحانی کـه بنا بر قانون ناظر اجرای قانون اساسی است، مـی توانست بـه این وضعیت پایـان دهد، کاری کـه تا امروز نکرده است. او ترجیح داد بازارهای ایران را به منظور سرمایـه های خارجی باز کند که تا درهای زندان را بـه روی زندانیـان سیـاسی بگشاید.»
كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 1مـهر
محرومـیت درمانی زندانیـان سیـاسی ایران توسط انجمن جهانی پزشکی محکوم شد
انجمن جهانی پزشکی طی نامـه ایی بـه علی خامنـه ایی استفاده این کشور از محرومـیت زندانیـان سیـاسی از خدمات درمانی را شکلی از شکنجه وگرفتن اعتراف اجباری توصیف کرد وآنرا محکوم نمود.
در این نامـه تاکید شده هست محرومـیت رسیدگی پزشکی بیـانگر رفتار نادرست بوده و مـی تواند بعضا بـه شکلی از شکنجه، رفتاربی رحمانـه، غیر انسانی یـا اهانت آمـیز تبدیل شود، کـه به روشنی تحت قوانین
بین المللی حقوق بشر، ممنوع اعلام شده است.
مایکل مارموت درون این باره مـی نویسد: عمـیقا نگران مواردی هستیم کـه در این گزارش ذکر شده هست و مایلم بـه شما یـاد آوری کنیم کـه جمـهوری اسلامـی کنوانسیون های بین المللی حقوق فرهنگی، اجتماعی واقتصادی را امضا کرده، و بدینوسیله متعهد بـه اجرای مفاد آن شامل ماده 12 حق هر شـهروند از برخورداری از بالاترین استاندارد سلامت روحی و جسمـی است.
در این نامـه تاکید شده هست که حق دسترسی بـه خدمات پزشکی از حقوق کلیدی بشر بوده و بر اساس قوانین بین المللی نبایستی درون مقوله زندان تحت تاثیر منفی قرار گیرد.
قوانین سازمان ملل به منظور درمان زندانیـان مـیگوید: زندانیـان بایستی از همان استانداردهای خدمات درمانی برخوردار شوند کـه برای بقیـه افراد جامعه فراهم است، و همچنین بایستی بـه خدمات درمانی ضروری بـه صورت رایگان و بدون هیچ تبعیضی براساس وضعیت حقوقیشان دسترسی داشته باشند.
مایکل مارموت اکیدا از مقامات ایران خواست محرومـیت پزشکی بـه عنوان نوعی مجازات را متوقف کرده و اطمـینان دهند ماموران امنیتی و زندان کـه مظنون بـه محرومـیت عمدی زندانیـان از این مراقبتها هستند را تحت پیگرد قرار داده و در صورت وجود مدارک علیـه آنـها مورد محاکمـه قرار گیرند.
كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 20 شـهریور
دادنامـه یک صد ایرانی بـه دیوان کیفری بین المللی:
اعدامهای ١٣٦٧ جنایت علیـه بشریت است
به دنبال افزایش مقالات و گزارش های خبری درون مورد انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری پیرامون اعدام هزاران تن از زندانیـان سیـاسی درزندان های ایران، بـه فرمان آیت الله خمـینی، یک صد تن از فعالان سیـاسی، حقوق بشری و اهل قلم ایرانی با ارسال دادنامـه ای بـه مسئولان "دیوان کیفری بین المللی" و "شورای حقوق بشر سازمان ملل" خواستار بـه رسمـیت شناخته شدن این کشتارها بـه عنوان "جنایت علیـه بشریت" از سوی جامعه بین المللی گردیدند.
دراین دادنامـه آمده است: "درسال ١٣٦٧/١٩٨٨ مـیلادی، بـه فرمان شخص آیت الله خمـینی، انبوهی از زندانیـان سیـاسی اعدام شدند.
بنا بـه گزارش عفو بین المللی، دست کم 4482 مرد و زن جوان درفاصله دوماه درون آن سال ناپدید شدند."
نویسندگان نامـه بعد از شرح اخبار و گزارش های منتشرشده، طی 25 سال گذشته دراین مورد، درون پایـان دادنامـه خود مـی نویسند: "ما، امضا کنندگان این بیـانیـه، قتل عام 67 زندانیـان سیـاسی ایران را یک مورد واضح و روشن ازجنایت علیـه بشریت مـی دانیم.
ما از سازمان های حقوق بشربین المللی و شورای حقوق بشرسازمان ملل درخواست مـی کنیم جمـهوری اسلامـی ایران را به منظور دشمنی سیستماتیک با حقوق مدنی و سیـاسی شـهروندان خود محکوم نماید.
نویسندگان یـاد آوری مـی کنند که: "کانادا یگانـه کشوری جهان هست که رسماً ایران را بـه دلیل کشتارهای سال 67 بـه جنایت علیـه بشریت متهم ساخته است".
دراین فهرست یک صد نفره اسامـی شناخته شده ای از جمله خانم شرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل، مـهران براتی تحلیلگر مقیم آلمان، پرویز دستمالچی از جان بـه دربردگان سوء قصد تروریستی معروف بـه "رستوران مـیکونوس" درآلمان، منصورفرهنگ، اولین نماینده ایران درسازمان ملل بعد از انقلاب، مـهرانگیز کار، کاظم کردوانی و93 تن دیگر دیده مـی شود.
رادیو فرانسه
درخواست دبیرکل سابق کانون صنفی معلمان از روحانی:
وزارت اطلاعات شکایـات خود را از فعالین بعد بگیرد
محمود بهشتی لنگرودی درون نامـهای بـه حسن روحانی رئیسجمـهور از وی خواست بـه وزارت اطلاعات دستور دهد پرونده شکایـات مطرح شده این وزارتخانـه از فعالین سیـاسی و مدنی دو دوران محمود احمدینژاد را بازبینی و این شکایـات را از فعالین زندانی باز بعد گیرد.
به گزارش «سحام»، درون بخشی از نامـه دبیرکل سابق کانون صنفی معلمان بـه حسن روحانی آمده است: «مـیدانم کـه رفع برخی موانع از محدودهی توان و اختیـارات دولت شما خارج است، اما باز بعد گیری شکایتهای وزارت اطلاعات و شنیدن فریـادهای تظلم خواهیـانی کـه جرمشان انتقاد از سیـاستهای غلط دولتهای گذشته بوده است، نـه تنـها توقع بالایی نیست بلکه درون راستای تحقق شعارهای انتخاباتی حضرتعالی است.»
متن نامـه بهشتی لنگرودی بـه رییسجمـهور را درون ادامـه مـیخوانیم:
به نام خدا
جناب آقای روحانی
ریـاست محترم جمـهوری اسلامـی ایران
با سلام و احترام
پس از گسترش فضای امنیتی، بـه ویژه درون دورهی دوم دولت آقای احمدینژاد کـه متاثر از حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ بود، موج احضارها و پرونده سازیها به منظور فعالان بسیـاری از عرصههای اجتماعی و جامعهی مدنی بـه راه افتاد و بیگناهان بسیـاری، با پرونده سازی نیروهای امنیتی تحت فرمان رییس جمـهور وقت، بـه دادگاهها فرا خوانده شدند و با شکایت وزارت اطلاعات وقت و با طرح برخی اتهامات، بـه حبسهای کوتاه و بلند مدت محکوم گردیدند.
با پایـان یـافتن این دورهی طولانی کـه شما خود نیز یکی از منتقدان سرسخت آن بودهاید و فرا رسیدن ایـام انتخابات و طرح شعارهای انتخاباتی کاندیداها، شما کـه از یک طرف، وعدهی تبدیل فرهنگ امنیتی بـه امنیت فرهنگی را مطرح مـیکردید و از دیگر سو اصلاح نابسامانیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را از اولویتهای خویش عنوان مـیکردید، مورد اقبال جامعه، بـه ویژه فعالان اجتماعی واقع شدید و با ایجاد امـید بـه تغییر وضع موجود و با حمایت فعالان جامعهی مدنی ایران، بـه پیروزی درون انتخابات دست یـافتید.
اما امروز و در حالی کـه آخرین سال دورهی اول ریـاستجمـهوری شما سپری مـیگردد، همچنان انسانهای بیگناه بسیـاری بـه واسطهی پرونده سازیهای وزارت اطلاعات دولت گذشته، یـا درون زندان بـه سر مـیبرند و یـا منتظر اجرای حکم هستند و این درون حالی هست که گفته مـیشود درون صورت باز بعد گیری شکایت وزارت اطلاعات، فشارهای امنیتی و قضایی از سر بسیـاری از این بیگناهان برداشته خواهد شد و یـا احکامشان بـه حالت تعلیق درون خواهد آمد.
جناب آقای روحانی؛ وزیر محترم اطلاعات، درون سخنانی قابل تامل، فرمودند کـه ما از انتقاد و منتقدان استقبال مـیکنیم و لبهایشان را مـیبوسیم، بعد چگونـه هست که همـین وزارتخانـه درون برابر ظلمـی کـه در دولت گذشته و توسط نیروهای آن نـهاد درون حق برخی فعالان و منتقدان اعمال شده و با تدبیر این دولت قابل رفع است، اقدامـی نمـیکند؟
جناب آقای روحانی؛ مـیدانم کـه رفع برخی موانع از محدودهی توان و اختیـارات دولت شما خارج است، اما باز بعد گیری شکایتهای وزارت اطلاعات و شنیدن فریـادهای تظلم خواهیـانی کـه جرمشان انتقاد از سیـاستهای غلط دولتهای گذشته بوده است، نـه تنـها توقع بالایی نیست بلکه درون راستای تحقق شعارهای انتخاباتی حضرتعالی است.
بر این اساس، اینجانب، بـه عنوان یک فعال صنفی جامعهی معلمان کـه خود نیز با شکایت همـین وزارتخانـه، درون دو حکم مجزا، درون سالهای ۸۶ و ۸۹ و در دادگاههایی چند دقیقهای بـه ۹ سال حبس محکوم شدهام، از حضرتعالی تقاضا دارم کـه در فرصت کوتاه باقیمانده، با دستوری صریح و قاطع، از وزیر محترم اطلاعات بخواهید که تا نسبت بـه حل مشکلات امنیتیـانی کـه با دخالت غیر قانونی دولت گذشته و به ناحق راهی زندانها شده و یـا برایشان پروندهسازی شده، اقدام نمایند که تا شاهد تحقق یکی از مـهمترین شعارهای انتخاباتی شما باشیم.
با سپاس
محمود بهشتی لنگرودی
۱۲شـهریور ۱۳۹۵
جلوگیری وزارت اطلاعات از برگزاری مجمع عمومـی کانون نویسندگان
کانون نویسندگان ایران درون اطلاعیـهای اعلام کرد کـه وزارت اطلاعات جمـهوری اسلامـی از برگزاری مجمع عمومـی سالانـهی این کانون جلوگیری کرده است. درون این مجمع قرار بود "هیئت دبیران" جدید کانون انتخاب شود.
قرار بود روز جمعه (۲۶ اوت/ ۵ شـهریور) مجمع عمومـی کانون نویسندگان ایران با هدف انتخاب "هیئت دبیران" جدید درون منزل یکی از اعضا برگزار شود؛ این جلسه اما با حضور ماموران امنیتی لغو شد. این خبر را کانون نویسندگان ایران درون اطلاعیـهای اعلام کرده است.
بر این اساس، درون ۱۰ روز اخیر فاطمـه سرحدیزاده، اکبر معصومبیگی، علیرضا عباسی، قارن سوادکوهی و رضا خندان مـهابادی، پنج عضو ارشد کانون نویسندگان، بـه وزارت اطلاعات احضار شدهاند؛ بـه آنان تاکید شده بوده از برگزاری مجمع عمومـی خودداری کنند.
کانون نویسندگان ایران شـهریورماه ۱۳۹۳ اعلام کرد کـه مجمع عمومـی این کانون درون روز هفتم شـهریور همان سال بعد از ۱۲ سال ممانعت نیروهای امنیتی بار دیگر برگزار شده است. شـهریورماه ۱۳۹۴ نیز خبر تشکیل مجمع عمومـی این کانون منتشر شد.
ین کانون درون سال ۱۳۴۷ تشکیل شده و یکی از اصلیترین نـهادهای غیر دولتی نویسندگان درون ایران برشمرده مـیشود. دستاندرکاران کانون نویسندگان همواره بر غیر سیـاسی بودن این تشکل و فعالیتهای آن تأکید کردهاند. فعالیتهای کانون اما همواره به منظور دولتها حساسیتبرانگیز بوده است.
حمله بـه دفتر کانون نویسندگان ایران درون سال ۱۳۶۰، سانحهای کـه در سال ۱۳۷۵ به منظور اتوبوس حامل گروهی از نویسندگان بـه ارمنستان رخ داد، ممانعت از برگزاری مجمع عمومـی درون سالهای مختلف و قتل محمد مختاری و جعفر پوینده، دو عضو این کانون (پرونده موسوم بـه "قتلهای زنجیرهای") از نمونـه رخدادهای سیـاسی هستند کـه برای این تشکل صنفی-فرهنگی رخ دادهاند.
در بیـانیـه کانون نویسندگان ایران کـه در پی لغو مجمع عمومـی این نـهاد صادر شده، آمده است: «ما بارها اعلام کردهایم نویسندهایم و ما را با قدرت سیـاسی کاری نیست، اما مخالف و خواهان آزادی بیـان و اندیشـه بی هیچ حصر و استثنا به منظور همگان هستیم و بدیـهی هست مجامع عمومـی کانون نیز هدفی جز این را دنبال نمـیکنند».
کانون نویسندگان ایران سه ماه پیش هم درون نامـهای خطاب بـه حسن روحانی خواسته بود دولت وفاداری بـه آزادی را درون عمل نشان دهد. این تشکل، و حذف درون نمایشگاه کتاب تهران را ناقض سخنان رئیس جمـهوری اسلامـی درون دفاع از آزادی نویسندگان و ناشران خوانده بود.
رادیوآلمان
نامـه علی مطهری بـه مصطفی پورمحمدی
مسئولان درون خصوص فایل صوتی آیتالله منتظری بـه «مغالطه» مـی پردازند
نایبرییس مجلس شورای اسلامـی درون نامـهای خطاب بـه مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری درون واکنش بـه اظهاراتش درباره اعدامهای سال ۶۷، او را بـه «پاسخ نو توضیح واضحات» متهم کرد.
علی مطهری پیشتر نیز از وزیر دادگستری خواسته بود بعنوان نماینده وزارت اطلاعات توضیح دهد کـه نحوه اجرای حکم آیتالله خمـینی درباره اعدامهای سال ۶۷ چگونـه بوده است. مصطفی پورمحمدی همچنین درون سال ۶۷ از اعضای هیـاتی بود کـه به دستور آیتالله خمـینی، رهبر وقت جمـهوری اسلامـی درباره اعدام زندانیـان سیـاسی و عقیدتی درون تابستان ۶۷ تصمـیم گرفتند.
مصطفی پور محمدی دو روز پیش درون اظهاراتی درون همدان کـه توسط خبرگزاری ایسنا منتشر شد، به
مسائل مطرح شده درون فایل صوتی آیت الله منتظری درباره اعدام های دهه۶۰ واکنش نشان داده بود.
به گفته او «منافقان تبهکار روزگار هستند و امروز نمونـه روشن آنـها داعشیها هستند کـه در قساوت و خونریزی بـه صغیر و کبیر رحم ند بـه طوری کـه همـه افراد درون ترس قساوت آنـها بودند.» وزیر دادگستری درون ادامـه آن سخنرانی افزود کـه «برخی دنبال تطهیر دشمنان خونآشام این ملت هستند درون حالی کـه این افراد چیزی جزء خیـانت و خباثت و رذالت درون پرونده خود ندارند.»
علی مطهری بـه سخنان پور محمدی با انتشار نامـه ای سرگشاده واکنش نشان داد:
«جناب حجتالاسلام آقای پورمحمدی دامت برکاته
وزیر محترم دادگستری
با اهداء سلام، بـه عرض مـیرساند درون صحبت خود درون ارتباط با انتشار فایل صوتی مرحوم آیتالله منتظری، فرمودهاید: «برخی دنبال تطهیر دشمنان خونآشام این ملت هستند کـه در قساوت و خونریزی بـه صغیر و کبیر رحم ند بـه طوری کـه همـه افراد درون ترس قساوت آنـها بودند.»
متأسفانـه این، مشکل کشور ماست کـه مسئولان بـه جای توضیح یک مسئله و پاسخ بـه سؤالی کـه برای برخی اذهان ایجاد شده هست به مغالطه مـیپردازند و از عواطف انسانی و دینی و انقلابی مردم بهرهبرداری مـیکنند و هیچ گاه بـه سؤال مورد نظر پاسخ نمـیدهند. درون موضوع فایل صوتی مذکور همـه مسئولانی کـه پاسخ دادند صرفا بـه جنایتکاری منافقین از یک سو و عظمت شخصیت امام خمـینی(ره) از سوی دیگر پرداختند و هیچ پاسخی بـه سؤال ندادند و در واقع توضیح واضحات دادند.
انحرافات فکری و جنایـات بزرگ منافقین بر همـه روشن هست و گروه فرقان هم کـه شخصیتی بـه عظمت آیتالله مطهری را بـه شـهادت رساند شاخهای از منافقین بود. این امر محل بحث نیست. محل بحث این هست که با توجه بـه این کـه از نظر اسلام و در حکومت اسلامـی حتی بـه چنین جانیـانی و طرفداران آنـها نیز نباید ظلم شود آیـا شایعاتی کـه درباره اتفاق سال ۶۷ درباره نحوه اجرای حکم امام(ره) گفته مـیشود صحت دارد یـا خیر؟ جناب عالی کـه همراه آقایـان رئیسی، نیّری و رازینی درون متن این قضیـه بودید حتما ضمن توضیح ماجرا، یـا مـیفرمودید این شایعات بـه هیچ وجه صحت ندارد و یـا مـیفرمودید ممکن هست قصورهایی هم صورت گرفته باشد کـه در صورت اثبات از خانوادههای آنـها عذرخواهی و جبران خسارت خواهد شد.
این روش برخلاف تفکر رایج کـه کتمان خطاهای احتمالی را موجب تقویت نظام مـیداند و بلکه نوعی عصمت به منظور جمـهوری اسلامـی قائل است، موجب جلب اعتماد بیشتر مردم و استحکام افزونتر نظام اسلامـی است.
از خدای متعال توفیق الهی روزافزون جنابعالی را مسئلت مـیکنم.
با تقدیم احترام
علی مطهری»
فایل صوتی گفتگوی آیتالله منتظری با نیری (حاکم شرع)، اشراقی (دادستان)، رئیسی (معاون دادستان) و پورمحمدی (نماینده اطلاعات درون اوین) داشتند درون روزهای گذشته به منظور نخستین بار توسط سایت رسمـی و تلگرام «آیتالله منتظری» منتشر شده و پسازآن توسط رسانـههای متعددی «بازنشر» شد.
محتویـات فایل صوتی پیش از این درون خاطرات آیتالله منتظری نیز منتشر شده بود.
تا کنون نـه فقط پورمحمدی کـه دیگر حاضران زنده درون این ملاقات و مسئولان جمـهوری اسلامـی بـه جای پاسخگویی بـه مسائل مطرح شده درون این فایل صوتی، بـه نقد رویکرد های مجاهدین درون سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی پرداختند. از جمله ری شـهری حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامـی، دادگاه انقلاب ارتش، وزیر اطلاعات بین سالهای ۱۳۶۳ که تا ۱۳۶۸.
او کـه امروز تولیت شاه عبدالعظیم، یکی از شخصیت های مقدس به منظور شیعیـان است، درون نماز جمعه انتشار نوار اخیر درون سایت رسمـی آیت الله منتظری را بیـانگر این دانست کـه «هنوز درون این بیتی کـه با امام خمـینی (ره) درافتاد و بنیـانگذار انقلاب تقاضای مرگ خودش را از خدای متعال نمود، هنوزانی هستند کـه به منافقین کمک مـی کنند.»
او نیز گردانندگان سایت آیت الله منتظری را محکوم کرد بـه اینکه «اگر این دفتر با جریـان منافقین ارتباط ندارد و نفوذی های منافقین درون این دفتر رسوخ نکرده اند چرا درون شرایطی کـه نفاق با وهابیت کودک کش هم پیمان شده هست برای ضربه زدن بـه نظام مقدس جمـهوری اسلامـی مطالبی کـه سال ۶۷ ضبط شده را درون فضای کنونی منتشر مـی کنند.»
احمدمنتظری، فرزند آیت الله منتظری و مسئول بیت او پیشتر درون گفتگو با «زیتون» پاسخ این پرسش را داده بود. مـیگویند همراهی با – بـه قول آنها – «منافقین» است؛ زمانی کـه عربستان سعودی با آنها متحد شدند. او درون پاسخ بـه این سوال «اولا اتحاد این دو بـه دلیل حمله بعضی افراد بـه سفارت عربستان هست که متاسفانـه هنوز مجازات نشدهاند و باز هم متاسفانـه این حمله بـه اسم نظام نوشته شد. اگر اینها مجازات مـیشدند، نظام مـیتوانست حساب خود را جدا کند، اما این کار را ند. اتحاد این دو بـه دلیل آن اتفاق بوده و کاری بـه ما ندارد.»
زیتون
نوشته نسرین ستوده درباره اعدام های اخیر
خبر اعدام دسته جمعی هموطنان کرد موجی از حیرت و تاسف درون مـیان ایرانیـان ایجاد کرد. نحوه ی خبر رسانی اجرای حکم بـه خانواده های اعدام شدگان نیز حکایت از تلاش سازماندهی شده به منظور ایجادحداکثر رعب و وحشت دارد. قطع تلفن خانواده ی اعدام شدگان و عدم دسترسی بـه آن ها نیزحکایت از شرایط دشواری دارد کـه آن ها درون چنین روزهای سختی تحمل مـی کنند.
جای حیرت و تعجب هست در شرایطی کـه بیشرین نیـازبه همدلی و همراهی شـهروندان وجود دارد ، با اجرای چنین احکامـی، آخرین روزنـه های امـید به منظور ایجاد تفاهم مسدود مـی شود.
احکامـی کـه به طور متوسط درون پی یک دقیقه و نیم جلسه ی محاکمـه توسط دادگاه انقلاب صادر شده اند، با هیچ معیـار و منطق حقوقی، عادلانـه محسوب نمـی شوند. اگر ویژگی های یک محاکمـه ی عادلانـه علنی بودن، منصفانـه بودن، دقت و بیطرفی قاضی، جلسه ی دادرسی فارغ از ترس و رعب باشد، جلسات دادگاه انقلاب فاقد ویژگی های فوق هستند. بـه همـین دلیل محکومان این پرونده اصرار بـه ارجاع پرونده شان بـه دادگاه های عمومـی طبق اصل 168 قانون اساسی داشته اند. اساس جلسات دادگاه انقلاب برغیرعلنی بودن هست و علاوه برآن این محاکمـه فاقد هرگونـه دقت بوده هست زیرا به منظور هر متهمـی کمتر از 2 دقیقه وقت صرف شده هست و علاوه برآن جلسه ی دادگاه بـه شـهادت نامـه ی محکومان با حضور بازجو تشکیل شده است، بعد منصفانـه نبوده هست و فارغ از رعب و ترس نیز تشکیل نشده است.
دست آخر نشاندن وکیلی درون جایگاه دادستان و اظهاراتی خلاف سوگند وکالت، هیچ از سنگینی و ناعادلانـه بودن احکام صادره کم نمـی کند و خود دلالت بر عزم راسخ بر نادیده گرفتن حقوق متهمان دارد. از وکیلی کـه بیش از دادستان مدعی موکل خویش شده هست که قادر بـه پاسخگویی بـه اظهاراتش نیست حتما پرسید چگونـه که تا این اندازه از نگرانی های دادستان خبر دارد و از نگرانی های موکل و خانواده اش بی اطلاع مانده است؟ موکلی کـه اکنون حتی قادر بـه عزل وکیل اش نیست....افسوس
به خانواده ی اعدام شدگان و به جامعه ی دردمند ایرانی تسلیت مـی گویم و به حرفه ام کـه چنین مـهجور افتاده هست نیز تسلیت مـی گویم.
دانشجو آنلاین
نرگس محمدی بعد از اعتصاب غذا:
از هر اقدامـی به منظور اعتراض بهره خواهم برد و آزایخواهان را بـه کمک خواهم طلبید
نرگس محمدی درون پی پایـان اعتصاب غذا و ایجاد امکان تماس تلفنی با فرزندان خردسالش، با نگارش دلنوشتهای نکتههایی را درون این خصوص بیـان کرد.
به گزارش «سحام»، نرگس محمدی درون بخشی از این نوشته آورده است: «علیرغم پایـان بـه اعتصاب غذایم و سر تسلیم فرود آوردن درون مقابل درخواستهای عزیزان و بزرگوارانم، که تا زمان رسیدن بـه حقوق انسانی زندانیـان سیـاسی- عقیدتی- قومـیتی- تی از هر اقدامـی به منظور اعتراض بهره خواهم جست و از انسانهای آزادیخواه و عدالتجو و صلحطلب استمداد خواهم طلبید.»
متن دلنوشته نرگس محمدی، نائب رییس کانون معان حقوق بشر بـه شرح زیر است:
به یـاد استادِ اخلاق و معرفت، هدی صابر، کـه در اعتصاب غذا جان بـه جان آفرین تسلیم کرد و فریـاد اعتراض ملت شد؛
به یـاد مادرانی کـه در سلولهای انفرادی بـه یـاد فرزندانشان حلقهیِ ذکر بـه قلاب دوست انداختهاند؛
به یـاد مادرانی کـه در بند و زندان، درون حسرت بـه سر بردن شبی بر بالین فرزندانشان، شبها که تا سحر دست بـه گریبان اندوه زدهاند؛
به یـاد مادرانی کـه در سوگ فرزندانشان کـه سودای عدالت و آزادی داشتند، بر سر عهد و پیمان آنان ایستادهاند؛
و بـه یـاد همـه زنان و مادرانِ آرمانخواه درون سراسر جهان؛
و من، زن و مادری از خیل این زنان و مادران کـه اکنون پژواک همان فریـاد و آواز دیرین و جاویدم.
٢۶ تیرماه سال ٩۴، کیـانا جان و علی جانم از ایران رفتند و درست روز ٢۶ تیرماه ٩۵ و در حالی کـه از ٧ تیرماه درون اعتراض بـه محروم بودن از شنیدن صدای فرزندانم اعتصاب غذا کرده بودم، موفق بـه تماس تلفنی با فرزندانم شدم. طبق نامـه دادیـار محترم مقرر گردیده هفتهای یک نوبت و فقط با فرزندان خردسالم تماس تلفنی داشته باشم. ابتدا دستور کتبی داده شده بود کـه هر ١۵ روز یکبار و تحت شرایط امنیتی درون بند امنیتی ٢٠٩ انجام شود کـه پس از اعتراضهایم، بـه محل دفتر حفاظت و حراست زندان اوین تغییر یـافت.
مـیدانم طی این مدت موجب نگرانی بسیـاری شدهام و پیـامهای دلگرمکننده و پُرمـهر و زیبایی از دوستان، هموطنان و همبندیها و همکاران عزیزم درون خارج و داخل کشور داشتهام و همبستگیها و حمایتهایی از سوی نـهادهای حقوقبشر اعلام شده است. خود را لایق و شایسته چنین محبتهایی نمـیدانم و از صمـیمقلب و با تمام وجودم از تکتک عزیزانی کـه با نوشتهها و اظهارنظرها و پیگیریهایشان موجب شنیده شدن صدای اعتراض من شدهاند، سپاسگزارم و در مقابل انساندوستیشان سر تعظیم فرود مـیآورم. یقین توجه و الطاف عزیزان دین و مسئولیت بزرگی بر گردن من حقیر گذاشته است.
بزرگوارانی چون برادران سنی و کوردم کـه خود درون معرض تهدید، خطر و نگرانی بوده و برای نجات جان خود نیـاز بـه توجه و پیگیری دارند و از داخل زندان پیـام ارسال داشتهاند کـه موجب سرور و شرمساری بنده است. اما یقین دارم همانطور کـه کوردستان پارهتن ماست و به هموطنان عزیز سنی و کورد عشق مـیورزیم، آنها نیز با هموطنان خود اینگونـهاند، کـه بوسه بر دست تکتکشان مـی.
طی این مدت، اعتراضهای اینجانب نسبت بـه ستمها و تحدیدهایی بودهاست کـه به انحاء مختلف نسبت بـه زندانیـان سیـاسی- عقیدتی روا داشته مـیشود. این محدودیتها و فشارهای طاقتفرسا از زمان بازداشت افراد بـه عنوان متهم، و نگهداری آنها درون سلولهای انفرادی کـه مصداق بارز شکنجه روحی و روانی هست -و طبق رأی وحدت رویـه دیوان، غیرقانونی و غیرشرعی است- برگزاری دادگاههای نمایشی، صدور احکام سنگین که تا شرایط نگهداری زندانیـان درون بندهای سیـاسی را دربر مـیگیرد و متهم و زندانی را از شرایط زیست انسانی محروم مـیکند.
در این مـیان، سختگیریهای مضاعفی نسبت بـه زندانیـان زنِ سیـاسی- عقیدتی درون سراسر کشور بـه چشم مـیخورد. بند زنان سیـاسی اوین از داشتن تلفن درون بند محروم هست و این درون حالی هست که از ٢٧ زن زندانی، ١٧ نفر مادر هستند کـه ۴ نفر آنها کودک خردسال دارند و ٢ نفر از مادران همزمان با همسرانشان درون زندان بهسر مـیبرند و کودکان خردسالشان بدون سرپرست ماندهاند و تاکنون از امکان مرخصی هم محروم بودهاند.
باری اعتصاب غذای اینجانب درون اعتراض بـه رفتارهای ظالمانـهای بوده کـه حقوق انسانی زندانی را نادیده گرفته و ظلمـی مضاعف را بـه زنان و مادران تحمـیل نموده است. بنابراین، اعلام مـیدارم علیرغم پایـان بـه اعتصاب غذایم و سر تسلیم فرود آوردن درون مقابل درخواستهای عزیزان و بزرگوارانم، که تا زمان رسیدن بـه حقوق انسانی زندانیـان سیـاسی- عقیدتی- قومـیتی- تی از هر اقدامـی به منظور اعتراض بهره خواهم جست و از انسانهای آزادیخواه و عدالتجو و صلحطلب استمداد خواهم طلبید.
مسئولان نظام جمـهوریاسلامـی ایران نیز نیک مـیدانند کـه تحقق حقوقبشر اکنون درون کشور سرافراز ایران درون قامت یک مطالبه جدی و قاعده زیستِ انسانی جلوهگر شده و حقوقبشر به منظور ما یک عنصر منتزع و مجرد نمـیباشد، بلکه با سایر آرمانهای ملت ایران معنا یـافته و درهم تنیده است و در صورت نقض یـا بیتوجهی بـه آن با نارضایتیهای مردمـی مواجه خواهد شد کـه شکاف بین ملت و حکومت را تعمـیق بخشیده و گسترده خواهد کرد.
درخواست ان مـیرحسین و رهنورد از نرگس محمدی به منظور پایـان اعتصاب غذا درون زندان
ان مـیرحسین و رهنورد درون پیـامـی بـه نرگس محمدی با ابراز نگرانی از وضعیت این زندانی سبز از وی درخواست کردهاند کـه به اعتصاب غذای خود پایـان دهد.
به گزارش کلمـه، نرگس محمدی کـه در بند زنان زندان اوین بـه سر مـیبرد، از روز هفتم تیرماه دست بـه اعتصاب غذا زده است. وی هدف از این اقدام را «عدم اجازه مسئولین زندان به منظور تماس با فرزندانش» عنوان کرده است.
نرگس محمدی درون زندان درون حالی دست بـه اعتصاب غذا زده کـه پزشکان معالج او تأکید کردهاند؛ دو بیماری خانم محمدی درون فضای زندان و محیطهای تنشزا تشدید شده و در نـهایت بیتوجهی بـه وضعیت بیماری او مـیتواند جان او را بـه خطر بیـاندازد.
در پی انتقال نرگس محمدی بـه زندان «علی» و «کیـانا» دو کودک خردسال خانم محمدی مجبور شدند نزد پدر خود درون فرانسه اقامت داشته باشند.
چندی پیش «تقی رحمانی» فعال سیـاسی طیف ملی و مذهبی کـه نزدیک بـه نیمـی از عمر خود را درون زندانهای جمـهوری اسلامـی گذرانده خبر داد کـه بازجوی همسرش گفته «به دلیل اینکه بچهها نزد پدرشان درون فرانسه هستند، اجازه نمـیدهد که تا او با فرزندانش گفتوگو کند.»
متن پیـام فرزندان مـیرحسین و رهنورد را با هم مـیخوانیم:
نرگس عزیز مقاوم و متعهد ما
با ستودن همـه دشواریهایی کـه تحمل کردهای و همدردی با دل تنگ مادرانـه تو و فرزندانت، از تو مـیخواهیم که تا با پایـان بـه اعتصاب غذا، خطر آسیب بیشتر بـه جسمـی کـه به امـید خدا حتما سالیـان سال، خود مرهم و پشتوانـه کیـانا و علی عزیز باشد را متوقف کرده و دل همـه آنـها کـه دوستدارت هستند و بطور جدی نگران سلامتت کمـی آرامتر کنی.
انت کوکب، زهرا و نرگس خامنـه
درخواست شیرین عبادی از نرگس محمدی به منظور پایـان بـه اعتصاب غذا
شیرین عبادی، رییس کانون معان حقوق بشر درون پیـامـی بـه نرگس محمدی از او خواست که تا به اعتصاب غذایش پایـان دهد.
به گزارش سایت کانون معان حقوق بشر، خانم عبادی از نائب رییس کانون معان حقوق بشر خواسته هست تا پیگیری خواستهای حقوق بشریاش را بـه آنـها بسپارد.
همچنین خانم زریندخت عطایی، همسر مـهندس عزت الله سحابی درون نامـهای جداگانـه بـه نرگس محمدی از او خواست که تا به اعتصاب غذایش پایـان دهد.
نرگس محمدی، نائب رییس کانون معان حقوق بشر کـه اینک درون زندان بهسر مـیبرد و از هفتم تیر ماه ۱۳۹۵ اعتصاب غذا کرده هست با نگارش دلنوشتهای با بیـان اینکه «خواستهای جز امکان تماس تلفنی با فرزندانش ندارد»، گفته هست که علیرغم مـیل و توان جسمـیاش، راهی برایش نمانده هست جز اینکه فریـاد «مادر بودن» و دلتنگ بودنش را با اعتصاب غذا اعلام کند.
متن پیـام شیرین عبادی بـه خانم محمدی بـه شرح زیر است:
همکار گرامـی و دوست عزیزم نرگس محمدی؛
صدای اعتراض تو را همـه شنیدند و در پاسخ بـه آن، روز دوشنبه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۵ طوفانی از مـهر و حمایت درون توییتر بـه راه انداختند. تو پیروز شدی و صدای اعتراض زنان زندانی سیـاسی و عقیدتی زندان اوین را بـه گوش جهانیـان رساندی.
با جسمـی بیمار، توان ادامـه اعتصاب غذا را نداری و پزشکان معالج تو چند بار هشدار دادهاند کـه ادامـه این وضعیت خطرهای جدی به منظور تو دارد.
از طرف خود و همراهانت درخواست مـیکنم اعتصاب خود را بو ادامـه خواستهای حقوق بشریات را بـه ما بسپار. ما و فرزندانت و مردم مظلوم و ستمدیده ایران بـه وجود تو نیـازمند هستیم.
شیرین عبادی
رییس کانون معان حقوق بشر
۲۳ تیر ماه ۱۳۹۵
دلنوشتهای تقدیم بـه نرگس محمدی
دلنوشته معلم آزاده رسول بداقی بـه نرگس محمدی درون ستایش مقاومت و پایداری او درون ادامـه اعتصاب غذا
بانوی بزرگوار، سرکارخانم نرگس محمدي سلام
من و خانواده ام درون این سوی مـیله های زندان خود را شریک رنجهای بیکران شما مـی دانیم کـه بازمانده از رنجی تاریخی ست.
و این دل نوشته را کـه بی گمان هر واژه اش آغشته بـه قطره ای اشک و قطره ای خون دل ماست، تقدیم بـه روح بلند و اراده ی فولادین شما و خانواده ی محترم مـی کنم.
هرروز غمـی از نو سبزه زاردلم را ویران مـی کند، هر روزآتشی تازه جگرم رابریـان مـی کند
یـا گرسنـه ای آرزوی لقمـه ای نان مـی کند شلاق ستمگری نشان داغ بر پیکر بیگناهان مـی کند
یـا… نرگسی آرزوی صدای عزیزان مـی کند اینجاکجای هستی ست ای دل غافل!
که مرا از انسان بودنم پشیمان مـی کند؟ شرمسارم از اینگونـه زیستن کـه دلی آرزوی داشتن جان مـی کند.
رسول بداقی
دانشجو آنلاین
کانون معان حقوق بشر:
دوشنبه درخواست آزادی نرگس محمدی را فریـاد مـیزنیم
کانون معان حقوق بشر با صدور اطلاعیـهای اعلام کرد کـه روز دوشنبه بیست و یکم تیر ماه ۱۳۹۵ برابر با ۱۱ جولای ۲۰۱۶ درون حرکتى همگام و همصدا، درخواست آزادی نرگس محمدی را درون شبکههاى اجتماعى و رسانـهاى فریـاد مىزند.
به گزارش سایت کانون معان حقوق بشر، بر اساس فراخوانی کـه در فضای مجازی منتشر شده است، همزمان با پانزدهمـین روز اعتصاب غذای نرگس محمدی، «توفان» درون توییتر و سایر شبکههای اجتماعی با هشتگ #freenarges درون روز دوشنبه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۵ برابر با ١١ جولای ۲۰۱۶ درون ساعت ٨ شب بـه وقت تهران، ١١:٣٠ صبح بـه وقت واشنگتن و ١۶:٣٠ عصر بـه وقت اروپای مرکزی درون حمایت از نرگس محمدی برپا مـیشود.
نرگس محمدی، نائب رییس کانون معان حقوق بشر کـه اینک درون زندان بهسر مـیبرد، از هفتم تیر ماه ۱۳۹۵ اعتصاب غذا کرده است.
پیش از این، خانم محمدی با نگارش دلنوشتهای از چرایی اتخاذ تصمـیم اعتصاب غذا سخن گفته بود. او درون این دلنوشته با بیـان اینکه «خواستهای جز امکان تماس تلفنی با فرزندانش ندارد»، گفته بود کـه علیرغم مـیل و توان جسمـیاش، راهی برایش نمانده هست جز اینکه فریـاد «مادر بودن» و دلتنگ بودنش را با اعتصاب غذا اعلام کند.
متن اطلاعیـه کانون معان حقوق بشر کـه به امضای شیرین عبادی، رییس این کانون رسیده، بـه شرح زیر است:
نرگس محمدی با جسمـی بیمار درون آرزوی شنیدن صدای فرزندانش از غذا خوردن دست کشیده است. این زن شجاع کـه به خاطر فعالیتهای حقوق بشریاش، بیش از یک سال هست که درون زندان اوین بهسر مـیبرد، خواهان دسترسی بـه تلفن به منظور شنیدن صدای فرزندان و عزیزانش است. این درون حالی هست که درون هر زندان دستکم یک دستگاه تلفن وجود دارد کـه با ضوابطی، زندانیـان مـیتوانند با فرزندان و بستگانشان صحبت کنند، اما این حق از بند زنان زندان اوین دریغ شده و درخواستهای مکرر آنان به منظور نصب تلفن بهجایی نرسیده است. درون نتیجه زنان زندانی سیـاسی و عقیدتی از جمله نرگس محمدی، علاوه بر اینکه بهناحق بهدلیل دگراندیشى جور زندان مى کشند اما حتى از حقوق یک زندانى عادی هم برخوردار نیستند.
نرگس محمدی درون اعتراض بـه این تبعیض ناروا، با وجود سابقه بیمارى از تاریخ ۱۴ تیرماه درون اعتصاب غذا است. او همواره مع حقوق رنجدیدگان و بىصدایـان بوده است. معى کـه امروز خودش درون بند است. ما صدایش باشیم قبل از آنکه جور زمانـه و ظلم ظالم او را ساکت کند.
همـه ما کـه سکوت و بیتفاوتى درون برابر ستم و تبعیض را جایز نمىدانیم، روز دوشنبه بیست و یکم تیر ماه ۱۳۹۵ برابر با ۱۱ جولای ۲۰۱۶ درون حرکتى همگام و همصدا، درخواست آزادی نرگس محمدی را درون شبکههاى اجتماعى و رسانـهاى فریـاد مىزنیم؛ باشد کـه این همصدایى شنیده شود و درخواست بهحق نرگس و همـه مادران و زنان زندانى را برآورده کند.
شیرین عبادی
رئیس کانون معان حقوق بشر
۲۰ تیر ۱۳۹۵
۱۲۸ تن از طلاب و اساتید حوزه خطاب بـه جواد لاریجانی:
آیـا این همان افتادن انقلاب بهدست نااهلان و نامحرمان نیست؟!
۱۲۸ تن از طلاب و اساتید حوزههای علمـیه درون نامـهای صریح خطاب بـه رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییـه ضمن انتقاد صریح از عملکرد سیـاسی و جناحی این ستاد و عدم انجام فعالیت حقوق بشری مثبت درون مجموعه تحت امر وی، از وی خواستند «این ستاد را جمع کند.»
اساتید و طلاب حوزه درون بخشی از نامـهای کـه برای انتشار درون اختیـار «سحام» قرار دادند، نوشتهاند: «آقای لاریجانی بهتر نیست کـه ستاد تحت امرتان را جمع کنید! شاید اینطور بهتر باشد و بهتر بتوان بـه احقاق حقوق ملت پرداخت! آخر آن ستاد چه خاصیتی دارد کـه ما از آن بی خبریم؟!»
به گزارش «سحام»، متن نامـه ۱۲۸ استاد و طلبه حوزه علمـیه را درون زیر با هم مـیخوانیم:
جناب آقای دکتر محمدجواد لاریجانی
ریـاست ستاد حقوق بشر قوه قضاییـه
۱۸ ماه از پروندهسازی و بازداشت مرجع تقلید شیعه، حضرت آیتالله العظمـی نکونام مـیگذرد اما ستاد کذایی شما، با وجود اطلاع از ماوقع و مسوولیت ذاتی خود، کاری درون جهت احقاق حقوق انسانی و اسلامـی به منظور ایشان انجام نداده است.
از شما سؤالی داریم و آن اینکه چگونـه مـیتوانید آنجا را ستاد حقوق بشر بنامـید!؟ کدام حقوق بشر! شما کـه از برخورد و پروندهسازی به منظور مرجع تقلید شیعه بـه اصطلاح ککتان هم نمـیگزد، چطور مـیخواهید حقوق سایر افراد جامعه اعم از استاد و دانشجو که تا کارمند و کارگر را احقاق کنید!
شما که تا به امروز کدامـین حق و یـا حقوقانی را کـه به طور مستقل و غیر وابسته مشغول بـه خدمترسانی هستند، احقاق کردهاید؟!
هر درون این مملکت سر برآورد، برایش پروندهای قطور ساختند! آیـا این دفاع از انقلاب اسلامـی است! این طرز تفکر کـه هرکاری را به منظور حفظ نظام جایز مـیشمارد، تیشـه زدن بـه ریشـه انقلاب است!
آقای لاریجانی!
به کدامـین راه درون حرکتید؟! این راهی را کـه شما مـیروید قطعا بـه ناکجا آباد است. روحانیت مستقل شیعه را درون عصر حکومت روحانیون سرکوب مـیکنند و از شما کـه مسؤول حقوق بشر هستید، ندایی هم برنمـی آید!
ستاد حقوق بشر نباید سیـاسی یـا خطی و حزبی باشد، آیـا مجموعه شما بدون این جناح بندیهای سیـاسی فعالیت مـیکند و استقلال نظر دارد؟!
آیـا شما مـیخواهید مردم ایران را فریب دهید درون حالیکه بـه برکت انقلاب اسلامـی، باب فهم مردم گشوده شده است!
آقای لاریجانی بهتر نیست کـه ستاد تحت امرتان را جمع کنید! شاید اینطور بهتر باشد و بهتر بتوان بـه احقاق حقوق ملت پرداخت! آخر آن ستاد چه خاصیتی دارد کـه ما از آن بی خبریم؟!
چرا صادقانـه و بدون با حضور دوربینهای خبری و خبرنگاران، دادگاهی به منظور آیتالله العظمـی نکونام تشکیل نمـیشود که تا ایشان بـه دفاع از خویش بپردازند و سیـه روی شود هر کـه در او غش باشد!
آیندگان درون مورد شما چه قضاوتی خواهند داشت؟! چرا به منظور احقاق حقوق ضایع شده آیتالله العظمـی نکونام کاری انجام نمـیدهید؟! ایشان را بدون احضار بازداشت مـیکنند، درون انفرادی بـه سکته مـیاندازند و قصد جانشان را مـیکنند. شاگردان ایشان را با ایجاد ترس و رعب پراکنده مـیسازند، کتابهای مجوزدار ایشان را از انبار جمعآوری مـیکنند و کارهایی به منظور پروندهسازی انجام مـیدهند کـه هیچ مسلمانی با هیچ غیر مسلمـی انجام نمـیدهد، چه رسد بـه یک عالم و دانشمند شیعه! بعد کجاست حقوق بشر شما؟!
شما کـه خود شخصا سابقه آشنایی با ایشان را دارید و آیتالله العظمـی نکونام بـه مدت ۱۶ سال شاگرد مرحوم پدرتان بودهاند! ای وای بر شما! بترسید از خدای متعال و آبروی روحانیت را نبرید! بترسید از خدا و مردم را از دین زده نکنید!
آیـا این انقلاب بهدست روحانیت شیعه علم نشده است؟! حال چرا برخی از روحانینماها کـه هیچ نقشی درون مبارزات انقلابی نداشتهاند و برخی از غیر روحانیون تازه بـه دوران رسیده، کاسه داغتر از آش شدهاند و مدام انقلاب انقلاب سر داده و روحانیون مستقل را سرکوب مـیکنند! آیـا این همان افتادن انقلاب بهدست نااهلان و نامحرمان نیست؟!
بترسید از خدا، بترسید از خدا و بترسید از خدا!
والسلام
۱۲/۴/۹۵
حجج اسلام آقایـان دکتر محمد محقق، دکتر کریم رودباری، دکتر محمد ولیمنتظر، محمد راد، اصغر وکیلی، کریم پورمنصور، محمد ولی مؤمن، علیرضا سپهری، اسماعیل محمدلو، سید مرتضی معصومـی، حسن غلامـی، رضا نورمفیدی، سیدعباس تقوی، همت اردستانی، حسین توتونچی، مـیر ولی زوارهای، علی جان محمدی، مـهدی زاهدی، مرتضی خانی، محمدجواد تویسرکانی، محمد حیدری، وحید پور مختار، نیت مـیانجی، محمود حسین زاده، عزیز توحیدی، صفدر اکبر، حمـید کوثری، هادی قره چمنی، محمدتقی بزرگ پور، براتعلی کشاورز، امـیر علی مـیرباقری، مصطفی نورانی، خداداد موسیوند، حیدررایی، قاسم علیزاده، عبدالله منتظر، محسن بهمنی، محمدرضا بادکوبهای، رسول رمضانی، یعقوب باقری، کامـیار خورشیدی، شمس الله اصغری، ابراهیم ملکانی، محمدمـهدی بیضایی، مجتبی راه چمنی، نورالله فرجی، ارسلان نکایی، موسی سلحشور، مسلم دیندار، فرهاد پیرمؤذن، محمدحسن جودکی، سیدطالب شریعتمداری، سجاد اسلامـی، غلامعلی روحی، عبدالکریم شربابی، زلفعلی رضایی، نشانعلی لشکری، سیدحامد ابن الرضا، باقر افضلی، علی حسین قشقاوی، محمد مـهری، علی بیرانوند، مرتضی نارویی، سیداصغر مـیرولی، دوستعلی بنابی، طاهر زند، محمداکبر کوچکی، جواد طاهری، اسماعیل اشکوری، جمالالدین کریمـی، مـیرولیالله علوینسب، رضا کامکار، مسعود خوئینی، مـهدی سیـاحی، علی کچویی، مرتضی دوستی، بابک اکبرپور، علی نقی باستانی، غضنفر(علی) مرادپور، مجید خداپرست، السید خالدالمـیالی، سیدمرتضی پورمصطفی، خداکرم عمرانی، حسین بادامـی(فتاح)، امـیرعلی قائنی، عباسعلی کاتبی، سجاد نعمتاللهی، علیرضا شیخعلی، حیدر شمساللهی، علی حقشناس، بختیـار نورایی، امـید ملکداد، فردوس کلهری، موسی آذر، داریوش (محمد) بهداد، همت روزبه، تقی اسفندیـاری، حسنعلی رجبزاده، عیسی توحیدی، سیدحامد صدر جبل عاملی، احمد رهبر، خداداد سلگی، توحید محمدزاده، سیدصادق شاهبابا، عمران یوسفی، حجت یوسفی، موسیالرضا مظاهری، زلفعلی پوردستان، حبیب شمشیری (فاطمـی)، یوسف مجلل، وحید مولاوردی، مـیثم جام (تایبادی)، یعقوب اسماعیلی، سیروس (حسین) دهسرخی، سیدعادل تقینسب، جابر الحجازی، بابالله پهلوان، جهان حدادی، مجتبی تقیداد، مـیکائیل حسنزاده، محسن بیدهندی، یحیی یحیوی، امـیرمحمد خورشیدی، هادی باقری، علی مـهدوی، باقر رحمتی، سیدنور بطحایی و کمال مظلومـی
پیـام رسول بداقی بـه مناسبت آزادی جعفر عظیم زاده
به گزارش اتحادیـه آزاد کارگران ایران ، رسول بداقی بـه مناسبت آزادی جعفر عظیم زاده بعد از اعتصاب غذای شصت و چهار روزه پیـامـی منشر کرده است.
متن پیـام بـه شرح زیر مـی باشد :
به مناسبت آزادی جعفر عظبم زاده
به نام شرف وانسانیت
به نام راستی ودرستی وپایدار
به نام پایداری و مبارزه
به نام آزادی
به نام اشک های رنج کشیدگان
به نام تاول دست رنجبران
به نام دلهای آرزومندان
تبریک بـه معلمان
تبریک بـه کارگران
تبریک بـه جعفردردمند و رنج کشیده وخانواده ی آرزومند او
تبریک بـه ستمدیدگان این مرزوبوم
که تازیـانـه های بی عدالتی خودکامگان تکراری تاریخ بر زندگی ومرگ آنان نقش شرف وبزرگی زده است.
مردمانی کـه تازیـانـه های ستم نام نیک آنان را بر تاریخ حک کرده است.
سلام برزنان ومردان آگاه و شجاعی کـه مـیروند که تا جامعه ی انسانی-ایرانی را برپایـه ارزش های واقعی بنا بگذارند،و سروری ای را کـه گروهی با گداصفتی و دریوزگی و فریب و نیرنگ و ریـا ودزدی و دروغ ازچنگ صاحبان واقعی آن ربوده اند ، بازپس گرفته و به ملت شریف وآبرومند ، متفکر و مداراگر و زحمتکش تحویل نمایند.
دیدگانم را نثار گامـهای و اراده های پولادین مردمانی مـی کنم ، کـه گمنام ، بانام ، باجان ، بامال ودسترنج واندیشـه ی خویش تلاش مـی کنند ، که تا اخلاق ، انسانیت ، اعتماد ، آرامش وآسایش بـه تاراج رفته ی این ملت را بـه آنان باز گردانند.
به امـید تلاش بیشتری به منظور آزادی سایر زندانیـان بی گناه و ارجمندی کـه در آنسوی دیوارهای مخوف زندان های ستمگران ، چشم امـیدشان و گوش آرزویشان بـه فریـادهایی هست که از حلقوم ملتی ستمدیده بیرون آید.
به امـید روزی کـه بنیـاد دزدی ، دروغ ، فریب و ریـا و مفت خوری از این کشوربه همت اندیشـه و بازوی این مردم برچیده شود.
رسول بداقی
کنگره جهانی فدراسیون بین المللی روزنامـه نگاران خواستار آزادی روزنامـه نگاران زندانی درون ایران شد
کنگره جهانی فدراسیون بین المللی روزنامـه نگاران، کـه هر سه سال یک بار با حضور نمایندگان انجمن های صنفی روزنامـه نگاران از سرار جهان تشکیل مـی شود، درون جلسه اخیر خود درون شـهر انژه فرانسه
(Angers)، از تاریخ ١٨ که تا ٢١ خرداد (۰۷-۱۰ ژوئن ۲۰۱۶)، بنا بر تقاضای نماینده اتجمن صنفی روزنامـه نگاران ایران به منظور رعایت و تامـین حقوق روزنامـه نگاران و آزادی مطبوعات، خواستار آزادی روزنامـه نگاران زندانی درون ایران شد.
در مصوبه این کنگره آمده هست :” با ابراز تأسف از بازداشت پنج روزنامـه نگار درون ماه نوامبر سال ٢٠١۶ بدون هرگونـه اتهام مشخص، کـه در تاریخ ٢٧ ام ماه آوریل درون دادگاه انقلاب محاکمـه و به دریـافت احکام سنگین زندان ( آفرین چیت ساز ١٠ سال، احسان مازندرانی ٧ سال، داود اسدی ۵ سال و سامان صفرزایی ۵ سال ) محکوم شدند. یکی از پنج روزنامـه نگار بازداشتی، عیسی سحرخیز درون بیمارستان هست و یکی دیگر ازآنـها، احسان مازندرانی، درون اعتراض بـه روند دادرسی و حکم صادره بـه اعتصاب غذا درون زندان دست زده است.
نگرانی از سخت گیری بر روزنامـه ها بـه عنوان حربه ای به منظور ارعاب روزنامـه نگاران همچنان ادامـه دارد.
نگرانی بیشتر آنکه با وجود درخواست فدراسیون بین المللی روزنامـه نگاران (IFJ ) وعده رئیس جمـهور جدید به منظور بهبود بخشی بـه آزادی رسانـه ها و بازسازی دوباره فضای اعتماد و گفتگوی دموکراتیک، دفتر انجمن صنفی روزنامـه نگاران ایران ((AoIJ از مرداد سال ١٣٨٨ (August 2009 ) همچنان بسته مانده است. ”
کنگره از کمـیته اجرایی فدراسیون مـی خواهد :
• با مقامات ایرانی به منظور پایـان بـه سرکوب رسانـه ها، آزادی روزنامـه نگاران زندانی، و بازگشایی دفتر انجمن صنفی روزنامـه نگاران ایران تماس بگیرند؛
• مجددا برهمبستگی شبکه جهانی فدراسیون بین المللی روزنامـه نگاران با روزنامـه نگاران ایرانی و انجمن صنفی روزنامـه نگاران ایران تاکید شود؛ و
• کمـیته جدید اجرایی فدراسیون حتما به حمایت از انجمن صنفی روزنامـه نگاران ایران و روزنامـه نگاران ایرانی دادمـه داده، و به ویژه سرکوب انجمن شان را از طریق سازمان بین المللی کار پیگیری نماید. ”
Urgent Motion from the Association of Iranian Journalists on the suppression of journalist rights and press freedom
The World Congress of the International Federation of Journalists, meeting in Angers from June 7th-10th 2016,
Deploring the detainment of five journalists in November 2016, without charge. They were taken to the Revolutionary Court on the 27th of April and received to heavy sentences – Afarin Chetsaz was jailed 10 years, Ehsan Mazanderani 7 years, Davood Asadi 5years, and Saman Safarzaei 5 years. One of the five journalists, Isa Saharkhiz is in hospital and another Ehsan Mazanderani is in hunger strike in the prison to protest his charges.
Concerned of the crackdown on newspapers that continues as well as the campaign to intimidate journalists.
Further concerned that, despite the appeal by the IFJ and promises by the new president to improve media freedoms and re-establish a climate of trust and democratic debate, the headquarters of the Association of Iranian Journalists (AoIJ) remains closed since August 2009
The Congress instructs the IFJ Executive Committee to:
• Call on the Iranian authorities to put an end to the media crackdown, release the journalists in jail, and reopen the office of the Association of Iranian Journalists;
• Reaffirms the IFJ global network ́s solidarity with Iranian journalists and the AoIJ; and
• Asks the new IFJ Executive Committee to continue supporting the AoIJ and Iranian journalists, in particular taking the case of the repression of their union to the ILO.
هما هودفر استاد دانشگاه ایرانی ـ کانادایی ـ ایرلندی درون حبس خودسرانـه است
حتما فوری آزاد شود
دکتر هودفر درون فوریـه ۲۰۱۶ (بهمن ۱۳۹۴) به منظور دیدار خانواده و پژوهش درباره دربارهی مشارکت سیـاسی زنان درون ایران وارد کشور شد. سپاه پاسداران بار نخست روز ۱۹ اسفند ـ دو روز پیش از بازگشت او از ایران ـ او را به منظور بازجویی بازداشت و در روزهای بعد با وثیقه آزاد کرد. مسؤولان قضایی او را روز ۱۷ خرداد احضار و بدون هر توضیح یـا ارائهی حکم جلب بازداشت د, با گفتن این کـه «این خانم زندانی امنیتی است» از فراهم امکان دیدار با او سر باز زدهاند
پاریس، ۱۶ ژوئن ۲۰۱۶ (۲۷ خرداد ۱۳۹۵) ـ فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر (FIDH) و جامعهی دفاع از حقوق بشر درون ایران (LDDHI) امروز اعلام د: دولتمردان ایران بر شمار دستگیری ایرانیـانِ دارای گذرنامـهی خارجی بـه دلایل مبهم و با انگیزهی سیـاسی افزودهاند. استاد ممتازِ دانشگاه دکتر هما هودفر آخرین نمونـه از این دست هست که بـه این وضعیت گرفتار شده است.
دولتمردان حتما فوری و بدونقیدوشرط او و کلیـهی زندانیـان عقیدتی دیگر را درون ایران آزاد کنند.
سپاه پاسداران روز ۶ ژوئن ۲۰۱۶ (۱۷ خرداد ۱۳۹۵) دکتر هما هودفر، استاد بازنشستهی مردمشناسی درون دانشگاه کنکوردیـای کانادا را دستگیر کرد و او اینک درون انزوای کامل درون زندان بدنام اوین درون حبس است. [۱] اتهام رسمـی او اعلام نشده است، اما رسانـههای ایران بـه «همکاری با یک دولت خارجی علیـه جمـهوری اسلامـی» اشاره کردهاند. مشرق، تارنمای اینترنتی نزدیک بـه سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی روز گذشته گزارش داد: «هما هودفر عضو هیـات مدیره و از بنیـانگذاران موسسهی برانداز «ولوم» [۲] … بـه اتهام فعالیتهای ضدامنیتی توسط ضابطین قضایی بازداشت شده است.» [۳]دکتر هودفر درون فوریـه ۲۰۱۶ (بهمن ۱۳۹۴) به منظور دیدار خانواده و پژوهش درباره دربارهی مشارکت سیـاسی زنان درون ایران وارد کشور شد. سپاه پاسداران بار نخست روز ۱۹ اسفند ـ دو روز پیش از بازگشت او از ایران ـ او را به منظور بازجویی بازداشت و در روزهای بعد با وثیقه آزاد کرد. اما گذرنامـهها، تلفن همراه، کامپیوتر و نوشتههای تحقیقاتی او توقیف و سفر او بـه خارج از کشور ممنوع شد. خانم هودفر درون فاصلهی بازداشت نخست درون اسفند ماه و دستگیری درون خرداد ماه، بارها بـه سپاه پاسداران احضار شد و بدون حضور وکیل مع مورد بازجویی قرار گرفت.مسؤولان قضایی او را روز ۱۷ خرداد احضار و بدون هر توضیح یـا ارائهی حکم جلب بازداشت د. با وجود اینکه وکلای مع و خانوادهی خانم هودفر مجوز ملاقات با او را دریـافت کردهاند، مسؤولان بازداشت کننده با گفتن این کـه «این خانم زندانی امنیتی است» از فراهم امکان دیدار با او سر باز زدهاند. علاوه بر این، مسؤولان حاضر بـه دریـافت دارو از خانواده یـا وکلای او به منظور بیماری عصبی نادر (سستی عضلههای صورت) او نشدهاند. خانوادهی هما هودفر بـه شدت نگران سلامتی او هستند، بهویژه این کـه او پیشتر دچار سکته خفیف مغزی شده است.فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر و جامعهی دفاع از حقوق بشر درون ایران یـادآوری مـیکنند کـه خانم زهرا کاظمـی ـ عکاس خبری ایرانی کانادایی ـ درون سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) درون اثر شکنجه درون زندان اوین جان سپرد. [۴] مرتکبان قتل خانم کاظمـی هنوز از مجازات معاف هستند و گزارشهایی از شکنجه و بدرفتاری با زندانیـان درون زندان اوین پیوسته منتشر مـیشود. سازمانهای ما با تأکید زیـاد از دولتمردان ایران مـیخواهند سلامت روانی و جسمـی زندانی عقیدتی دکتر هودفر را تضمـین و او را فوری و بدونقیدوشرط آزاد کنند. علاوه بر این، بهطورِ کلی، دولتمردان ایران حتما به تعهدات خود بر اساس حقوق بینالمللی حقوق بشر پایبند باشند و به کلیـهی آزارها و سرکوب علیـه افرادی کـه از آزادی بیـان و تشکل خود او بهره مـیبرند پایـان دهند.
جامعه دفاع از حقوق بشر درون ایران
۲۹ خرداد ۱۳۹۵
ما زنان
نامـه هفتاد شخصیت علمـی بینالمللی بـه روحانی:
بدون رفع حصر جامعه جهانی نمـیتواند عزم دولت شما را درون اجرای اصلاحات داخلی تایید کند
۷۰ تن از اساتید و شخصیتهای برجسته علمـی بینالمللی و برخی اساتید ایرانی درون آمریکا و کانادا درون نامـهای بـه رییسجمـهور کشورمان دربارهی وضعیت رهبران محصور سبز هشدار داده و خواستار آزادی آنان شدهاند.
به گزارش کلمـه، درون این نامـه با اشاره بـه سخنان روحانی درون ایـام انتخابات کـه خود را حقوقدان معرفی کرده بود، تصریح شده هست که درون هیچ نظام حقوقی دنیـا از جمله فقه اسلامـی کـه پایـهی نظام حقوقی جمـهوری اسلامـی ایران هست مجازات شـهروندان منتقد بدون حکم دادگاه صالحه هرگز وجاهت قانونی ندارد. تردیدی نیست کـه زندان خانگی از مصادیق بارز اقدام کیفری است.
در بخشی از این نامـه با شرح مختصری از سوابق مدیریت و مسئولیتهای مـیرحسین ، مـهدی و زهرا رهنورد، هشدار داده شده هست که اگر اعتراض مسالمتآمـیز شخصیتهایی با چنین سوابقی درون جمـهوری اسلامـی تحمل نشود، بـه طریق اولی اعتراض مسالمتآمـیز شـهروندان عادی هم تحمل نمـیشود.
متن کامل این نامـه بـه همراه اسامـی امضاکنندگان آن کـه در روزنامـه گاردین نیز منتشر شده، بـه شرح
زیر است:
ریـاست محترم جمـهوری اسلامـی ایران
جناب آقای دکتر حسن روحانی
ما امضاکنندگان این نامـهی سرگشاده، جمعی از اساتید دانشگاههای آمریکای شمالی درخواست انسانی خود را با جنابعالی بـه عنوان عالی ترین مقام منتخب جمـهوری اسلامـی ایران درون مـیان مـیگذاریم.
ما توجه فوری جنابعالی را بـه وضعیت آقایـان مـیرحسین و مـهدی ، و خانم زهرا رهنورد، سه منتقد جمـهوری اسلامـی کـه از بهمن ۱۳۸۹ درون حصر خانگی بـه سر مـیبرند خواستاریم. بیش از شش سال مـیگذرد کـه این سه تن گرفتار تنگنای مجازاتی ناروا هستند کـه بیماریهای حادّ نیز بر آن مزید گشته هست — آقای کرّوبی ۷۹ سال، آقای ۷۵ سال، و خانم رهنورد ۷۱ سال دارند. خواسته ما بیش از هر چیز خواستهای انسانی و اخلاقی است.
جناب آقای رئیس جمـهور!
به یـاد داریم کـه شما درون مبارزات انتخاباتی سال ۱۳۹۲، خود را حقوقدان معرّفی کردید، و اینک ما عرضه این درخواست بـه حضور شخصی حقوقدان را شایسته مـیدانیم. درون هیچ نظام حقوقی دنیـا از جمله فقه اسلامـی کـه پایـهی نظام حقوقی جمـهوری اسلامـی ایران هست مجازات شـهروندان منتقد بدون حکم دادگاه صالحه هرگز وجاهت قانونی ندارد. تردیدی نیست کـه زندان خانگی از مصادیق بارز اقدام کیفری است.
مـیرحسین آخرین نخست وزیر جمـهوری اسلامـی ایران کـه از سال ۱۳۶۰ که تا ۱۳۶۸ نخست وزیر بوده، مـهدی دو دوره ریـاست مجلس شورای اسلامـی یعنی پارلمان ایران را درون سالهای ۱۳۶۸ که تا ۱۳۷۱ و ۱۳۷۹ که تا ۱۳۸۳ بـه عهده داشته، و خانم زهرا رهنورد از سال ۱۳۷۵ که تا ۱۳۸۵ بـه مدت هشت سال رئیس دانشگاه الزهراء درون تهران بوده است. آقایـان و هر دو درون انتخابات ریـاست جمـهوری سال ۱۳۸۸ نامزد شده بودند و همگام با بخش معتنابهی از مردم ایران بـه تدلیس درون نحوه برگزاری و تقلب درون اعلام نتایج اعتراض نمودند. اگر اعتراض مسالمتآمـیز شخصیتهایی با چنین سوابقی درون جمـهوری اسلامـی تحمل نشود، بـه طریق اولی اعتراض مسالمتآمـیز شـهروندان عادی هم تحمل نمـیشود.
ما اطلاع داریم کـه رفع حصر این سه نفر فراتر از اختیـارات قوّه مجریـه درون جمـهوری اسلامـی است، اما آنچه ما را بـه نوشتن این نامـه خطاب بـه جنابعالی برانگیخته، اعتراض بـه سکوت و بیاعتنایی درون قبال چنین امر نافی قانون و ناقض عدالت است. مادام کـه قدمهای مؤثر درون جهت حل این مشکل برداشته نشود، ولو درون حدّ فراهم ساختن مقدّمات برگزاری محاکمـه متهمان درون دادگاه عمومـی صالح، جامعه جهانی نمـیتواند عزم دولت شما را درون اجرای اصلاحات داخلی بـه منصه تأیید برساند.
آقای رئیس جمـهور!
ما از جنابعالی مصرانـه درخواست مـیکنیم اقدامات عاجل و موثر خود را به منظور رفع حصر آقایـان مـیرحسین و مـهدی و خانم زهرا رهنورد را آغاز کنید. ما همچنین از شما تقاضا مـی کنیم با رعایت تعهد خود آزادی همـه زندانیـان سیـاسی کـه غیرعادلانـه محبوس شدهاند را بـه ارمغان آورید. اگر رفع حصر از توان شما بیرون است، آنچنان کـه آقای درون نامـه سرگشاده مـهم مؤرّخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ خطاب بـه شما مطرح کرد، حداقل مقدمات محاکمـهی علنی و عادلانـه آنـها را مطابق قانون اساسی جمـهوری اسلامـی فراهم کنید که تا از خود مطابق قانون دفاع کنند.
از توجه جنابعالی سپاسگزاریم.
با احترام
ادوارد آبراهامـیان (دانشگاه شـهر نیویورک)
اندرو آراتو (دانشگاه نیو اسکول، نیویورک)
ژانت آفاری (دانشگاه کالیفرنیـا، سنتا باربارا)
ایـان آنگوس (دانشگاه سیمون فراسر، کانادا)
خالد ابوالفضل (دانشگاه کالیفرنیـا، لوس آنجلس)
کاوه احسانی (دانشگاه دیپال)
کارل ارنست (دانشگاه کارولینای شمالی، چپل هیل)
جان اسپوزیتو (دانشگاه جورجتون)
گیتانی چاکراورتی اسپیواک (دانشگاه کلمبیـا)
استوارت اسچار (کالج بروکلین)
طلال اسد (دانشگاه شـهر نیویورک، مرکز تحصیلات تکمـیلی)
أسماء افسرالدین (دانشگاه ایندیـانا)
عبداللهی احمد النعیم (دانشگاه امری)
استفان انگلمن (دانشگاه ایلینویز، شیکاگو)
چالرز بترورث (دانشگاه مریلند)
گببا بدرون (دانشگاه دولتی پنسیلوانیـا)
لاوری براند (دانشگاه کالیفرنیـای جنوبی)
مـهرزاد بروجردی (دانشگاه سیراکیوز)
مـیثاق پارسا (کالج دارتموث)
نیره توحیدی (دانشگاه دولتی کالیفرنیـا، نورٍثریج)
مـهدی تورج (دانشگاه کالج کینگ، کانادا)
محمد توکلی طرقی (دانشگاه تورنتو، کانادا)
پیتر جانسن (دانشگاه کلگری، کانادا)
نوم چامسکی (انستیتو صنعتی ماساچوست – ام آی تی)
اریکا چِنُوِث (دانشگاه دنور)
آنتونی تریدو چیس (اکسیدنتال کالج، لوس آنجلس)
یون حدّاد (دانشگاه جورجتون)
وائل حلاق (دانشگاه کلمبیـا)
حیدر خان (دانشگاه دنور)
فرد دالمایر (دانشگاه نوتر دام)
فرهنگ رجائی (دانشگاه کارلتون، کانادا)
بابک رحیمـی (دانشگاه کالیفرنیـا، سندیگو)
جان رنارد (دانشگاه سنت لوئیس)
سارا روی (دانشگاه هاروارد)
تامارا سُنّ (دانشگاه جورجتون)
مونا الغباشی (دانشگاه کلمبیـا)
کاظم علمداری (دانشگاه دولتی کالیفرنیـا، نورثریج)
محمد فاضل (دانشگاه تورنتو، کانادا)
ریچارد فالک (دانشگاه پرینستون)
خوزه کازانوا (دانشگاه جورجتون)
ایرا کاتزنلسن (دانشگاه کلمبیـا)
محسن کدیور (دانشگاه دوک)
حسین کمالی (کالج بارنارد، دانشگاه کلمبیـا)
ادوارد کورتیس (دانشگاه ایندیـانا)
خوان کول (دانشگاه مـیشیگان)
مارک گاسیروسکی (دانشگاه تولین)
سمـیر گاندشا (دانشگاه سایمون فریزر، کانادا)
مارک گلد (کالج هاورفورد)
بروس لارنس (دانشگاه دوک)
وینالی لال (دانشگاه کالیفرنیـا، لوس آنجلس)
ویکی لانگور (کالج هالی کراس)
بنفشـه مدنینژاد (دانشگاه ساوث وسترن)
نرما کلیر مُروزی (دانشگاه ایلینویز، شیکاگو)
تارک مسعود (مدرسه کندی هاروارد)
برینکلی مسیک (دانشگاه کلمبیـا)
ابراهیم موسی (دانشگاه نوتردام)
مجتبی مـهدوی (دانشگاه آلبرتا، کانادا)
علی اکبر مـهدی (دانشگاه دولتی کالیفرنیـا، نورث ریج)
تیموتی مـیچل (دانشگاه کلمبیـا)
علی مـیرسپاسی (دانشگاه نیویورک)
آرش نراقی (کالج موراوین)
مـهدی نوربخش (دانشگاه هریسبرگ)
مایکل والزر (انستیتو مطالعات پیشرفته، پرینستون)
صبرا وبر (دانشگاه دولتی اوهایو)
سیمون وود (دانشگاه نبراسکا لینکلن)
پیمان وهابزاده (دانشگاه ویکتوریـا، کانادا)
احمد هادوی (دانشگاه نورث وسترن)
نادر هاشمـی (دانشگاه دنور)
والری هافمن (دانشگاه ایلینویز، اوربانا-شامپین)
اندریـاس هویسن (دانشگاه کلمبیـا)
باز هم ۲۵ خرداد…
مادر سهراب اعرابی: هفت سال از آن روز پرعظمت مـی گذرد.
سهراب اعرابی درون دوشنبه ۲۵ خرداد ۸۸ از مادرش جدا شد و شب بـه خانـه بازنگشت. پروین فهیمـی هر روز صبح به منظور یـافتن نشانـهای از پسرش بـه دادگاه انقلاب مـیرفت و هر بعدازظهر عسهراب را جلوی درون زندان اوین مـیبرد و این عسهراب بود کـه در مـیان همـهی آزاد شدهها دست بـه دست مـیشد که تا نشانی از او پیدا شود. سهراب هرگز بـه خانـه بازنگشت اما عاو حالا درون خانـهها و خاطرههای بسیـاری از ایرانیـان نقش بسته است. متن یـادداشت پروین فهیمـی مادر سهراب اعرابی بـه این شرح است:
باز هم ۲۵ خرداد…
هفت سال از آن روز پرعظمت مـی گذرد.
روزی کـه باید آن را بـه خاطر سپرد و از آن همـیشـه یـاد کرد.
روزی بـه بزرگی و عظمت مردم ایران، مردمـی کـه همـیشـه درون وجودشان جرقهای به منظور رسیدن بـه آزادی شعله مـیکشد و حاضرند با هزینـههای فراوان به منظور رسیدن بـه آزادی راه را هموار کنند.
و این همان مردمـی هستند کـه هرگاه اراده کنند مـیآیند.
فراموش نمـیکنم روزهای قبل از انقلاب ۵۷ را کـه مردم به منظور محکوم استبداد و برقراری استقلال درون کشور چگونـه بـه نداهای رهبرانشان بـه خیـابانها مـیآمدند و فراموش نمـیکنم روزهای بعد از انتخابات ۸۸ را کـه مردم با ندای وجدانی خود و با همراهی رهبران سبز مردمـی و با فریـاد “رأی من کجاست؟” بـه مـیدان آمدند.
اما چه شد؟ فرزندان ما را بـه خاک و خون کشیدند و مردم ما را درون زندانهای مخوف خود بـه اسارت بردند.
در پی چه منافعی بودند کـه حاضر شدند هموطنان صبور خود را کـه با سکوت دست بـه اعتراض زده بودند، سرکوب کنند و با خشم و کینـه زنان و مردان را درون خیـابانها مورد ظلم قرار دهند.
فراموش نمـیکنم شب ۲۵ خرداد کـه فرزندم را گم کردم و به تمامـی بیمارستانها و مراکز قانونی درون تهران مراجعه نمودم ولی اثری از او نیـافتم و هیچگاه فراموش نخواهم کرد، مدت ۲۶ روز دربدری را کـه به دنبال فرزندم مـیگشتم و هیچ پاسخگویم نبود و در آخر ۲۰ تیرماه عپیکر کشته شدهاش را درون آگاهی شاپور شناسایی کردم.
و اما آن روزها را از یـاد نخواهیم برد. روزهای همبستگی دلها… همبستگی خواستهها… و حال آزادی زندانیـان سیـاسی و رفع حصر رهبران سبز و رفع ممنوعالتصویری و ممنوعالبیـانی آقای خاتمـی را از حاکمـیت خواستاریم و همچنین برپایی دادگاههایی عادلانـه و کمـیته حقیقتیـاب به منظور رسیدگی بـه شکایـات و پروندههای کشتهشدگان و آسیبدیدگان را جز مطالبات ملی و حقوق حقه خود مـیدانیم.
۲۵ خرداد ۱۳۹۵
پروین فهیمـی
روایت بیپرده «هنگامـه شـهیدی» ۷ سال بعد از بازداشت؛
بگو از سوی «ام آی » خاتمـی و را هدایت کردهای!
«هنگامـه شـهیدی» عضو حزب اعتماد ملی و از مشاوران مـهدی درون کودتای انتخاباتی سال ۸۸، بعد از هفت سال به منظور نخستین بار روایت متفاوتی را از دوران سخت بازداشت خود بعد از کودتای ۸۸، روایت کرده است.
به گزارش «سحام»، هنگامـه شـهیدی بعد از هفت سال از بازجوی خود ملقب بـه «دکتر ۲۴۰» و تهدید او بـه «تجاوز» مـیگوید: «تنم یخ مـیزند از یـادآوری سرمای سلولهای سرد و یخی٢۴٠، دستم درد مـیگیرد از یـادآوری مشت کوبیدنهایم بر درون و دیوار ٢۴٠ و حنجرهام پاره مـیشود از فریـادهایم بر سر بازجویی بـه نام دکتر ٢۴٠، منت گذاشته بود دکتر ٢۴٠ بر سر من کـه اگر درون این سلول دو درون یک درون بسته کهی غیر من و او آنجا نیست، بـه من تجاوز نمـیکند از کرامت انسانیاش هست و درون حیطه اختیـارش.»
عضو حزب اعتماد ملی همچنین از تلاش بازجویـان به منظور «اعتراف اجباری» و سناریوی آنان به منظور متهم و خاتمـی درون فرمان گرفتن از «ام آی » (سرویس امنیتی انگلستان) پرده برداشته است. وی مـیگوید: فشارها به منظور اعترافات متنوع اعم از اخلاقی و جاسوسی علیـه سران اصلاحات ( و خاتمـی)، فشارها به منظور اقرار بـه جاسوسی و پذیرش اینکه ابلاغ دستور «ام آی » از سوی من بـه ستادهای و درون جهت هدایت مردم بـه خیـابانها داده شده، چرا کـه من ۴ سال درون انگلستان بـه تحصیل دکترا مشغول بودم.
متن کامل دلنوشته هنگامـه شـهیدی عضو حزب اعتماد ملی و از بازداشت شدگان بعد از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ درون پی مـیآید:
هر سال درون این روزها درون فاصله ٢٢ خرداد که تا ١٠ تیر شبها که تا صبح بیدارم و خاطرات دهشتناک ٨٨ بـه مانند فیلمـی از جلوی نظرم مـیگذرد. بعضی وقتها دوباره باز مـیگردم و فیلم را از ابتدا بازبینی مـیکنم، صحنـههایی را با دور تند و صحنـههایی را با دور کنُد مرور مـیکنم، به منظور تثبیت دموکراسی درون این نظام تلاش کردیم اما ما را «وارداتی» خواندند. از انگلستان درون فرصت مطالعاتیام آمدم که تا در کنار «مـهدی » بـه عنوان مشاور و عضو ستادش بهصورت قانونی فعالیت کنم که تا احمدینژاد رییسجمـهور نشود، چرا کـه قابل پیش بینی بود استمرار دولت او زوال کشور را پیش رو دارد.
یـادم آمد از ٢٢ خرداد ٨٨ و حمله بـه ستاد قیطریـه و اعلام تقریبا رسمـی ریـاست جمـهوری احمدینژاد ساعت ١٠ شب ٢٣ خرداد و اعتراضات مردمـی درون مطالبه حقوق قانونی خود کـه مطالبه آرایشان بود.
ساعت ٢ بامداد ٢۴ خرداد و خودروی تویوتا کمری نقرهای کـه آمده بود مرا ببرد و البته موفق نشد و من بدون متوجه شدن آنـها صبح زود موفق شدم بـه کمک دوستی از منزل خارج شوم.
٢۵ خرداد و وارد شدن از ورودی یـادگار امام بـه سمت کانتینری کـه آقای بالای آن بود و ایشان با دیدن من از محافظان خواستند مرا محافظت کنند که تا از آنجا دور شوم و مرا مـیان جمعیت بازداشت نکنند.
دو هفته مـیهمان دوستان مـهربان و جانان بودم و در حال تمرین آمادگی ذهنی به منظور بازداشت، وصیت نامـهام را نوشتم و در نامـهای کارهایی کـه خانواده بعد از بازداشتم حتما مرحله بـه مرحله اجرا کنند را برایشان توضیح دادم، مرور مـیکنم… ٧ تیر ٨٨ بلیط بازگشت بـه لندن داشتم به منظور رفتن و دیگر نمـیشد رفت، ۶٠ نفر درون کل کشور به منظور پیدا من بـه ادعای خودشان بسیج شده بودند و یـادم آمد سخن مادرم کـه به آنها گفته بود: «برای هر ٩٠٠ گرم وزن من یک نفر مامور گذاشتید؟ مگر من جانی است؟ مگر تروریست است؟»
٩ تیر رسما درون مـیدان هروی ربوده شدم و مرا خواباندند درون صندلی پشت ماشین! دلهره شدید داشتم از انتقالم بـه بازداشتگاههای غیرقانونی؛
نفس راحت کشیدم با دیدن سر درون «زندان اوین» و از اینکه لااقل بـه مکان امنی مـیشوم، بـه یـاد مـی آورم ۴۵ روز بیخبری خانوادهام و تا مرز جستجو درون پزشکی قانونی پیش رفته بودند، آمارم درون اوین ثبت نبود، مرور مـیکنم دو ماه و نیم انفرادی و وحشت از چوبه دار، خروجهای نیمـه شبانـه از انفرادی بـه قصد ارعاب و تهدید بـه اعدام.
مرور مـیکنم اولین شب بازداشت کـه مرا درون اتاقی بردند کـه شیشـههای بزرگی داشت و انگار یک شکار چموش را صید کرده بودند و بازجویـان اوین از خوشحالی همـه پشت شیشـه آن اطاق جمع شده بود و رفتارهای تحقیر آمـیز همکارانشان درون داخل و الفاظ رکیکی کـه برایم بهکار مـیبردند و تحقیر مرا رسما و با لذت تماشا مـید، بـه واسطه رفتارهای بازجویـان و ضربوشتم از فاصله ساعت ۴ که تا ده شب فشارم بـه زیر پنج رفت و نیمـه هوشیـار شدم. بازجویـان، زندانبانان زن را صدا زدند کـه بلندم کنند، روی پا نمـیتوانستم بایستم، زیر بغلم را گرفتند و مانند پارچه روی زمـین و پله کشیدند و از زیرزمـین ٢٠٩ بالا بردند و تحویل بهداری دادند.
به یـاد مـیآورم عدم پذیرشم را از سوی بهداری ٢٠٩ و انتقال بـه بهداری اصلی اوین، بیست پتوی سربازی بـه رویم انداختند که تا لرزش بدنم و سرمایی کـه در چله تابستان بـه علت افت شدید فشار و کاهش ضربان قلب بر بدنم افتاده بود مرتفع شود. مرور مـیکنم پیچیدن صدای پزشک بهداری درون گوشم درون حالت نیمـه هوشیـاری کـه با تلفن بر سر رییس ٢٠٩ فریـاد مـیکشید: «آقای رییس! به منظور من جنازه آوردهاند و من مسئولیتی قبول نمـیکنم».
مرور مـیکنم سوزش آمپولهای مکرر به منظور بالا آوردن فشار و ضربان قلب، دکتر مدام فریـاد مـیزد: آتروپین! آتروپین!
فراموش نمـیکنم انسانیت رییس ٢٠٩ و آمدن نیمـه شبش بـه سلول انفرادی به منظور بررسی وضعیتم را و تاکید بر اینکه بـه هیچوجه اعتراف دروغ علیـه خودت و دیگران نکن حتی اگر جانت را از دست بدهی!
بیـاد مـیآورم تغییر رییس ٢٠٩ درون همان روزها را بهواسطه اعتراض بـه وضعیت بازجوییهای بی وقفه من و ضربوشتم. انگشتانم سر شده از هر روز و هر روز رونویسی از نامـه امـیرالمومنین بـه مالک اشتر درون مورد توصیـه بـه عدل زمامدار و ارسال آن به منظور رییس جدید ٢٠٩ و دادستان تهران. سرم دارد مـیترکد. دست از سرم بردارید! یـادم مـیآید از فشارها به منظور اقرار و اعترافات تلوزیونی و شرکت درون دادگاه فرمایشی. فشارها به منظور اعترافات متنوع اعم از اخلاقی و جاسوسی علیـه سران اصلاحات ( و خاتمـی)، فشارها به منظور اقرار بـه جاسوسی و پذیرش اینکه ابلاغ دستور «ام آی » از سوی من بـه ستادهای و درون جهت هدایت مردم بـه خیـابانها داده شده، چرا کـه من ۴ سال درون انگلستان بـه تحصیل دکترا مشغول بودم.
جلوی چشمانم مـیآید پرونده ساختگی ۶٠٠ صفحهای و دهها تک نویسی کذب بدون هیچ مدرک مستند و مستدل حقوقی از جمله عدم اقرار خودم بـه هیچ جرمـی، تنـها موردی کـه حاضر بـه پذیرش شده بودم مصاحبهای درون مورد احمدینژاد بود کـه در آن گفته بودم احمدینژاد شأن و وجهه رییس جمـهور ایران را درون سطح بینالمللی خدشـهدار کرده هست که بـه خاطر این جمله بـه اتهام توهین بـه رییس جمـهوری بـه ۶ ماه حبس محکوم شدم.
یـادم آمد از صدور قرار بازداشت من درون ٢٠ خرداد یعنی دو روز پیش از انتخابات از سوی سعید مرتضوی، از ٢١ روز بازجویی ١٨ ساعته تیم ضد جاسوسی وزارت اطلاعات کـه هر روز هفت نفر درون یک سلول دو درون یک، سرم مـیریختند و سوال پیچم مـید و جان و رمقی برایم باقی نمـیگذاشتند.
۴۵ روز دوران هم سلولی بودن با «فریبا» کـه شروعش از آغاز رمضان ٨٨ بود را مرور مـیکنم و روزهای ملاقات حضوری و کابینی و ذوق مان به منظور بیارزشترین چیزهایی کـه از بیرون بـه دستمان مـی رسید. جلوی چشمانم بـه نمایش درون مـیآید، تمرینات سخت خندهدار و گریـهدار با فریبا کـه من نقش بازجو داشتم مقابل او و مرتب تمرین مـیکردم با او شب که تا صبح درست مثل امتحان گرفتن از او به منظور اینکه کمتر آسیب ببیند و کمتر محکوم شود.
یـادم مـیآید از محدودیت درون ممنوعیت رفتن بـه دستشویی درون روز بیش از سه بار و امتناعم از رفتن بـه سالن ملاقات بـه نشانـه اعتراض. درد درون بدنم مـیپیچد هنوز و هنوز درمان نشدم وقتی یـادم مـی افتد هر روز و هر روز کمردرد و گردن درد داشتم و بیمار بودم و در راه بهداری اوین درون حال تردد بودم و دلمان خوش بود بـه احتمال یک درصد دیدن دوستانمان آنجا. زیر زمـین بهداری و فیزیوتراپی اوین و من و عماد باقی و عرب سرخی و امـین زاده مـی آید درون ذهنم و همـین بهانـهای به منظور دیدار، تنم یخ مـیزند از یـادآوری سرمای سلولهای سرد و یخی٢۴٠، دستم درد مـیگیرد از یـادآوری مشت کوبیدنهایم بر درون و دیوار ٢۴٠ و حنجرهام پاره مـیشود از فریـادهایم بر سر بازجویی بـه نام دکتر ٢۴٠، منت گذاشته بود دکتر ٢۴٠ بر سر من کـه اگر درون این سلول دو درون یک درون بسته کهی غیر من و او آنجا نیست، بـه من تجاوز نمـیکند از کرامت انسانیاش هست و درون حیطه اختیـارش.
سرمست مـیشوم از یـاد آمدن روزی کـه در حیـاط و هواخوری ٢۴٠ اتفاقی مسعود باستانی، عبدالله مومنی، جهانبخش خانجانی، هدایتالله آقایی و حمزه کرمـی را دیدم و شیطنتم گل کرد درون نشان «علامت V» از زیر چادر زندان بـه آنها و روحیـه دادنشان. بوی مرگ مـیپیچد درون مشامم وقتی ٨ روز اعتصاب غذا کردم و روز دادگاه درون شعبه ٢۶ بیـهوش شدم، یـادم مـیآید از بند عمومـی اوین و محکومـیت ناعادلانـه بـه شش سال حبس تعزیری…
و حالا هفت سال گذشت از آن روزها؛ روزهایی کـه در فاصله بین خرداد که تا مرداد ٨٨ به منظور من و دوستانی کـه فقط درون آن روزها بازداشت شدند قابل درک هست و با بقیـه دورانهای بازداشت سایر زندانیـان سیـاسی قابل قیـاس نیست. بـه هر حال هفت سال گذشت و رو سیـاهی ماند بـه ذغال و من مـیدانم خورشیدمان دوباره طلوع خواهد کرد، من خدای این آسمان را مـیشناسم.
سحام
اعتراض ۷۶ روزنامـه نگار ایرانی بـه وضعیت احسان مازندرانی و محمد صدیق کبودوند
۷۶ روزنامـهنگار درون اعتراض بـه وضعیت احسان مازندرانی و محمد صدیق کبودوند و تداوم بازداشت و آزار روزنامـهنگاران بیـانیـه ای صادر د.
به گزارش ملی مذهبی متن کامل این بیـانیـه بـه شرح زیر است:
اعتصاب غذای احسان مازندرانی و محمد صدیق کبودوند٬ دو روزنامـهنگار زندانی با بیتوجهی تاسفآور قوه قضاییـه و دولت مواجه شده است.
احسان مازندرانی درون پروندهای کـه حتی رئیس دولت و دبیر شورای عالی امنیت ملی آن را پرونده سازی وتصفیـه حساب سیـاسی نامـیدهاند٬ بـه ۷ سال زندان محکوم شده است.
محمد صدیق کبودوند نیز درون آستانـه گذراندن دهمـین سال حبس خود درون حالی کـه از بدیـهیترین حقوق مندرج درون قوانین داخلی و بینالمللی محروم بوده با اتهامات جدیدی مواجه شده و از اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامـی (اجرای حداکثر یکی از مجازات بـه جای جمع احکام صادر شده) درون مورد او جلوگیری مـیشود.
ما – روزنامـهنگاران امضا کننده این نامـه- با ابراز نگرانی فراوان نسبت بـه عواقب وخیم اعتصاب غذای این دوتن و تداوم بازداشت و آزار روزنامـهنگاران٬ خواستار آزادی فوری همکارانمان هستیم و نقض حقوق قانونی آنان را از سوی هر مرجع و نـهادی کـه باشد محکوم مـیکنیم.
۱- آرش بهمنی
۲- آیدا قجر
۳- احسان مـهرابی
۴- احمد رافت
۵- اردوان روزبه
۶- امـید کشتکار
۷- امـیرحسین مصلا
۸- بهرام رفیعی
۹- بهروز صمدبیگی
۱۰- بیژن فرهودی
۱۱- پویـا عزیزی
۱۲- پیـام یونسی پور
۱۳- جواد منتظری
۱۴- حسن سربخشیـان
۱۵- حمـید اسلامـی
۱۶- حمـید جعفری
۱۷-حمـیدرضا ابراهیمزاده
۱۸- حمـیدرضا مـیرزاده
۱۹- حنیف مزروعی
۲۰-داریوش معمار
۲۱- دلبر توکلی
۲۲- رسول اصغری
۲۳- رضا حاجیحسینی
۲۴- رضا حقیقت نژاد
۲۵- روزبه مـیرابراهیمى
۲۶- سارا غضنفری
۲۷- ساقی لقایی
۲۸-سام محمودی سرابی
۲۹-سامان رسول پور
۳۰- سعیده خدابخش
۳۱- سهیل سراییـان
۳۲- سونیتا سراب پور
۳۳- سیـامک قادری
۳۴- شادی شفیعی
۳۵- شاهد علوى
۳۶- شـهرام رفیع زاده
۳۷- شـهرزاد همتی
۳۸- على انیسى تهرانى
۳۹-علی رنجیپور
۴۰- فرج سرکوهی
۴۱- فرزاد کفیلی
۴۲- فرزانـه بذرپور
۴۳- فرزین گلپاد
۴۴- فرشید فاریـابى
۴۵- فریبرز سروش
۴۶- فرید حائرى نژاد
۴۷- فیروزه رمضان زاده
۴۸- کامبیز غفوری
۴۹- کامـیار بهرنگ
۵۰- کاوه فولادینسب
۵۱- لیدا ایـاز
۵۲- لیلا سعادتی
۵۳- مانی تهرانی
۵۴- مجتبی
۵۵- محمد آقازاده
۵۶- محمد تنگستانی
۵۷- محمد جواد اکبرین
۵۸- محمد رهبر
۵۹- مرتضی کاظمـیان
۶۰- مریم امـیری
۶۱- مریم مزروعی
۶۲- مژگان غفاری شیروان
۶۳- مسعود بهنود
۶۴-منصوره فراهانی
۶۵-مـهدی تاجیک
۶۶- مـهدی وزیربانی
۶۷- مـهران فرجی
۶۸- مـهراوه خوارزمـی
۶۹- مـیترا خلعتبرى
۷۰- مـینو بدیعی
۷۱- ناهید خیرابی
۷۲- نعیمـه دوستدار
۷۳- نوشین پیروز
۷۴- نیلوفر پورابراهیم
۷۵- نیوشا صارمـی
۷۶- یوسف عزیزی بنی طرف
ملی مذهبی
گروه کاری بازداشتهای خودسرانـه سازمان ملل خواهان آزادی زینب جلالیـان شد
گروه کاری بازداشتهای خودسرانـه سازمان ملل از جمـهوری اسلامـی ایران خواسته کـه زینب جلالیـان زندانی سیـاسی کرد را فورا آزاد کند.
این گروه کاری همچنین خواسته کـه تمامـی اقدامات لازم به منظور جبران خسارات تحمـیل شده بر او بدون تاخیر و براساس ضوابط بینالمللی انجام شود. زینب جلالیـان، فعال سیـاسی کُرد، تنـها زندانی سیـاسی زن محکوم بـه حبس ابد است.
گروه کاری بازداشت خودسرانـه زیرمجموعه شورای حقوق بشر سازمان ملل هست و شکایتهای رسیده درباره بازداشتهایی را کـه با استاندارهای جهانی حقوقبشری مطابقت ندارند بررسی مـیکند. پنج کارشناس مستقل این نـهاد بعد از تحقیق درباره بازداشتهای خودسرانـه، نظر خود را بـه دولتها اعلام مـیکنند و خواهان پاسخگویی آنـها مـیشوند.
در رأی صادر شده از سوی این گروه کاری، محروم زینب جلالیـان از آزادی، خودسرانـه و برخلاف اعلامـیه جهانی حقوق بشر و مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی-سیـاسی اعلام شده است. درون این رأی، ایران موظف شده که تا مسئولان نقض حقوق این فعال سیـاسی کُرد را تحت پیگرد قانونی قرار دهد.
این رای درون رسیدگی بـه شکایتی صادر شده کـه اسفند ۱۳۹۴ از سوی «عدالت به منظور ایران» و سازمان بینالمللی جبران(Redress) درباره بازداشت و حبس زینب جلالیـان ثبت شده بود.
گروه کاری بازداشتهای خودسرانـه سازمان ملل عیر از این، درون مورد پروندههای دیگر مربوط بـه ایران هم رأی بـه غیرقانونی بودن بازداشت و زندانی داده است. پرونده بازداشت مـیرحسین ، مـهدی و زهرا رهنورد، از رهبران حرکتهای اعتراضی بعد از انتخابات ۱۳۸۸در ایران و عبدالفتاح سلطانی و نسرین ستوده، وکلای دادگستری از جمله این پروندههاست.
این گروه کاری درون تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ با جمـهوری اسلامـی ایران مکاتبه کرد و خواستار پاسخگویی درون رابطه با وضعیت زینب جلالیـان شد٬ اما دولت ایران با وجود تعهداتش بـه مـیثاق بینالمللی حقوق مدنی-سیـاسی٬ که تا کنون پاسخی بـه این مکاتبه نداده است.
زینب جلالیـان، اسفند ۱۳۸۶به اتهام همکاری با حزب حیـات آزاد کردستان(پژاک) دستگیر و پس از محکومـیت بـه اعدام درون دادگاه بدوی و تجدیدنظر٬ حکم اعدام او با «عفو» بـه حبس ابد کاهش یـافته است.
عمده فعالیتهای زینب جلالیـان، درون زمـینـه آموزش٬ مددکاری و بهبود وضعیت زنان کُرد بوده و خود او تاکید کرده کـه در طول مدت زمان حضورش درون پژاک هیچگونـه فعالیت نظامـی و مسلحانـه نداشته است.
این زندانی سیـاسی درون بیش از هشت سال گذشته. بدون یک روز مرخصی درون حبس بوده و به دلیل شکنجه و شرایط تحمـیل شده درون زندان، سلامت خود را از دست داده است.
زینب جلالیـان طی دوران حبس بـه بیماری ناخونک چشم مبتلا شده و هماکنون با از دست توانایی دیدن دور درون هردو چشم درون معرض نابینایی قرار دارد.
او همچنین طی سالهای بازداشت بـه عفونت شدید روده و خونریزی داخلی مبتلا شده و نیـاز بـه درمان فوری و تخصصی دارد.
با وجود اعلام آمادگی خانواده زینب به منظور تامـین هزینـههای درمان او، ماموران امنیتی با انتقالش بـه خارج از زندان به منظور درمان موافقت نکردهاند و در آخرین اقدام، اسفند سال ۱۳۹۴ اعزام او بـه بیمارستان را مشروط بـه گروگان نگهداشتن یکی از اعضای جوان خانوادهاش کردهاند.
ما زنان
نامـه نرگس محمدی از زندان اوین:
حکم ۱۶ سال حبس من، به منظور سوق جامعه بـه «سکوت قبرستانی» است
نرگس محمدی، نائب رییس کانون معان حقوق بشر درون پی اعلام رأی صادره به منظور او توسط قاضی شعبه ١۵ دادگاه انقلاب، درون نامـهای اعلام کرد کـه «درخواست تجدید نظر نمـیدهد.»
به گزارش «سحام»، بر اساس رأی صادر شده توسط ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، خانم محمدی جمعاً بـه ۱۶ سال زندان محکوم شده است. متن نامـه نرگس محمدی کـه وبسایت کانون معان حقوق بشر آن را منتشر کرده، بـه شرح زیر است:
روز شنبه اول خرداد ۱۳۹۵ بـه اجرای احکام زندان اوین فرا خوانده شدم و با حضور وکیلم رأی صادره از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب بـه ریـاست آقای صلواتی را رؤیت کردم: بـه استناد مواد ۵۰۰ – ۶۱۰ – ۴۹۸ قانون مجازات اسلامـی نامبرده (نرگس محمدی) را درون مورد اتهام بند الف (اجتماع و تبانی بهقصد ارتکاب جرم علیـه امنیت کشور) بـه تحمل ۵ سال حبس و در مورد اتهام بند ب (فعالیت تبلیغی علیـه نظام جمـهوری اسلامـی ایران) بـه تحمل یک سال حبس و در مورد اتهام بند پ (تشکیل و اداره گروهک غیرقانونی لگام) بـه تحمل ۱۰ سال حبس و درمجموع تحمل ۱۶ سال حبس محکوم مـیگردد. حکم صادره ظرف مدت ۲۰ روز بعد از ابلاغ قابلاعتراض درون دادگاه تجدیدنظر است. این چند سطر اعلام رأی دادگاهی بود کـه در تاریخ یکم اردی بهشت ١٣٩۵ و تنـها بـه مدت یک ساعت بـه اتهامات اینجانب رسیدگی کرد.
اینجانب اعلام مـیکنم بـه دلیل صدور احکام غیرمنصفانـه و غیرعادلانـه، بیاعتنایی محض دادگاه بـه دفاعیـات متهم و وکلا، برگزاری دادگاه بـه شکل غیرعلنی و پشت درهای بسته و بهدور از قضاوت و آگاهی مردم، عدم حضور هیئت منصفه و از همـه مـهمتر تلاش دادگاهها به منظور احکام سنگین و اشد مجازاتها به منظور فعالان مدنی بهمنظور سرکوب جامعه مدنی درون دادگاه انقلاب کـه صلاحیت رسیدگی بـه جرائم سیـاسی را ندارد و غیرقانونی است، درخواست تجدیدنظر نخواهم داد.
امتناع من از ارائه درخواست تجدیدنظر درون حکم ظالمانـه ۱۶ سال زندان بـه دادگاه انقلاب بهمنظور اعتراض بـه رفتار خشونتبار و اصرار بر تداوم فضای امنیتی دوران سرکوب گذشته توسط نـهادهای امنیتی و صدور احکام سنگین قضایی علیـه فعالان مدنی و سیـاسی است. احکامـی کـه یقیناً نـه بر مبادی قانون بلکه بر اساس دستور و رویکرد نـهادهای امنیتی و جهت سرکوب و ارعاب و ایجاد ترس و یأس درون جامعه صادر مـیگردد.
مگر نـه اینکه طبق اصل ٢٧ قانون اساسی کشور جمعیتها و انجمنها آزاد هستند بعد چرا تمام نـهادهای مدنی مستقل از انجمن صنفی روزنامـهنگاران، کانونهای صنفی معلمان و کارگران، کانون معان حقوق بشر، انجمن دفاع از حقوق زندانیـان حتی کمپینها ازجمله کمپین مخالفت با اعدام، فعالیت زنان درون نـهادهای مدنی کـه در کیفرخواست و رأی اینجانب نـهاد زنان فمـینیست خواندهشده که تا احزاب شناختهشده سیـاسی ۵۰ ساله و احزاب جدیدالتأسیس ضد امنیتی و غیرقانونی تلقی مـیشوند و فعالان آن بازداشت و مجازات مـیشوند و درهای این نـهادها بهطور غیرقانونی پلمپ مـیگردد.
مگر نـه اینکه طبق اصل ٢۶ قانون اساسی آزاد است؟ بعد چرا تجمع ما زنان درون مقابل مجلس شورای اسلامـی درون اعتراض بـه اسیدپاشی علیـه زنان بیگناه حتی نشستهای فعالان مدنی درون مکانهای سرپوشیده ازجمله نشست ۸ مارس، نشست به منظور آلودگی هوا، نشست به منظور منشور حقوق شـهروندی دولت آقای روحانی و …. تجمعات اغتشاشی و ضد امنیتی تلقی مـیگردد.
شایـان توجه هست که درون کیفرخواست و رأی اینجانب عیناً جمله «نرگس محمدی درون مصاحبههای خود و در ملاقات با کاترین اشتون اصرار بر تحقق جامعه مدنی دارد»، آمده هست که بهمنزله جرم محرز شناختهشده است. آیـا سرکار خانم شیرین عبادی درون دادگاهی درون ایران یـا خارج از کشور مجرم شناخته شدهاند کـه حتی همکاری و ارتباط ۱۴ سال پیش با وی جرم تلقی شود؟ آیـا سفر خانم کاترین اشتون مسئول سیـاست خارجی اتحادیـه اروپا عملی ضد امنیتی و مخفیـانـه بود کـه ملاقات اینجانب با وی اقدامـی مجرمانـه باشد؟ سرکار خانم اشتون تأکید د کـه شرط حضورشان درون ایران این ملاقات بوده، بعد چگونـه هست که دیدار مسئولان نظام، دیدار فرزندان انقلاب و جهت حفظ منافع کشور و ملاقات یک فعال مدنی کـه هم وزارت اطلاعات و هم قوه قضاییـه کتباً تصریح مـینمایند کـه با درخواست اینجانب به منظور تقویت و تحقق جامعه مدنی بوده، عملی خلاف امنیت تلقی مـیشود؟ چرا مخالفت مسئولان نظام با اعدام، خیرخواهانـه و مخالفت اینجانب با اعدام، مخالف با حکم الهی و جایگزین حقوق بشر غربی بهجای قوانین اسلام و با هدف براندازی شمرده شده است؟
تمام موارد فوق درون کیفرخواست، گزارش وزارت اطلاعات و رأی قوه قضائیـه آمده هست و اینجانب باور دارم آنچه درون کارنامـه خود ثبت کردهام تلاشی قانونی، اخلاقی و بسیـار اندک درون حد توانم بوده کـه نـه تنـها ذرهای پشیمان و شرمگین نیستم بلکه قطعاً اصرار بر تداوم آن دارم، چرا کـه تنـها راه تحقق دموکراسی را تحقق جامعه مدنی درون ایران مـیدانم و نیک مـیدانم و آگاه هستم کـه ۱۶ سال حبس به منظور یک زن ایرانی مع حقوق بشر و فعال مدنی تلاش نافرجام بـه منظور سوق جامعه بـه سکوت قبرستانی با روی آوردن بـه شیوههای خشونتبار و قهرآمـیز هست که راه سرکوب را هموارتر سازد.
سحام
بیـانیـه پنج روشنفکر دینی:
زیر پا گذاشتن حقوق انسانی غیرمسلمانان، ولو مشرک و کافر، مجوز شرعی ندارد
پنج تن از روشنفکران دینی طی بیـانیـهای اعلام د کـه «اکثریت مردم ایران، صرفنظر از دین و عقیده سایرین، با آنان درون صلح و مسالمت زیستهاند و هرگاه مجالی بوده، بـه دلجویی از ستم دیدگان پرداختهاند.» این روشنفکران درون بیـانیـه خود تاکید کردهاند: «فتاوای اسلامـی- انسانی برخی فقیـهان آزاده مثل آقای منتظری، راهگشای خروج از انجماد فقهی و گامـی بـه سوی همزیستی انسانی بوده است.»
متن بیـانیـه پنج روشنفکر دینی مقیم خارج از ایران کـه نسخهای از آن به منظور انتشار درون اختیـار «سحام» قرار گرفته، بـه شرح زیر است:
آتش جهل و تعصب جهان اسلام را درون برگرفته، شـهرها و کشورها را بـه ویرانـه بدل کرده، صدها هزار کودک و زن و پیر و جوان را بـه خاک و خون کشیده و مـیلیونها آواره بر جای گذاشته است. دهها فرقه و مذهب تولد یـافته درون آغوش جهان اسلام، هر یک پیروان دیگری را تکفیر کرده و مـهدورالدم خوانده است؛ وهابی شیعه را، شیعه بهایی را، سنی علوی را و آن دیگری ایزدی و حوثی را…
کجاندیشی و افراطگرایی کشور ما را نیز مانند دیگر کشورها تهدید مـیکند. افراطگرایـان با پشتیبانی قدرت سیـاسی و با توسل بهزور و ارعاب، هزینـههای گزافی را درون حوزههای گوناگون فرهنگی و هنری و اقتصادی و اجتماعی و سیـاست داخلی و خارجی بر کشور و ملت تحمـیل کردهاند. متأسفانـه برخی از مدعیـان، کـه چشمان ریزبینشان تار موی زنان، مقالهای درون یک جریده و یـا ملاقات با یک هم وطن بهایی را مـیبیند، از دیدن فجایع بزرگ ناتوان است.
از نمونـههای آن دیدار خانم فائزه هاشمـی و جمعی از آزادگان عدالتخواه از خانم فریبا کمالآبادی است؛ هموطن ستم دیدهی بهایی، کـه اخیراً بعد از گذشت هشت سال از محکومـیت بیستساله، چند روزی بـه مرخصی آمده بود. اما درون برابر این رفتار انسانی و اخلاقی، بخشی از اصولگرایـان افراطی و جزماندیش، البته باانگیزههای شناختهشده سیـاسی، واکنش تند و نامعقول نشان دادهاند و اسفبارتر آنکه برخی از روحانیت و مراجع، ازجمله آقای مکارم شیرازی این دیدار را تقبیح و حتی جرم قابل پیگرد و تقویت بهائیت و تضعیف اسلام دانستهاند!
در ارتباط با واکنش یـادشده، نکاتی را بـه شرح زیر معروض مـیداریم:
الف – پیروان فرقهی بهائیت دهها سال هست که درون ایران بـه دلیل دین و عقیده خود مورد ستم قرار مـیگیرند. آنان درون طول سیوهشت سال گذشته، از حق تحصیل و اشتغال محروم بودهاند. اموال برخی و جان برخی دیگر ستانده شده و یـا سالیـان درازی را درون زندانها سپری کردهاند. اگر قرار باشد هر فرقه و مذهبی کـه بهقدرت رسید، بر دیگری تیغ کشد و پیروان دیگر مذاهب و فرقهها را از حقوق انسانی محروم سازد، دیگر هیچدر امنیت نخواهد زیست. رواج چنین اندیشـهای مـیتواند توجیـهگر ظلم و تبعیض بر پیروان مذاهب گوناگون شیعه، کـه در اقلیت هستند، درون دیگر کشورها، نیز بشود.
ب – نقد و رد باورهای یک فرقه و مذهب، نمـیتواند توجیـهگر ظلم و ستم بـه پیروان آن باشد. توجیـه ستمگری و خشنودی از آزار و اذیت هم نوعان، خود بزرگترین ضلالت و گمراهی است. عقیدهی دینی نمـیتواند مبنای جرم حقوقی یـا معصیت دینی باشد.
ج – اسلام مؤید آزادی دین و عقیده است. قرآن درآیـات متعدد بر این مـهم تصریح کرده است. آزادی دین و عقیده و اندیشـه جزء لاینفک شرافت و عزت انسانی هست که هیچنباید آن را از دیگری سلب کند. بـه لحاظ دینی نیز زیر پا گذاشتن حقوق انسانی غیرمسلمانان، ولو مشرک و کافر، مجوز شرعی ندارد.
د – درون حقوق موضوعه ایران، هیچ قانونی وجود ندارد کـه بر اساس آن حقوق ایرانیـان غیرمسلمان و غیر اهل کتاب مورد تعرض قرار گیرد، بلکه بر اساس اصول قطعی دولت- ملت مدرن، کـه بهنوعی درون قانون اساسی جمـهوری اسلامـی نیز بازتاب یـافته است، برابری حقوقی شـهروندان ایرانی تضمـینشده است. اصولاً دولت و نظام سیـاسی حاکم درون مقامـی نیست کـه داوری دینی یـا مذهبی بـه عهده آن باشد. نقش حکومت درون اسلام، کـه در عهدنامـه امام علی با مالک اشتر و مواردی دیگر درون نـهجالبلاغه نیز آشکار است، جز انجام خدمات عمومـی، کـه از عهده افراد خارج است، نمـیباشد.
ه – دیدار از یک هم وطن بهایی کـه سالهای زیـادی را بـه ناروا درون زندان سپری کرده، نـه تنـها جرم نیست، کـه رفتاری دینی، اخلاقی و انسانی است.
و – ستم پذیری، چشمپوشی بر رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی، عدم اعتراض بـه کجاندیشیها و افراطگریها و خرافه پردازیها چنان توان جامعه ما، حتی توان نخبگان سیـاسی و فرهنگی و فکری را تضعیف کرده کـه نمـیتواند از یک رفتار ساده اخلاقی و انسانی درون دیدار یک هموطن با یک زندانی دفاع کند، که تا جایی کـه حتی آقای هاشمـی رفسنجانی مجبور مـیشود درون برابر هیـاهو و زورگویی کج اندیشان، رفتار انسانی ش را تقبیح کند! جرم دانستن دیدار، منحصر بـه دیدار با یک هموطن بهایی نیست. از سال ۸۸ دیدار زندانیـان سبز، کـه آنان را فتنـهگر مـیخوانند، و حتی کمک بـه خانوادههای زندانیـان سیـاسی، کـه در هر عرف و مکتبی اخلاقی و انسانی است، نیز جرم دانسته مـیشود.
عدم اعتراض بـه این ستمهای آشکار و بدعتهای ناروا، کار را بـه آنجا رسانده کـه در مواردی حتی دستگاههای امنیتی و گاه قضایی، زنوشوهری را وادار بـه طلاق و جدایی کرده و خانوادههایی را ازهمپاشیدهاند.
ز – تجربه نشان داده هست که اکثریت مردم ایران، صرفنظر از دین و عقیده سایرین، با آنان درون صلح و مسالمت زیستهاند و هرگاه مجالی بوده، بـه دلجویی از ستم دیدگان پرداختهاند. فتاوای اسلامـی- انسانی برخی فقیـهان آزاده مثل آقای منتظری، راهگشای خروج از انجماد فقهی و گامـی بـه سوی همزیستی انسانی بوده است.
جا دارد اهل فرهنگ و هنر و سیـاست با بهرهگیری از این روحیـهی انسانی، بر تفرقه و خصومت و روا داری ستم و تبعیض نسبت بـه هموطنان، بـه دلیل دین و عقیده، خط بطلان کشند. پایمال حقوق انسانها بـه هر دلیل و بهانـه به منظور هیچ دین و ملتی افتخار و آبرو نمـیآفریند. عزت و آبروی اسلام و کشور ما درون احترام بـه حقوق متعارف انسانی است.
وقت آن رسیده هست که با جدیت بیشتر از ضرورت زیست مسالمتآمـیز انسانی و اصل مـهم رواداری با دگراندیشان حمایت کنیم.
عبدالعلی بازرگان،
حسن فرشتیـان،
محسن کدیور،
صدیقه وسمقی،
حسن یوسفی اشکوری.
اول خرداد ۱۳۹۵
سحام
بیش از ۴۰۰۰ فعال مدنی بـه حسن روحانی:
زمان تنگ است، معلمان زندانی را آزاد کنید
بیش از ۴۰۰۰ نفر از فعالین اجتماعی و مدنی طی نامـهای بـه حسن روحانی از وی خواستند تلاش خود را بر احیـای اصل ۱۶۸ قانون اساسی متمرکز کند که تا «حقایق پشت درهای بسته دادگاههای غیرعلنی مستور نماند.»
به گزارش «سحام»، پیش از این مـهدی طی نامـهای خطاب بـه حسن روحانی، خواستار احیـای اصل ۱۶۸ قانون اساسی و محاکمـه علنی خود با حضور هیئت منصفه شده بود.
در این نامـه آمده است:
رئیس جمـهور محترم
جناب آقای دکتر حسن روحانی
شما و دولت شما مصرانـه بیـان مـیکنید کـه سعی دارید با غلبه بر یک جانبهگرایی، منفعت طلبی، دشمن تراشی، افراط گرایی و قانون گریزیهای نـهادینـه شده، اساس تغییر و تحول را درون نظام اقتصادی و سیـاسی کشور فراهم آورید. اگر شعار دولت تدبیر و امـید، تغییر بوده و هست، آیـا این مـهم جز درون سایـه فعالیت اصناف و احزاب و دیگر تشکلهای موثر درون روند توسعه کشور مـیسر مـیشود؟
طی سالها و ماههای گذشته، برخورد با کانون صنفی معلمان و اعضای آن از مصادیق بارز برخوردهای سلبی و غیرقانونی هست که درون ادامـهی روند سوء، و رو بـه رشد الصاق برچسبهای امنیتی بـه تحرکات خیرخواهانـه و مسالمت آمـیز صنفی شکل مـیگیرد.
فعالیتهای مسالمت آمـیز صنفی کـه مطابق قوانین جاری کشور بهویژه اصول ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی نباید مجرمانـه تلقی شوند، بـه فرض مجرمـیت، به منظور رسیدگی بـه جرایمـی اینچنینی مـیبایست مطابق نص صریح اصل ۱۶۸ قانون اساسی محاکمـهای درون دادگاههای عادی، علنی و با حضور هیئت منصفه برگزار گردد.
در سایـه عدم اعتنای مسئولین قضایی و قوه مقننـه بـه قانون و عدم اجرای اصل ۱۶۸ قانون اساسی هست که اتهامسازیهای بیاساس و بدون استناد درون پشت درهای بسته دادگاههای انقلاب، با قضاتی کـه در جایگاه شاکی نشستهاند، منجر بـه فجایعی چون صدور احکام حبس ۱۴ سال و ۶ سال به منظور «محمود بهشتی لنگرودی» و «اسماعیل عبدی» دیگر احکام ناروای دیگر شده است.
آقای رییس جمـهور؛
زمان تنگ هست و محمود بهشتی لنگرودی، معلم زندانی و سخنگوی کانون صنفی معلمان از یکم اردیبهشتماه اعتصاب غذا را آغاز کرده و از سیزدهم اردیبهشت وارد اعتصاب غذای خشک مطلق (بدون آب و غذا) شده و اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان از دهم اردیبهشت ماه اعتصاب غذای خود را آغاز کرده است.
اکنون این معلمان دربند بهواسطه عدم تحقق مطالبات قانونی خود کـه همان برگزاری دادگاه علنی جهت محاکمـه قانونی هست طی روزهای اخیر بازی مرگ آفرین اعتصاب غذا را آغاز نمودهاند که تا شاید نگاه ما و شما را متوجه اصرار بر لزوم اجرای اصل مغفول مانده ۱۶۸ قانون اساسی نمایند، از شما مـیخواهیم کـه تمام اختیـارات خود را درون راستای مسئولیتهای قوه مجریـه کـه بخش بزرگی از آن متوجه اجرای قانون و حفظ شرایط اجرای صحیح قانون است، درون تحقق این مطالبه بـه حق بـه کار گیرید و از تهدید بیشتر جان ایشان، کـه در صورت ادامـه اعتصاب غذا حادث مـیگردد، پیشگیری کنید.
امثال بهشتی و عبدی فقط مـیخواهند اتهام و دفاعشان بـه قضاوت ما و شما نیز گذاشته شود و حقایق پشت درهای بسته دادگاههای غیرعلنی مستور نماند.
اسامـی امضاء کنندگان نامـه درون زمان انتشار بالغ بر ۴۳۲۴ هست که نزد «سحام» محفوظ و در زمان مقتضی منتشر خواهد شد.
گزارشگران بدونمرز نرگس محمدی و سه تن دیگر را بـه عنوان «قهرمانان خبررسانی» برگزید
سازمان گزارشگران بدونمرز، درون آستانـهی روز جهانی آزادی مطبوعات، چهار تن از تلاشگران عرصهی مطبوعات درون جهان را با عنوان «قهرمانان خبررسانی» سال ۲۰۱۶ معرفی کرد و در مراسمـی کـه روز دوشنبه ۲ ماه مـه/ ۱۳اردیبهشت درون پاریس برگزار شد از آنان قدردانی بـه عمل آورد.
در این مراسم شـهردار پاریس خانم «اَن ایدالگو»، پایتخت فرانسه را پشتیبان آزادیها درون جهان خواند و حمایت خود را از همـهیـانی کـه برای آزادی بیـان تلاش مـیکنند، اعلام داشت. وی مدال شـهر پاریس را بـه روزنامـهنگاران برگزیده اهدا کرد، تلاش آنان را ستود و گفت دروازههای پایتخت فرانسه همواره بروی آنان گشوده است.
اگر «نرگس محمدی» روزنامـهنگار، نایب رئیس و سخنگوی کانون معان حقوق بشر در ایران و «جان دوندار» مدیر روزنامـهی جمـهوریّت درون ترکیـه، بهدلیل ممنوعیت خروج از کشور از شرکت درون این گردهمائی باز ماندند، «لطفالله زاده» رئیس گروه مطبوعاتی طلوع نیوز درون افغانستان و «آنتوان کَبوراهه» رئیس هفتهنامۀ ایواچو درون کشور آفریقائی بروندی، درون این مراسم حاضر بودند.
به گزارش رادیو فرانسه، خانم نرگس محمدی درون پیـام ارسالی خود بـه این گردهمائی بـه دشواریِ کار خبر رسانی درون ایران اشاره کرده و نوشته بود مطبوعات داخل کشور بـه دلیل خطراتی کـه آنـها را تهدید مـیکند، از درج اخبار و افکار معان حقوق و آزادیها باز مـی مانند و هنگامـی کـه سخن کنشگران این عرصهها درون مطبوعات خارج از کشور بازتاب مـییـابد، آنان بـه اتهامات مختلف مورد پیگرد قرار مـیگیرند. تقی رحمانی کـه به نمایندگی از سوی همسر خود خانم نرگس محمدی، درون این بزرگداشت شرکت کرده بود گفت: «هر چند همسرش و تلاشگران بسیـار دیگری درون بند بهسر مـیبرند، اما دیوارهای زندانی کـه آنان را از آزادی محروم کرده هست بهدلیل استواری یک جامعۀ مدنی پویـا ترک برداشته است».
آقای لطفالله زاده، رئیس گروه طلوع نیوز، کـه برای شرکت درون این مراسم از کابل بـه پاریس آمده بود گفت کـه «پیش از حضور در این جمع بـه مدت سه ساعت همراه مادر خود درون خیـابانهای پاریس قدم زده و با هر گامـی بـه این اندیشیده هست که درون کشور خود حتی از آزادی گشت و گذار آسوده درون خیـابان نیز محروم است». او یـادآوری کرد کـه در سوء قصد تدارک دیده شده توسط طالبان علیـه اتوبوس تلویزیون طلوع درون ۲۰ ژانویـه گذشته ۷ تن از همکاران او کشته و ۱۷ نفر زخمـی شدند. با این حال کلیـهی «زخمـی شدگان با شوق و عزم قویتر بـه کارهای خود بازگشتهاند».
آنتوان کَبوراهه، رئیس گروه رسانـهای ایواچو درون بروندی، کـه بهدلیل تهدیدات علیـه وی اینک درون بلژیک بهسر مـیبرد، گفت همکاران او علیرغم تهدیدات و خطرات کار انتشار هفتهنامـه را دنبال مـیکنند. وی مدال دریـافتی خود را بـه آنان اهدا کرد.
جان دوندار، مدیر سرشناس روزنامـهی جمـهوریّت درون ترکیـه، نیز نتوانسته بود درون این مراسم حاضر شود. وی درون پیـام خود از اینکه تنـها «با انجام سادهی وظیفهی روزنامـهنگاری قهرمان خبر رسانی خوانده شده است» ابراز تعجب کرده و تأکید نموده بود کـه خود را بـه هیچ روی قهرمان نمـیداند و آنچه مـیطلبد امکان انجام وظیفهی خود بـه عنوان روزنامـهنگار است. همسر جان دوندار درون این گردهمائی بـه چگونگی بازداشت همسر خود، اتهامات وارده و روند پرونده اشاره کرد.
در این مراسم کـه در تئاتر «رون پوئن» درون کنار خیـابان معروف شانزه لیزه برگزار شد، ۴ تن از روزنامـهنگارانی کـه در فاش ساختن ماجرای معروف بـه «اسناد پاناما» شرکت فعال داشتند، بـه تشریح چگونگی تحقیقات گسترده و طولانی خود پرداختند و بویژه بر اهمـیّت همکاریهای وسیع بینالمللی درون این زمـینـه تأکید د. «ویل فیتزگیبون» از «مرکز بینالمللی روزنامـهنگاران جستجوگر» بـه چگونگی دست یـافتن بـه اسناد و اطلاعاتی نظیر «اسناد پاناما» و پیش از آن مدارک مربوط بـه آنچه «سوئیس لیکس» خوانده شد پرداخت و بر اهمـیّت حمایت از «آگاهی دهندگان» تأکید کرد.
«ژروم فِنوگ لیو» مدیر روزنامـهی لوموند، درون پاسخ بـه پرسشی دربارهی خطرات دست زدن بـه اینگونـه تحقیقات گفت: «این تهدیدات درون برابر آنچه همکاران ما درون کشورهای دیگر با آن روبرو هستند قابل اعتنا نیست». وی با اشاره بـه ۴ روزنامـهنگاری کـه به عنوان «قهرمانان خبررسانی» برگزیده شدهاند، گفت «اینان با خطر مرگ، حبس و تهدیداتی از این دست روبرو هستند کـه به هیچ روی با آنچه بر ما مـی رود قابل مقایسه نیست. ما احتمالاًً حتما گفتگوی تلخی با این یـا آن فرد ناخرسند داشته باشیم، یـا شاهد قطع تبلیغات تجاری این یـا آن شرکت باشیم، کـه البته هیچکدام از اینـها وخامت خاصی ندارد و ما را از پیگیری کار خود باز نمـیدارد.»
سحام
۱۶هزار فعال سیـاسی و مدنی بـه بان کیمون:
از «همـه ابزارهای ممکن» به منظور آزادی امـید کوکبی استفاده کنید
شانزده هزار نفر از امضاء کنندگان نامـه بـه دبیرکل سازمان ملل متحد، طی نامـهای از بان کیمون خواستند بهخاطر «پاسداشت انسانیت» و بهعنوان «بالاترین مقام رسمـی سازمان ملل متحد»، نسبت بـه «بیعدالتی» حکومت ایران نسبت بـه امـید کوکبی فیزیکدان نخبه ایرانی، واکنش مناسب را نشان دهد.
امضاءکنندگان این نامـه، هدف از این درخواست را، «برانگیختن توجه دبیرکل سازمان ملل متحد بـه پرونده امـید کوکبی» برشمرده و خواستار آن شدند که تا از «همـه ابزارهای ممکن» به منظور «آزادی امـید از زندان» بهره گرفته شود.
متن این نامـه کـه نسخه فارسی و انگلیسی آن به منظور انتشار درون اختیـار «سحام» قرار گرفته، بـه شرح زیر است:
خطاب به:
عالیجناب بانکی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد
از طرف:
قریب بـه شانزده هزار امضاکننده از سراسر جهان
(رجوع بـه پیوست)
عطف به: کارزار بینالمللی به منظور آزادی فوری امـید کوکبی از زندان
عالیجناب،
ما امضاکنندگان زیر از سراسر جهان، شما را بهخاطر پاسداشت انسانیت و نیز از جهت مسئولیتتان بهعنوان بالاترین مقام رسمـی سازمان ملل متحد خطاب قرار مـیدهیم که تا در برابر بیعدالتی واکنش نشان دهید. امـید کوکبی، متولد ۱۹۸۲، فیزیکدان ایرانی و دانشجوی دوره فوق دکترای فیزیک اتمـی با تمرکز بر پژوهشهای لیزری درون دانشگاه تگزاس است. درون سال ۲۰۱۱ او بـه قصد دیدار خانوادهاش بـه ایران بازگشت، اما درون یـازدهم ژانویـه همان سال هنگام خروج از ایران درون فرودگاه بازداشت شد. او بـه ده سال زندان محکوم شد و هماکنون دوران محکومـیت خود را از سر مـیگذراند.
سبب اصلی حبس امـید کوکبی، امتناع او از همکاری با پروژههای نظامـی جمـهوری اسلامـی ایران است. او بر پایـه اتهاماتی واهی همچون رابطه با دانشگاهها و مراکز علمـی خارج از کشور محکوم شده است. او بهجای زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی خود مبنی بر عدم بهرهگیری از دانش علمـیاش درون راه مقاصد ویرانگر و با مقاومت درون برابر فشارها و حتی تحمل زندان، موضعی قدرتمند و قهرمانانـه اتخاذ کرد. بسیـاری از نـهادها با اعطای جوایز حقوق بشری بـه امـید کوکبی، احترام خود را بـه او نشان دادهاند. او یک دانشجوی برجسته فیزیک است، بدون هیچگونـه سابقهای از فعالیت سیـاسی و اکنون با صدمات روانی و بدنی مخاطرهآمـیزی دست و پنجه نرم مـیکند. امـید کوکبی بـه مدت دو سال بـه بیماری حاد کلیوی مبتلا شده بود، درون حالی کـه مقامات رسمـی زندان از دسترسی او بـه درمان پیشرفته پزشکی جلوگیری بهعمل آوردند. ما با خبری بُهتآور طی چند روز گذشته مواجه شدهایم: وکیل امـید اعلام کرد کـه متاسفانـه درون بدن او نوعی از سرطان کلیـه (کارسینوم سلول کلیوی) تشخیص داده شده کـه ناشی از غده بدخیمـی درون کلیـه راست اوست. امـید بهنحو اضطراری تحت عمل جراحی نفرکتومـی قرار گرفت و کلیـه راست او برداشته شد. جمـهوری اسلامـی ایران مسئول سلامتی امـید هست و حتما پاسخگوی هر اتفاق ناگواری به منظور او باشد. با توجه بـه موقعیت علمـی امـید بهعنوان یک ایرانی با تخصص ویژه و حساس، و آنچنانکه او خودش درون نامـهای بـه رئیس دستگاه قضایی اظهار داشته، این نگرانی جدی وجود دارد کـه ارادهای پنـهان درون پیکره قدرت سیـاسی نخواهد کـه او درون بیرون از زندان زنده باشد.
وضعیت جسمـی امـید کوکبی بهگونـهای هست که نمـیبایست دیگر درون زندان باقی بماند و تعویق آزادی او مـیتواند صدمات جبرانناپذیری به منظور سلامتیاش درون پی داشته باشد. جمـهوری اسلامـی ایران حتما وادار بـه آزادی امـید شود و خانواده او حتما خودشان تصمـیم بگیرند کـه در کجا معالجات فرزندشان را ادامـه دهند. هدف ما بهعنوان نویسندگان این نامـه برانگیختن توجه شما بـه پرونده امـید کوکبی است. ما خواستار آن هستیم کـه از همـه ابزارهای ممکن به منظور آزادی امـید از زندان بهره گرفته شود.
لینک کارزار به منظور پشتیبانی از امـید کوکبی با نزدیک شانزده هزار امضا بـه این نامـه ضمـیمـه شده است. این بزرگ به منظور حمایت از امـید (با بیش از سیصد هزار هشتگ #freeomid درون مدت تنـها چند روز)، اثبات مـیکند کـه توقع بزرگی از شما درون سطح افکار عمومـی وجود دارد که تا در این مورد اقدام فوری بهعمل آورید.
ما منتظر اقدام مطلوب شما به منظور نجات زندگی امـید هستیم.
با بهترین درودها
پیوست – امضاکنندگان نامـه:
شیرین عبادی، حقوقدان و فعال حقوق بشر، بنیـانگذار مرکز معان حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح درون سال ۲۰۰۳
نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر
محمد ملکی، رئیس سابق دانشگاه تهران و کنشگر اجتماعی
جعفر پناهی، کارگردان
خاویر ال-خاقه، مدیر ارشد حقوقی، بنیـاد حقوق بشر
سونیـا پابان، دانشیـار فیزیک درون دانشگاه تگزاس
جان کلیچ، استادیـار فیزیک درون دانشگاه تگزاس
محمد مصطفایی، وکیل حقوق بشری و مدیر درون سازمان رواداری جهانی
محمود امـیری مقدم، استاد علوم اعصاب مولکولی درون دانشگاه اسلو و فعال حقوق بشر
عمار ملکی، دانشیـار علوم سیـاسی درون دانشگاه تیلبورگ
مـهدی مرعشی، نویسنده و استاد بازنشسته زبان فارسی و زبانشناسی
آرام حسامـی، استاد علوم سیـاسی درون دانشگاه مونتگمری
رضا فرخفال، هماهنگکننده و آموزگار زبان فارسی درون دانشگاه کلورادو
محمد یعقوبی، نمایشنامـهنویس و کارگردان تئاتر
رودی بختیـار، تهیـهکننده تلویزیون و روزنامـهنگار
مـهناز پراکند، حقوقدان و فعال حقوق بشر
افروز مغزی، وکیل حقوق بشری
منصوره شجاعی، نویسنده و فعال حقوق بشر
پرستو فروهر، هنرمند و نویسنده و فعال حقوق بشر
رضا علامـهزاده، کارگردان
الهه امانی، صاحب کرسی درون انجمنهای جهانی شبکه بین فرهنگی زنان و مدیر فناوری درون دانشگاه ایـالتی کالیفرنیـا
سهند طهماسبی، نوروسایکولوژیست درون دانشگاه بریتیش کلمبیـا و دستیـار تحقیقات بالینی درون مرکز بیماریهای عفونی ونکوور
بیژن مـیرعمادی، استاد بازنشسته فیزیک و پژوهشگر علمـی درون دانشگاه سایمون فریزر، بنیـانگذار و رئیس سابق مدرسه مـهندسی درون دانشگاه اهواز
نیره توحیدی، استاد و رئیس سابق دپارتمان ت و مطالعات زنان درون دانشگاه ایـالتی کالیفرنیـا
تامار عیلام گیندین، ایرانشناس
مسیح علینژاد، روزنامـهنگار
رضا خندان، فعال حقوقی
مرتضی نگاهی، نویسنده و روزنامـهنگار
شیرین فامـیلی، روزنامـهنگار
احمد رافت، روزنامـهنگار
دریـا صفایی، فعال حقوق زنان
حمـیدرضا ظریفینیـا، روزنامـهنگار
ناهید غنی، دانشیـار پژوهشی درون تاریخ، دانشگاه سایمون فریزر
مـهران براتی، سیـاستمدار و پژوهشگر درون دانشگاه آزاد برلین
شـهرزاد سپانلو، هنرمند
شاهرخ مشکینقلم، هنرمند
فرشته مولوی، نویسنده
ساناز فتوحی، نویسنده
مژده شمسایی، هنرمند
سهیل پارسا، کارگردان، نویسنده و بازیگر
مائده سلطانی، فعال حقوق بشر
مریم حسینخواه، فعال حقوق بشر
لیدا حسینینژاد، روزنامـهنگار
حسن نایبهاشم، فعال حقوق بشر
علی خردپیر، روزنامـهنگار
جمـیله ندایی، فیلمساز آزاد و کارگردان تئاتر
فاطی محمدی، بازیگر
حمـید احیـا، کارگردان تئاتر، بازیگر و مترجم
حسین شرنگ، نویسنده و شاعر
سهیل عزیزی، بازیگر تئاتر
مـهرداد آریننژاد، مدیر جشنواره تیرگان
شاهرخ حیدری، کاریکاتوریست
اسکات آماندولا، نوازنده جاز
فاطمـه اختصاری، شاعر
مـهدی ، شاعر
شادی یوسفیـان، هنرمند
پتکین آذرمـهر، وبلاگنویس و تهیـهکننده تلویزیون
افشین نریمان، مجری و تهیـهکننده تلویزیون
سام قندچی، روزنامـهنگار
پویـا جهاندار، فعال حقوق بشر
پژمان اکبرزاده، نوازنده و روزنامـهنگار و تهیـهکننده رادیو
محمدتقی
مریم فقیـه ایمانی، رئیس مرکز دیپلماسی فرهنگی و توسعه
دامون گلریز، مدرس علوم کاربردی درون دانشگاه لاهه و عضو گروه پژوهشی امنیت، صلح و عدالت بینالملل.
احمد پوری، بنیـانگذار و مدیر پرایم، مشارکتجوی امور پناهندگان درون اروپای چندفرهنگی
پوریـا علیمرادی، دانشجوی دکترای مطالعات ایرانی درون دانشگاه تورنتو
آویده مطمئنفر، روزنامـهنگار و هنرمند
شیما کلباسی، شاعر و فیلمساز و فعال حقوقی
نظام مـیثاقی، پزشک و فعال حقوق مدنی
سپیده شکریپور، کاندیدای دکتری درون دانشکده هنر و علوم انسانی، دانشگاه لاوال
روحالله زم
مسعود مسجودی
اشکان منفرد
دانیـال جعفری
سعید حسینپور
امـیر یحیی آیتاللهی
بهزاد مـهرانی
لیلی نیکونظر
نسرین افضلی
اشکان صفایی
مـهدی جلالی تهرانی
سعید قاسمـینژاد
علی اشتری
سلمان سیما
محمد ایزدی
امـیر حسین اعتمادی
آرش سبحانی
برزومـهر طلوعی
یوحنا نجدی
عماد مولائینژاد
نینا وباب
امـین ریـاحی
و قریب بـه شانزده هزار امضاکننده از سراسر جهان درون پیوند زیر:
http://www.thepetitionsite.com/991/769/243/petition-in-support-of-immediate-release-of-iranian-geniusphysicist-omid-kokabee/
همچنین نسخه انگلیسی این نامـه کـه برای دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال گردیده،
سحام
امـیرارجمند:
وقتیی را بـه نام شورایعالی امنیت ملی زندانی مـیکنند، حتما رئیس این شورا مسئولیت دارد
اردشیر امـیرارجمند، مشاور ارشد مـیرحسین معتقد هست که حسن روحانی، رییس جمـهور کشورمان بـه عنوان مجری قانون اساسی و رییس شورایعالی امنیت ملی موظف هست که به منظور روشن شدن مسئله حصر اقدام کند.
طی روزهای گذشته علی مطهری، نماینده تهران درون مجلس شورای اسلامـی از حسن روحانی، خواسته بود که تا به درخواست مـهدی درون خصوص برگزاری دادگاه علنی اقدام کند.
در همـین باره امـیر ارجمند بـه رادیو فردا مـیگوید: ما بارها این را تکرار کردیم و یـادآور شدیم کـه رییس جمـهور با دو عنوان مـیتواند و باید نسبت بـه مسئله حصر و هرگونـه حبس غیرقانونی مغایر با موازین قانون اساسی اقدام کند. ایشان مجری قانون اساسی و همچنین رییس شورایعالی امنیت ملی است. اگری را بـه عنوان اقدام علیـه امنیت ملی و غیره، حصر یـا زندان غیر قانونی کنند و بگویند کـه دستور شورایعالی امنیت ملی بوده و یـا بدون فرایندهای قانونی زندانی ند، ایشان هم بـه عنوان رییس این شورا و هم بـه عنوان مجری قانون اساسی مسئولیت دارند.
مشاور مـیرحسین درون ادامـه با تاکید بر این نکته کـه مـهم این هست که صورت مسئله مشخص شود، مـیافزاید: همـهی ما مـیدانیم کـه تصمـیم دربارهی حصر توسط آقای خامنـهای اتخاذ شده و مسئلهی شخصی ایشان هست و بدون تصمـیم شخص ایشان هم این مسئله پایـان نخواهد یـافت. ولی روشن شدن صورت مسئله مـهم هست و فرار از مسئولیت حتما پایـان بپذیرد.
اردشیر امـیرارجمند همچنین خاطرنشان مـیکند کـه تا امروز هیچ نـهادی بـه صورت روشن مسئولیت ماجرا را قبول نکرده است. قوه قضاییـه مسئولیت را بـه گردن شورایعالی امنیت ملی انداخته، شورا آن را رد مـی کند.
به گفتهی وی حداقل انتظار از آقای رییس جمـهور این هست که درون دولتی کـه شفاف هست و مـی خواهد کـه نـهادهای دموکراتیک رشد کند، اجازه دهند کـه صورت مسئله روشن شود و ایشان هم بـه این کمک کند.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امـید درباره ی سخن مطهری کـه گفته «اینکه برخی عنوان مـیکنند اگر دادگاه برگزار شود، حکم صادره سخت خواهد بود بعد بهتر هست برگزار نشود، نمـیتواند منطقی باشد؛ چراکه حتما حرفها و دفاعیـات شنیده شود و مشخص شود چه عواملی موجب بروز چنان رفتارهایی از آنها شد و شروع کننده چهی بود. اینها طبعاً اتهام آنها را سبکتر مـیکند.» مـیگوید این استدلالانی هست که درون این حبس و حصر غیرقانونی و غیرشرعی مشارکت داشتهاند و یـا آن را تایید مـیکنند. درون واقع این حرف یک فرار بـه جلو هست و یک مغلطه.
او درون ادامـه تاکید مـیکند:ی را کـه خودش تقاضا کرده مرا محاکمـه کنید، محاکمـه کنید اگر مجازات سنگینتر هم شود، خودش گفته مـیپذیرم. آقای چنین تقاضایی داشته است. آنچه مـهم هست حق دفاع است. ایشان بـه عنوان یک شـهروند ایرانی حق دفاع از خودش را دارد. آیـا جرات دارند کـه این حق دفاع را بـه وی دهند؟
امـیرارجمند درون بخشی دیگر از گفتوگوی خود درباره ی این سخن مطهری کـه گفته بود «باید همـه عوامل موثر دراعتراضات سال ۸۸ ازجمله برخی نـهادهای حکومتی، رئیس جمـهور سابق بـه همراه رهبران آن اعتراضات بـه طور همزمان درون یک دادگاه صالح علنی محاکمـه شوند و حکم هرچه بود، همـه بپذیرند که تا این پرونده بسته شود.» تصریح مـیکند: قطعا درون حکومتی کـه قانون حکمفرما باشد حتما به اقدامات افراد رسیدگی شود. درون آن زمان جرایم بسیـار شدید رخ داده است، نـه تنـها از جانب آقای احمدی نژاد بلکه از جانب دیگرانی از جمله برخی از افراد شورای نگهبان بویژه دبیر این شورا، از طریق نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و بسیـاری از افراد دیگر و قبل از هر کار اینـها حتما محاکمـه شوند و در یک دادگاه علنی پاسخگو باشند و حرف آقای مطهری درون این باره بسیـار درست است.
او درون پایـان تاکید مـیکند کـه نـه تنـها آقای احمدی نژاد، آقای جنتی و نـهادهای امنیتی آن زمان مسئولیت مستقیم داشتند، غیر از اینـها افراد دیگری هم هستند کـه اگر روزی حاکمـیت، مقامات عالی کشور و بویژه آقای خامنـهای قبول کنند کـه یک هیـات تحقیق مستقل شود و همـهی جوانب را بررسی کند این مسئله به منظور همـهی مردم روشن مـیشود و یک زخم عمـیق التیـام پیدا مـیکند.
علی مطهری درون گفتگو با خبرگزاری ایلنا با اشاره بـه نامـه اخیر مـهدی گفته بود: «مـهمترین مسئلهای کـه در نامـه رئیس مجلس ششم ذکر شده، درخواست او به منظور محاکمـه علنی درون یک دادگاه صالح بود. رئیس جمـهور، هم بهعنوان مجری قانون اساسی و هم بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، وظیفه دارد پیگیر این موضوع باشد.»
مـهدی ، از رهبران سبز، درون نامـهای بـه رئیس جمـهوری ایران کـه روز شنبه، ۲۱ فروردین، منتشر شد با تاکید بر اینکه رفع حصر را «در اختیـار» او نمـیداند، خواست کـه حسن روحانی «از حاکمـیت مستبد» بخواهد کـه او را درون «دادگاه علنی» محاکمـه کند که تا مشخص شود کـه «نانجیب» کیست.
مقصود مـهدی درون این نامـه از عبارت «نانجیب» اشاره بـه یک سخنرانی آیت الله خامنـهای، هست که اخیرا معترضان بـه نتیجه انتخابات سال ۸۸ و مشخصا رهبران سبز را «نانجیب» خواند.
مـهدی درون نامـه خود تصریح کرده کـه در صورت برگزاری این دادگاه، بـه همراه وکلایش، دلایل خود را درباره «تقلب» درون انتخابات ریـاست جمـهوری سال ۸۴ و «مـهندسی انتخابات» ریـاست جمـهوری سال ۸۸ اعلام کند.
او درون نامـهاش گفته هست که حکم صادره از این دادگاه را «با جان و دل» خواهد پذیرفت و «بدون درون نظر گرفتن حق تجدید نظر از آن استقبال» خواهد کرد.
ملی مذهبی
کانون وکلا خواستار آزادی مشروط عبدالفتاح سلطانی شد
کانون وکلای دادگستری درباره «عبدالفتاح سلطانی» بـه رییس قوه قضاییـه نامـه نوشت.
متن این نامـه بـه شرح زیر است:
حضرت آیت الله آملی لاریجانیریـاست محترم قوه قضائیـه
سلام علیکم
احتراماً
پیرو مذاکرات قبلی و مذاکره حضوری با حضرتعالی درون جلسه مورخ ۰۷/ ۰۷ /۹۴ و همچنین نامـه شماره ۸۲۷۰۴ مورخ ۲۴/ ۰۹/ ۹۴ درباره همکار زندانی آقای عبدالفتاح سلطانی، با توجه بـه ظرفیتهای قانونی موجود درون قانون مجازات اسلامـی مصوب ۱۳۹۲ تقاضا دارد:
با استفاده از حقوق مندرج درون ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامـی کـه مجوز اعطای آزادی مشروط درون خصوص محکومان بـه حبس کمتر از ۱۰ سال را بعد از طی یک سوم مجازات از اختیـارات مقام قضایی دانسته هست با عنایت بـه شرایط خاص همکار محترم و حسن اخلاق و رفتار وی دستور اعطای آزادی مشروط ایشان صادر گردد.
علی توانا – رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز
ملی مذهبی
علی مطهری:
رئیسجمـهور پیگیر رفع حصر باشد و مدام نگوید شرایط خاصی داریم
نماینده مردم تهران درون مجلس نـهم گفت: رئیس جمـهور بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، وظیفه دارد پیگیر رفع حصر باشد. نباید دائماً این مسائل را بـه شرایط سیـاسی پیوند زد و گفت اکنون کشور درون شرایط خاصی هست و صلاح نیست این موضوع مطرح شود. این حرف درست نیست چون کشور ما بـه دلیل پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامـی همـیشـه درون شرایط خاصی است.
علی مطهری درون گفتوگو با ایلنا، با اشاره بـه نامـه چند روز پیش مـهدی بـه رئیسجمـهور درخصوص برگزاری دادگاه و رفع حصر گفت: مـهمترین مسئلهای کـه در نامـه رئیس مجلس ششم ذکر شده، درخواست او به منظور محاکمـه علنی درون یک دادگاه صالح بود.
مطالبه درخصوص برگزاری دادگاه علنی منطقی است
نماینده مردم تهران با اشاره بـه بخشی از این نامـه یـادآور شد: ایشان گفته بود: “نتیجه دادگاه هرچه باشد، حتی بدون تجدیدنظر خواهی، آن را مـی پذیرم.” بـه نظر مـی رسد، این یک مطالبه منطقی هست و حتما به آن پاسخ مثبت داده شود.
عضو کمـیسیون فرهنگی مجلس نـهم خاطرنشان کرد: از همان ماههای اول حوادث سال ۸۸ تاکنون بارها همـین مطلب را گفتهام کـه باید همـه عوامل مؤثر درون آن حوادث، ازجمله برخی نـهادهای حکومتی و رئیس جمـهور سابق و آن دو محصور بـه طور همزمان درون دادگاه صالح علنی محاکمـه شوند و حکم هرچه بود، همـه بپذیرند و پرونده این موضوع بسته شود.
حصر خانگی بدون حکم قضایی خلاف قانون است
مطهری تصریح کرد: اینکه برخی عنوان مـیکننداگر دادگاه برگزار شود، حکم صادره سخت خواهد بود بعد بهتر هست برگزار نشود، نمـیتواند منطقی باشد؛ چراکه حتما حرفها و دفاعیـات شنیده شود و مشخص شود چه عواملی موجب بروز چنان رفتارهایی از آنـها شد و شروعکننده چهی بود. اینـها طبعاً اتهام آنها را سبکتر مـیکند. علاوه بر این کـه اساساً حصر خانگی بدون حکم قضایی خلاف قانون اساسی است.
دولت درون راستای رفع حصر گام بردارد
او با تاکید بر نقش رئیسجمـهور درون حل مشکل حصر یـادآور شد: درون این راستا لازم هست دولت نیز گامـی بردارد. رئیس جمـهور، هم بهعنوان مجری قانون اساسی و هم بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، وظیفه دارد پیگیر این موضوع باشد.
مطهری درون پایـان اعلام کرد: نباید دائماً این مسائل را بـه شرایط سیـاسی پیوند زد و گفت اکنون کشور درون شرایط خاصی هست و صلاح نیست این موضوع مطرح شود. این حرف درست نیست چون کشور ما بـه دلیل پیگیری آرمانهای انقلاب اسلامـی همـیشـه درون شرایط خاصی است.
کلمـه
نماینده مردم تهران درون مجلس درباره ابطال آرای منتخب مردم اصفهان بـه دبیر شورای نگهبان نامـه نوشت
علی مطهری این نامـه را درون کانال تلگرام خود منتشر کرده است. او همچنین درون ضمن این نامـه تهدید کرده کـه اگر وزارت کشور اعتبارنامـه مـینو خالقی را صادر نکند، مجلس رحمانی فضلی را استیضاح خواهد کرد.
متن نامـه مطهری بـه شرح زیر است:
آیت الله جنتی
دبیر محترم شورای نگهبان
با اهداء سلام
موضوع حذف خانم مـینو خالقی از منتخبان اصفهان درون انتخابات مجلس شورای اسلامـی مسئله ای نیست کـه بتوان بـه سادگی از کنار آن گذشت. اگر این رویـه درون کشور باب شود کـه پس از تأیید صلاحیت یک کاندیدا و رأی مردم درون یک انتخابات سالم، آن منتخب بـه این بهانـه کـه مدارک جدیدی بـه دست ما رسیده و نظر ما درباره صلاحیت او تغییر کرده هست حذف شود، این امر مـی تواند مستند شورای نگهبان درون آینده واقع شود و منتخبان زیـادی از جمله یک کاندیدای ریـاست جمـهوری را بعد از انتخاب مردم و رای مثلا سی مـیلیونی حذف کند.
قطعا نظارت استصوابی را عقلا و قانونا این مقدار نمـی توان توسعه داد. بـه همـین جهت قانونگذار تصمـیم گیری درباره این موضوع را درون خصوص منتخبان مجلس بـه نمایندگان ملت ارجاع داده هست که اگر بعد از انتخاب مردم مدارک جدیدی درباره یک منتخب ارائه شد، این مدارک درون فرایند تأیید اعتبارنامـه ها توسط مجلس مورد بررسی قرار گیرد؛ یعنی اگر حتما منتخبی حذف شود، این کار حتما با نظر مجلس کـه نماینده ملت هست انجام شود که تا احترام بـه رأی مردم محفوظ بماند. این کـه بگوییم چون ما مـی دانیم مجلس دهم اعتبارنامـه او را رد نمـی کند بعد ما او را حذف مـی کنیم، منطق درستی نیست.
در اینجا وزارت کشور نیز مسئولیت سنگینی دارد. ماده 73 قانون انتخابات مجلس مـی گوید: «صدور اعتبارنامـه منتخبین موکول بـه عدم ابطال انتخابات از طرف شورای نگهبان مـی باشد و شورای نگهبان درون اسرع وقت نظر خود را درباره انتخابات اعلام مـی نماید و وزارت کشور موظف هست بلافاصله دستور صدور اعتبارنامـه را بدهد.»
با توجه بـه این کـه انتخابات حوزه اصفهان از طرف هیئت نظارت استان و طبعا شورای نگهبان تأیید شده هست وزارت کشور وظیفه دارد اعتبارنامـه خانم خالقی را صادر کند، درون غیر این صورت مجلس حتما وزیر کشور را بـه دلیل دفاع ن از حقوق ملت و تسلیم شدن درون برابر یک رویـه غیرقانونی کـه کیـان جمـهوری اسلامـی را تهدید مـی کند، استیضاح کند.
اگر شورای نگهبان انتخابات حوزه اصفهان را ابطال کرده بعد چرا فقط خانم خالقی را حذف کرده هست و سایر منتخبان باقی مانده اند؛ و اگر مـی گوید صلاحیت این یک نفر بعد از انتخاب سالم مردم بـه دلیل وصول مدارک جدید رد شده است، پاسخ این هست که قانونگذار تصمـیم گیری درباره این موضوع را بـه خاطر احترام بـه رأی مردم بـه مجلس واگذار کرده است.
مطلب آخر این کـه تجسس درون زندگی مردم آن هم درباره یک زن و بی توجهی بـه آبروی مؤمن از نظر اسلام مذموم است. این کـه رقبای یک کاندیدا کـه فکر نمـی د او رأی بیـاورد، بعد از اقبال مردم بـه وی و انتخاب او مدارکی از زندگی خصوصی وی ارائه کنند و شورای نگهبان را ابزار دست خود به منظور رسیدن بـه هواهای نفسانی خود نمایند، زیبنده نظام جمـهوری اسلامـی نیست.
فرضا آن منتخب، اشتباهی درون زندگی خود کرده ولی سیره او یک سیره اسلامـی هست آیـا حتما رد صلاحیت شود، آن هم بعد از اتمام فرصت بررسی صلاحیت ها و رأی مردم؟ آیـا اعضای محترم شورای نگهبان خود درون زندگی خویش اشتباهی مرتکب نشده اند؟
از جناب عالی کـه دلسوز انقلاب اسلامـی هستید مـی خواهم کـه اجازه ندهید این رویـه سوء درون جمـهوری اسلامـی باب شود زیرا علاوه بر نادیده گرفتن حق انتخاب کنندگان، ظلمـی هست به منتخب حذف شده.
اصولا به منظور رد صلاحیت ها درون آینده حتما یک فکر اساسی شود که تا تناقض هایی درون جامعه بـه وجود نیـاید. مثلا جناب آقای افشین علا کـه رهبر انقلاب درون باره ایشان مـی نویسند "من شما را شاعر انقلاب مـی دانم" و در دیدار عیدانـه با محبت فراوان از او تقدیر مـی کنند چرا رد صلاحیت شد؟ آیـا این امر یک منطق دوگانـه را درون ذهن مردم تداعی نمـی کند؟ به منظور آن مقام محترم آرزوی توفیق الهی دارم.
با تقدیم احترام
26/1/95
علی مطهری
خبرآنلاین،
از “حاکمـیت مستبد” بخواهید دادگاهم را برگزار کند که تا بگویم نجیب و نانجیب کیست؟
مـهدی ٬ ریـاست اسبق و محصور قوه مقننـه کشور درون اولین نامـه اش از حصر از حسن روحانی٬ ریـاست جمـهوری اسلامـی ایران خواسته که تا بر اساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی درون دفاع از حقوق شـهروندان، از “حاکمـیت مستبد” جمـهوری اسلامـی بخواهد که تا دادگاهش را برگزار کند.
به گزارش سحام٬ این رهبر محصور سبز درون این نامـهی تاریخی خود خطاب بـه روحانی، گفته کـه “اینجانب نـه از شما طلب رفع حصر دارم و نـه این کار را درون اختیـار شما مـی دانم. ” لیکن وی درون بیـان هدف اش از درخواست به منظور برگزاری دادگاه را “بیـان ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریـاست جمـهوری ۸۴ و مـهندسی انتخابات ریـاست جمـهوری ۸۸ وآنچه بر فرزندان این کشور درون بازداشتگاه های قانونی و غیر قانونی گذشت” ذکر نموده است.
آقای همچنین درون پاسخ بـه اظهارات اخیر رهبر جمـهوری اسلامـی گفته:”خروجی این دادگاه مشخص خواهد کرد کـه برگشته از انقلاب و نانجیب، و ادامـه دهنده راه انقلاب و نجیب، کدامـیک از طرفین دعوا و نزاع انتخابات ۸۸ قرار دارند.”
اخیرا آیت الله درون دیدار با اعضای فعلی مجلس خبرگان از رای نیـاوردن محمد یزدی و محمدتقی مصباح درون انتخابات ۷ اسفند اظهار تاسف کرده بود و بدون نام بردن از مـهدی و مـیرحسین ؛ آنـها را بـه رفتار “نانجیبانـه” متهم کرد.
مـهدی درون بخش دیگری از نامـه خود با ذکر رابطه حاکمـیت و شعبان بی مخ های جامعه امروز گفته: “اگر درون رژیم فاسد گذشته از شعبان جعفری درون ۲۸ مرداد و۱۵ خرداد استفاده گردید، ولی درون این حاکمـیت هر روز درون سرتاسر کشور از این اوباش به منظور حمله بـه بیوت مراجع تقلید، رجال منتقد مذهبی و سیـاسی، سفارتخانـه ها، مراکز علمـی و هنری بنام ارزش ها استفاده مـی گردد.”
طی سال های اخیر، حمله نیروهای بسیجی و سپاهی بـه سفارتخانـه ها٬ تجمعات دانشجویی و سخنرانی چهره های مطرح و منتقد حکومت بسیـار افزایش یـافته.
کاندیدای انتخابات های ریـاست جمـهوری ۸۴ و ۸۸ ریـاست جمـهوری درون نقد شورای نگهبان با ذکر مثالی پیرامون تایید و رد صلاحیت مصطفی معین و محسن مـهرعلیزاده درون انتخابات ریـاست جمـهوری ۸۴ و مجلس ۹۴ ، مـی نویسد: “روزی به منظور تفرقه درمـیان اصلاح طلبان صلاحیت افرادی را به منظور احراز پست ریـاست جمـهوری کـه شرایط آن مطابق اصل ۱۱۵ قانون اساسی متفاوت از دیگر مسئولت هاست (در انتخابات ریـاست جمـهوری سال ۸۴) احراز مـی کند و روز دیگر صلاحیت همان افراد را به منظور احراز سمت نمایندگی (انتخابات مجلس دراسفند ۹۴) رد مـی کند.”
مـهدی درون انتقاد از رفتار حاکمـیت مـی گوید: “متاسفانـه جاه طلبی و ریـاست برخی را چنان فراگرفته کـه حد و مرزی به منظور هواهای نفسانی خود قائل نیستند و ثروت و فرزندان این ملت را قربانی مطامع بلند پروازی های خود درون منطقه قرار داده اند.”
این رهبر محصور سبز با تقدیر از دولت حسن روحانی به منظور پیگیری و تحقق موضوع رفع تحریم ها و برجام، از رفتار حاکمـیت و مجموعهی وی انتقاد کرده و مـی نویسد: “نفوذی های دشمن با تکیـه بر خود محوری، جاه طلبی و حب ریـاست و توسعه قدرت برخی شخصیت ها کـه خیـال مـی کنند سرنوشت سایر ملل مسلمان و کشورها منطقه درون ید قدرت آنـهاست، کشور را عامدانـه بـه دام تحریم ها کشاندند و سرمایـه های ملی را از یک سو با غارت و حاتم بخشی حیف و مـیل د و از سوی دیگر دست برجیب مردم بردند و همزمان با فقر و آوارگی و تنگدستی آنان، کشور را بـه لبه پرتگاه بردند.”
این معترض بـه نتیجه انتخابات دوره نـهم و دهم ریـاست جمـهوری با اشاره بـه اولین بیـانیـه خود بعد از کودتای ۸۸ ، از سکوت خواص انتقاد مـی کند و مـی گوید: “پس از اعلان نتایج مضحک انتخابات ۸۸ ، درون مقابل این حرکت خطرناک کـه ریشـه آن از انتخابات ۸۴ نشات گرفته بود و هدفی جز نابودی جمـهوریت و اسلامـیت نظام نداشت، ایستادم و گفتم “تازه این اول داستان است.” چرا کـه سکوت درون مقابل زیـادخواهی ارباب قدرت را، بـه معنای مشارکت درون پروژه ی جمـهوری زدایی و اسلام زدایی نظام مـی دانستم و با علم بـه هزینـه سنگین آن، درون کنار مردم ماندم و به یـاری خداوند خواهم ماند.”
مـهدی درون انتهای این نامـه سراسر انتقادی از حاکمـیت، با تاکید دوباره بر خواست خود به منظور برگزاری دادگاه علنی مـی گوید: “تاکید مـی کنم حکم صادره از این محکمـه را با جان و دل پذیرا هستم و بدون درون نظر گرفتن حق تجدید نظر از آن استقبال مـی کنم، زیرا عالم محضر خداست و جانشین و خلیفه او درون زمـین مردم اند و چه داوری بهتر از خدا و مردم.”
شش سال از حبس و حصر آقایـان مـهدی و مـیرحسین و خانم زهرا رهنورد درون حالی سپری شده کـه هیچ مقام قضایی مسئولیت حبس و حصر غیرقانونی و غیرشرعی را بر عهده نگرفته است.
آقای بارها بـه طرق مختلف درخواست برگزاری دادگاهی هرچند ناعادلانـه، اما علنی را مطرح کرده بود. اما تاکنون هیچ اقدامـی درون جهت تعیین تکلیف این حصر صورت نگرفته است.
به گزارش سحام٬ متن نامـه این رهبر محصور سبز بـه حسن روحانی٬ریـاست جمـهور اسلامـی ایران بـه شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر گرامـی حجت السلام و المسلمـین آقای روحانی
ریـاست محترم جمـهوری اسلامـی ایران
با سلام و تحیت
در ابتدا لازم هست از همکاران محترم جنابعالی بخصوص بذل توجه آقای دکتر قاضی زاده هاشمـی وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همچنین اخوی محترم تان تشکر کنم.
همانطور کـه مـی دانید اینجانب بعد از ۴ دوره نمایندگی مردم درون مجلس و ریـاست مجالس سوم وششم، تاسیس و اداره نـهاد هایی نظیر کمـیته امداد و بنیـاد شـهید، وکالت تام درون کلیـه اموال مربوط بـه بنیـانگذار جمـهوری اسلامـی، سرپرست حجاج ایرانی و عضویت درون شورای بازنگری قانون اساسی و نماینده امام درون لرستان؛ درون سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ بـه پیشنـهاد جمعی از دوستان اصلاح طلب و تمایل خود، نامزد انتخابات ریـاست جمـهوری شدم. متاسفانـه درون هر دو دوره حق ملت سربلند ایران و اینجانب با دخالت بخشی از نیروهای سپاه پاسداران، بسیج و وزارت اطلاعات ضایع شد و فردی کـه حقه باز و دروغگو بود و نسبت های ناروا بـه مقدسات و تشیع مـی داد، بـه ملت و کشور تحمـیل شد که تا فاسدترین دولت بعد از مشروطیت بنام انقلاب اسلامـی رقم خورد.
در این دورهی نکبتبار، خسارت های سنگینی بر مردم و کشور تحمـیل شد کـه اگر بتوان آثار زیـان بار مادی آن شامل غارت اموال عمومـی، هدر رفتن ۷۰۰ مـیلیـارد دلار از درآمدهای نفتی و درآمدهای مالیـاتی، بذل، بخشش و یـا فروش زمـین های مناطق تفریحی و مناطق آزاد از پارک پردیسان گرفته که تا کیش و قشم، انتقال ۲۲ مـیلیـارد دلار بـه دبی و ترکیـه، گم دکل ها نفتی و کشتی های ثبت نشده و … را درون چند دهه آتی جبران کرد، لیکن بدون تردید نمـی توان آثار زیـان بار فرو ریختن اخلاق، شکاف و بی اعتمادی مردم بـه حکومت و روحانیت و مـهمتر آسیب های وارده بـه تشیع و امام زمان(عج) را بـه این سادگی جبران کرد.
نفوذی های دشمن با تکیـه بر خود محوری، جاه طلبی و حب ریـاست و توسعه قدرت برخی شخصیت ها کـه خیـال مـی کنند سرنوشت سایر ملل مسلمان و کشورها منطقه درون ید قدرت آنـهاست، کشور را عامدانـه بـه دام تحریم ها کشاندند و سرمایـه های ملی را از یک سو با غارت و حاتم بخشی نابود د و از سوی دیگر دست برجیب مردم بردند و همزمان با فقر و آوارگی و تنگدستی آنان، کشور را بـه لبه پرتگاه بردند. واگر نبود عنایت خاص پرودگار و آگاهی اقشار مختلف جامعه و تدبیر دولت و برخی بزرگان، ماجراجویی های هسته ای، کشور را بـه ناکجاآباد مـی برد. متاسفانـه جاه طلبی و ریـاست برخی را چنان فراگرفته کـه حد و مرزی به منظور هواهای نفسانی خود قائل نیستند و ثروت و فرزندان این ملت را قربانی مطامع بلند پروازی های خود درون منطقه قرار داده اند.
خوشبختانـه ایستادگی و مقاومت اقشار مختلف مردم بویژه دانشجویـان، فعالان سیـاسی و حقوق بشری درون حوادث ۸۸ و نیز آگاهی بخشی رسانـه های آزاد درس بزرگی بهانی داد کـه برخلاف اه شـهدای انقلاب و جنگ و اندیشـه امام رای مردم را زینتی بیش نمـی دانند و مـی خواستند بنام مردم و بکام خود سرنوشت انتخابات ها را بـه گونـه ای دیگر رقم زنند. خدا را شاکرم کـه در انتخابات های ۹۲ و ۹۴ مردم با حضور پرشور خود جواب قاطعی بـه تمامـیت خواهان دادند و برخی از نورچشمـی های حاکمـیت را از صحنـه خارج د و هوشمندانـه نسبت بـه ابزاری شدن شورای نگهبان بـه محوریت دبیر آن، کـه فهم و درک اش خود حکایتی هست خواندنی؛ اعتراض د و هنوز راه اصلاح ساختار نظام را درون صندوق رای مـی جویند.
متاسفانـه شورای نگهبان با دوری از وظایف ذاتی خود و اعمال نظارتی کـه در مخیله هیچ یک از تدوین کنندگان قانون اساسی نمـی گنجید بـه ابزاری درون ید حاکمـیت تبدیل گردیده است. از این رو درون انتخابات ها شاهدیم کـه این شورا با هتک حیثیت اشخاص محترم و تضییع حقوق مردم، به منظور حاکمـیت جریـانی خاص و حذف جریـان دیگر تلاش مـی کند. روزی به منظور تفرقه درمـیان اصلاح طلبان صلاحیت افرادی به منظور احراز پست ریـاست جمـهوری کـه شرایط آن مطابق اصل ۱۱۵ قانون اساسی متفاوت از دیگر مسئولت هاست (در انتخابات ریـاست جمـهوری سال ۸۴) را احراز مـی کند و روز دیگر صلاحیت همان افراد را به منظور احراز سمت نمایندگی (انتخابات مجلس دراسفند ۹۴) رد مـی کند. سیر قهقرایی این شورا که تا آنجا پیش مـی رود کـه پس از پیروزی نامزدی درون اصفهان با بدعتی عجیب و مضحک منتخب مردم را از ورود بـه مجلس محروم مـی کند و آرای مردم را نادیده مـی گیرد. بعد از احراز صلاحیت نامزدها و برگزاری صحیح انتخابات، بررسی مجدد صلاحیت منتخبان، بدعتی هست خطرناک کـه صد البته دولت و مجلس نباید تن بـه این فعل غیر قانونی دهند، زیرا اعتبار نماینده برعهده نمایندگان هست نـه شورای نگهبان!
رییس جمـهور محترم
اینجانب درون سال ۸۸ با آگاهی از مسائل درون حکومت بـه مـیدان آمدم و در مناظره ای از موانع و مشکلات گفتم و ایستادگی درون مقابل آنان را درون ردیف جهاد فی سبیل الله دانستم. بعد از اعلان نتایج مضحک انتخابات ۸۸ ، درون مقابل این حرکت خطرناک کـه ریشـه آن از انتخابات ۸۴ نشات گرفته بود و هدفی جز نابودی جمـهوریت و اسلامـیت نظام نداشت، ایستادم و گفتم “تازه این اول داستان است.” چرا کـه سکوت درون مقابل زیـادخواهی ارباب قدرت را، بـه معنای مشارکت درون پروژه ی جمـهوری زدایی و اسلام زدایی نظام مـی دانستم و با علم بـه هزینـه سنگین آن، درون کنار مردم ماندم و به یـاری خداوند خواهم ماند. ایستادگی و مقاومت درون قبال نگرش های مستبدانـه، تنـها راه اصلاح و بازگشت بـه مسیر قانون است. از تهدیدها، تهمت ها، ناسزاها و آزارها نـهراسیدم و نمـی هراسم؛ بـه جرم هویدا اسرار و دفاع از حقوق و آزادی های مردم، بارها خانـه و کاشانـه ام را ویران د، مورد ضرب و شتم قرار گرفتم،همـه ی نزدیکانم را تحت فشار قرار دادند و حتی یکی از فرزندانم را دستگیر و تا حد مرگ کتک زدند. بی حرمتی ها را بـه جان خ و گفتم “فرزند احمدم و صدایم خفه نمـی شود.”
اگر درون رژیم فاسد گذشته از شعبان جعفری درون ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ استفاده گردید ولی درون این حاکمـیت هر روز درون سرتاسر کشور از این دست اوباش ها به منظور حمله بـه بیوت مراجع تقلید، رجال منتقد مذهبی و سیـاسی، سفارتخانـه ها، مراکز علمـی و هنری بنام ارزش ها استفاده مـی گردد، به منظور امـیال سیـاسی شان حرمت حرم و مسجد را هم مـی شکنند و حریم و مرزی درون رفتارهای مذبوحانـه شان قائل نیستند. بطوریکه خودی را بـه برخی از بزرگان تحمـیل د. یکی از مراجع بزرگ قم درون قبال عدم انتشار نظراتش گفته بود “حوصله ندارم شیشـه منزلم را بشکنند.”
جناب آقای روحانی
از بهمن ۸۹ که تا بهمن ۹۲ با محرومـیت های بسیـار بـه مکان های مختلفی منتقل شدم و سپس از بهمن ۹۲ تاکنون درون منزل شخصی ام با حضور ماموران امنیتی درون حصر و حبس بی ضابطه ای قرار گرفتم. درون این سال ها حق دفاع درون مقابل اتهام های وارده، فرافکنی های رسانـه ملی و دیگر تریبون ها و رسانـه های وابسته بـه بیت المال از من سلب شده است. طنز ماجرا آنجاست کـه آنانی کـه سرمایـه های مادی و معنوی کشور را بـه پای کذابی گذاشتند و نتیجه ی بصیرت شان این روزها برهمـه روشن شده، بابصیرت و نجیب شدند؛ و آنانی کـه هشدار دادند و این روزها را پیش بینی د و در چند سال گذشته به منظور تلاش اصلاح گرایـانـه شان متحمل حبس و حصر غیرقانونی شدند، نانجیب نام گرفتند. چه رقت انگیز هست این توهم اربابان قدرت کـه فکر مـی کند عزت و ذلت بندگان خدا درون اختیـار آنان است. امروز روز سخن گفتن و ایستادن درون مقابل قانون گریزان است. فرهنگ ایثار و شـهادت، ظلم ستیزی را بـه ملت بزرگ ایران آموخته است. هیچ نباید بـه بهانـه مصلحت با ظلم همراه شود و یـا درون مقابل آن سکوت کند. مصلحت خود را مصلحت کشور تعبیر و تفسیر نکنیم. حتما در مقابل اندیشـه ایی کـه با انحصار قدرت غیرپاسخگو بدنبال حاکمـیت تک صدایی ست ایستاد. تردید نکنیم کـه تعلل و کوتاهی امروز نخبگان، رقم زننده هزینـه های سنگین کشور و مردم درون آینده خواهد بود.
اینجانب نـه از شما طلب رفع حصر دارم و نـه این کار را درون اختیـار شما مـی دانم؛ لیکن از شما مـی خواهم براساس تکلیفی کـه قانون اساسی و مردم برعهده تان گذاشته اند، از حاکمـیت مستبد بخواهید که تا دادگاه علنی ام، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، ولو با ترکیب مورد نظر ارباب قدرت را تشکیل دهد که تا به یـاری خداوند و به اتفاق وکلای ام با استماع کیفرخواست، ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریـاست جمـهوری ۸۴، مـهندسی انتخابات ریـاست جمـهوری ۸۸ وآنچه بر فرزندان این کشور درون بازداشتگاه های قانونی و غیر قانونی گذشت را بـه اطلاع عموم برسانم. خروجی این دادگاه مشخص خواهد کرد کـه برگشته از انقلاب و نانجیب، و ادامـه دهنده راه انقلاب و نجیب، کدامـیک از طرفین دعوا و نزاع انتخابات ۸۸ قرار دارند. قل کفى بالله بینی و بینکم شـهیدا. تاکید مـی کنم حکم صادره از این محکمـه را با جان و دل پذیرا هستم و بدون درون نظر گرفتن حق تجدید نظر از آن استقبال مـی کنم، زیرا عالم محضر خداست و جانشین و خلیفه او درون زمـین مردم اند و چه داوری بهتر از خدا و مردم.
و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمـین
مـهدی
جماران – ۲۱ فروردین ۱۳۹۵
ملی مذهبی
بیـانیـه کانون صنفی معلمان پیرامون «تأیید حکم محکومـیت رسول بداقی درون دادگاه تجدید نظر»
اگر خانواده رسول بداقی بدترین شرایط را باشرافت تمام تحمل کردهاند بـه خاطر این هست که همـه نیک مـیدانند رسول درراهی قدم گذاشته هست که هدفش چیزی جز بهبود وضعیت آموزش کودکان این سرزمـین و حفظ کرامت و منزلت معلمان نیست. اینک ما و همکارانمان درون سراسر ایران با این پرسش روبرو شدهایم کـه این مطالبات رسول کـه مطالبات ما نیز هست چه خطری به منظور جامعه دارد کـه رسول حتما سه سال دیگر نیز درون زندان و دور از همسر و فرزندان خود بماند؟
در حالی درون آستانـه سال نو حکم سه سال حبس تعزیری رسول بداقی از سوی شعبه تجدیدنظر تأیید شد کـه جامعه معلمان ایران درون انتظار آزادی او از زندان بعد از حدود شش سال و هشت ماه حبس بدون یک روز مرخصی بود
اگرچه رسول بداقی طی این سالها بامتانت و بزرگواری از دردهای خود و مشکلات جسمـی و محرومـیتهایش بـه خاطر تأکید بر اه صنفی حرفی نمـیزند، اما مسئولان پرونده وی نیک مـیدانند کـه فشارهای ناشی از این سالها چه مشکلاتی را به منظور رسول بـه وجود آورده هست تا جایی کـه امروز چشمچپ وی با مشکل عدم بینایی که تا پنجاهدرصد روبروست.
اگر خانواده رسول بداقی بدترین شرایط را باشرافت تمام تحمل کردهاند بـه خاطر این هست که همـه نیک مـیدانند رسول درراهی قدم گذاشته هست که هدفش چیزی جز بهبود وضعیت آموزش کودکان این سرزمـین و حفظ کرامت و منزلت معلمان نیست. اینک ما و همکارانمان درون سراسر ایران با این پرسش روبرو شدهایم کـه این مطالبات رسول کـه مطالبات ما نیز هست چه خطری به منظور جامعه دارد کـه رسول حتما سه سال دیگر نیز درون زندان و دور از همسر و فرزندان خود بماند؟
کانون صنفی معلمان ایران ضمن اعتراض بـه این حکم ناعادلانـه، خواهان لغو آن هست و بـه مسئولان توصیـه مـیکند بجای صدور چنین احکامـی، اجرای خواستهها و مطالبات معلمان درون راستای بهبود آموزشوپرورش کشور و ارتقای وضعیت منزلت و معیشت معلمان را درون دستور کار قرار دهد پیش از آنکه خروجیهای این سیستم نابسامان، تمامـی معیـارهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی این کشور را فروپاشد و آمارهای طلاق، جرم و جنایت، بزهکاری و فسادهای اجتماعی بیش از این بالا رود.
بیتردید رسول بداقی درون راستای بهبود شرایط آموزش و جامعه گام برداشته هست ما از تمامـی مسئولین مـیخواهیم پیش از آنکه رسول بـه خاطر مشکلات زندان بیناییاش را از دست دهد شرایط لازم به منظور آزادی او دستکم به منظور درمان پزشکی مـهیـا نمایند.
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
۱ فروردین / ۱۳۹۵
ما زنان
نامـه سرگشاده عزتالله انتظامـی بـه رئیسجمـهور:
آیـا وقت آن نرسیده کـه به وعده رفع حصر عمل کنید؟
آقای عزتالله انتظامـی بازیگر سینمای ایران درون نامـهای سرگشاده بـه حسن روحانی رئیسجمـهور از او پرسید: آیـا وقت آن نرسیده هست تا بـه دیگر وعده انتخاباتیتان، یعنی برداشته شدن حصر از سه بزرگوار – سرکار خانم زهرا رهنورد و آقایـان مـیرحسین و مـهدی – عمل کنید؟
متن کامل این نامـه کـه برای انتشار درون اختیـار کلمـه قرار گرفته، بـه همراه تصویر آن درون ادامـه مـی آید:
به نام پروردگار متعال
جناب آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمـهور محترم
با عرض سلام و ادب و احترام
چگونـه مـیتوان دل درون گرو سربلندی مـیهن داشت و از لاینحل ماندن پارهای مشکلات بیمناک نبود؟ و آنچه این نگرانی را افزون مـیکند، تداوم آنـها و بیتفاوتی درون قبال آنـها است. از همـین رو برآن شدم که تا دست بـه قلم برم و دغدغه این روزهایم را بیـان کنم. چون همواره بیم آن داشتهام کـه سر بر زمـین بگذارم و چشم از جهان ببندم و این مشکل لاینحل باقی مانده باشد.
جناب آقای رئیسجمـهور، شما با بـه سرانجام رساندن یکی از وعدههای انتخاباتیتان، توانستید سایـه شوم تحریمها را از طریق مذاکره و گفتگو از سر ملت بردارید. آیـا وقت آن نرسیده هست تا بـه دیگر وعده انتخاباتیتان، یعنی برداشته شدن حصر از سه بزرگوار – سرکار خانم زهرا رهنورد و آقایـان مـیرحسین و مـهدی – عمل کنید؟ بزرگترین دستآورد این عمل، یقینا بیشتر شدن اعتماد و اتحاد ملی است. کـه قطعا شما بیش از هر شـهروند دیگری از این دستآورد خرسند خواهید شد. بعد چرا درون انجام این وعده تعلل مـیکنید؟ چگونـه مـیتوان با قدرت های بزرگ جهان بر سرب منافع ملی بر سر یک مـیز نشست و چانـه زد و بالاخره بـه نتیجه هم رسید، اما نمـیتوان با مسئولان کشور بر سر منافع ملی مذاکره کرد؟ مگر مـیشود مسئلهای با این اهمـیت همچنان لاینحل باقی بماند؟ شما بیش از دو سال بیوقفه با همتی ستودنی پیگیر حل مسئله تحریمها بودهاید. حال همتی کنید و مسئله مـهم داخلی را هم با همـین شیوه حل کنید. کدام مسئول مملکتی هست که خواهان لاینحل باقی ماندن مسائل باشد؟ مگر مـیشود مسئلهای با این اهمـیت را نادیده گرفت و خواهان همبستگی ملی هم شد؟ نادیده گرفتن حقایق و چشم بستن بر آنـها، فقط بـه دشوارتر شدن حل آنـها مـیانجامد. صحبت از همبستگی ملی است. شاید یتوان بـه شـهروندی گفت کـه از دیگری باایمانتر است، اما نمـیتوان بـه همان فرد گفت از دیگری ایرانیتر است. ایران متعلق بـه همـه ما است؛ با هر عقیده یـا مرام. از همـین رو حتما از آشتی ملی کـه منجر بـه همبستگی ملی مـیشود سخن گفت.
من عزت الله انتظامـی درون انتهای راه دراز عمر نود و چند سالهام، این امـید را دارم کـه با تدبیر و عقلانیت این مسئله نیز همچون مسئله تحریمها ختم بـه خیر شود. چون از شما این انتظار را دارم کـه در آستانـه نوروز مسئله حصر را هم حل کنید که تا موجبات وحدت ملی درون جامعه فراهم آید. انشاءالله.
دعاگوی شما، با احترام
عزتالله انتظامـی
۱۳۹۴/۱۲/۱
کلمـه
احمد شـهید:
تعداد اعدام درون ایران نسبت بـه بیست سال گذشته، بیشتر شده است
احمد شـهید، گزارشگر سازمان ملل درون امور حقوق بشر ایران مـیگوید درون سال ٢٠١٥ نزدیک بـه هزار نفر درون ایران اعدام شدهاند. درون مقایسه با آمار بیست سال اخیر، این تعداد اعدام بیسابقه بوده است.
احمد شـهید، گزارشگر سازمان ملل درون امور حقوق بشر ایران مـیگوید درون سال ٢٠١٥ نزدیک بـه هزار نفر درون ایران اعدام شدهاند. درون مقایسه با آمار بیست سال اخیر، این تعداد اعدام بیسابقه بوده است.
روز پنجشنبه ١٠ مارس/۲۰ اسفند، احمد شـهید با انتشار گزارشی از اعدام افراد کمتر از هجده سال درون ایران ابراز نگرانی کرد و افزود کـه این کار «مطلقاً و بدون کوچکترین ابهام، درون حقوق بینالمللی منع شده است».
به گزارش احمد شـهید تعداد مجازات اعدام درون سال ٢٠١٥ بـه ٩٩٦ مورد رسیده است. بخش بزرگی از احکام اعدام درون پروندههای قاچاق مواد مخدر صادر شده است.
احمد شـهید یـادآوری مـیکند کـه در ایران، دارا بودن ٣٠ گرم هروئین یـا کوکائین مستوجب اعدام است. او مـیافزاید کـه در روند قضایی و بیطرفی محاکمات نیز اشکالات بنیـادین وجود دارد.
احمد شـهید مـیگوید: «من مرتباً شـهادت هشداردهندۀانی را دریـافت مـیکنم کـه از حبس انفرادی طولانی، زندانهای مخفی، شکنجه و رفتار بد، عدم دسترسی بـه وکیل و بالاخره اعتراف گیری با زور و شکنجه شکایت دارند».
رادیو فرانسه
نگرانی از وضعیت سلامت و رهنورد
ان مـیرحسین و زهرا رهنورد درون اطلاعیـهای با شرح بخشی از وضعیت جسمـی نابسامان و بیسابقه مادر خود درون زندان خانگی، از تغییر روند امنیتی و حتی تغییر جهت دوربینها بـه سمت اتاق خواب محصوران نوشته و اعلام کردهاند کـه طی دو ماه گذشته شرایط نامساعد جسمـی زهرا رهنورد با بیتوجهی محرز زندانبانان و مسئولان روبهرو شده کـه اوضاع را نگرانکنندهتر کرده است.
به گزارش کلمـه، بر اساس این اطلاعیـه مدتی پیش آزمایشهای پزشکی از مـیرحسین و رهنورد گرفته شده کـه نـه دلیل این آزمایشها روشن هست و نـهی پاسخگوی آن هست که نتیجهی این آزمایشها چیست. پنـهانکاریهایی کـه طی ۵ سال گذشته بارها تکرار شده است.
ان و رهنورد درون اطلاعیـهی خود خطاب بـه مردم ایران تاکید کردهاند کـه ضمن متوجه دانستن عواقب و خطرات زندان خانگی بـه بانیـان و مجریـان و ساکتین نسبت بـه ظلم، درون خصوص مسائل مطرح شده انتظار پاسخی روشن و جدی از مسئولین ذیربط را دارند.
متن کامل اطلاعیـه ان مـیرحسین و زهرا رهنورد بـه شرح زیر است:
به نام خدا
هموطنان عزیز
ما ان و رهنورد بـه اطلاع مـی رسانیم:
۱ . هم اکنون حال عمومـی زهرا رهنورد درون شرایط مساعدی قرار ندارد. او از بیماری گوارشی و مشکل جدی بلع رنج مـیبرد کـه پیشتر بیسابقه بوده هست و با عدم پیگیری زندانبانان شرایط جسمـی وی بدتر نیز شده است. لازم بـه ذکر هست که پزشک اطلاعات از قریب دو ماه گذشته از وضع ایشان باخبر بوده است، اما بـه این مساله بیتوجهی نشان داده و یـا برخلاف تعهدات انسانی و پزشکی پنـهان کرده است. متاسفانـه درون ملاقات اخیر درون مقابل دوربینها، فرستندهها و گیرندهها و مامور حاضر موقعیت بحرانیتر نیز شد.
۲ . درون ماه گذشته از دو محصور بدون نشان هیچ نسخه و برگهای آزمایشهای نامشخصی گرفته شده هست که نـه تنـها معلوم نیست بـه دستور کدام شخص یـا ارگان گرفته شده و نیز نـه تنـها معلوم نیست کـه خود آزمایشها به منظور چه بوده است، بلکه نتایج این آزمایشها هم بـه خود محصورین و اعضای خانواده ارائه نشده و سرتیم زندانبانها با بهانـههای متنوع از پاسخ سرپیچی مـیکند.
۳ . درون پاسخ شکایت ما فرزندان این دو محصور درون خصوص عدم پیگیری عامدانـه درمان قلب پدر و تعویق انجام چکاپهای روتین قلب (که بیشتر بـه سوءقصد بـه جان ایشان شبیـه هست و درون طول ۵ سال گذشته از جمله دو ساله اخیر شاهد مواردی نظیر عدم پیگیری درمان و نیز امحاء اطلاعاتی دستورات پزشکی از سیستم بیمارستانی و مواردی دیگر مواجه بوده ایم کـه در شرایط مقتضی با اسناد مربوطه بـه اطلاع عموم خواهیم رساند)، تنـها پاسخی کـه داده شد، این بود کـه ما زودتر از ۶ ماه یک بار پیگیری نمـی کنیم و این مـهم را فعلا بـه زمان نامشخصی درون فروردین سال آینده موکول کردهاند.
۴ . زندانبانان درحالیکه دوربینها و شنودها و انواع وسایل پنـهان و آشکار اطلاعاتی حتی کوچکترین جزییـات داخل خانـه، حیـاط و کوچه اختر از جمله صحبت درباره یک تابلوی نقاشی مادر را زیر نظر دارند و در حالیکه قفل و کلید تمام درهای داخل و بیرون و مـیلهها درون دست ایشان است، مدعیاند کـه از بیماری آنـها بیخبر هستند. و چون بیخبر هستند مسئولیتی هم بـه عهده ندارند! درون حالیکه لزوم وجود پزشک اورژانس برایـانی کـه امکان دسترسی مطابق نیـاز بزشک درون زمان لازم و ضروری ندارند وجود دارد و این امر مورد تایید پزشک امـین نیز هست، زندانبانان از این ضرورت نیز سلب مسئولیت مـیکنند. و در کل با محاجهی مدام و تکرارشونده مدعی عدم ارتباط با ریز و درشت مسایل این حصر غیرانسانی با خود هستند. این درحالی هست که هم اکنون همـین روند ناقص با باوقفه هم دور از چشم ما و یـا پزشک امـین از خانواده بوده است.
جای سوال این هست که بعد این چه نوع مسئولیتی هست که از مجموعهی خود، آن هم با همـه امکانات ریز و درشت کـه هر فرد نیمـه آگاه بـه مسایل امنیتی هم متوجه آن است، بیخبر مانده و اگر باخبر هست با چه نیتی آن را انکار مـیکند؟ و اصولا اگر آن انبوه وسایل اطلاعاتی درست کار نمـیکند چه لزومـی به منظور وجود و نصب و استفاده آنـهاست؟ و دست کدام ارگان و نـهاد و فردی چنین بیمحابا و بیمانع بـه زندگی عزیزان محصور باز است؟ و آیـا درون مجموعهی صاحبان قدرت و اختیـارات درون ردههای و حیطههای مختلف آشکار و پنـهان، بعد چهی حتما جوابگو و پیگیر اتفاقات و اینهمـه مسائل باشد؟
۵ . درون خصوص پیگیری حال زهرا رهنورد و اهمال عامدانـهی کادر زندانبانی نسبت بـه درمان ایشان و ظن ما فرزندان زهرا رهنورد و مـیرحسین بـه فضای ناسالم حصر مخوف و بینظارت اختر، درون کنار شکنجهی سفید ۶ ساله حصر، درون ملاقات اخیر سرتیم زندانبانها بـه خود اجازه داد بـه زهرا رهنورد معترض شود کـه به چه دلیل شرح حال جسمـی خود را بـه ان خود دادهاید و از این بـه بعد حتما از من! درخواست داشته باشید و انتان کاری به منظور شما نمـیتوانند انجام دهند کـه با اعتراض جدی زهرا رهنورد روبهرو شد. تاکید رییس زندانبانان درون مورد “درخواست” درحالی صورت مـیگیرد کـه محصورین تاکنون خواستهای از هیچ یک از آمرین و مجریـان حصر غیرقانونی نداشتهاند و نخواهند داشت و آنـها بـه لطف الهی درون این شرایط ستمگرانـه مصداق ایـه الذین قالو ربنا لله ثم استقاموا هستند. بـه دنبال این گفتوگو دکتر رهنورد اشاره کرد کـه نـه درون این سی و هفت سال و نـه زمان شاهی نتوانسته به منظور من تعیین تکلیف کند کـه حرفی ب یـا ن.
۶ . مساله بعد تغییر موقعیت دوربینهای موجود درون محوطه حصر هست که لنز دوربینها بـه سمت داخل اتاقهای خانـه جهت داده شدهاند، به منظور ثبت بیشرمانـه و غیرشرعی و غیر اخلاقی زندگی خصوصی زهرا رهنورد و مـیرحسین ، کـه این نیز با اعتراض تند زهرا رهنورد و تکذیب سر تیم زندانبانها روبهرو شد.
در پایـان بـه اطلاع عموم و همراهان همـیشگی مـیرسانیم کـه این شرح رفته، مختصری از ظلم روا شده بـه محصورین و شرایط غیرانسانی این حصر هست و ما فرزندان و رهنورد ضمن متوجه دانستن عواقب و خطرات زندان خانگی بـه بانیـان و مجریـان و ساکتین نسبت بـه ظلم، درون خصوص این مسائل مطرح شده انتظار پاسخی روشن و جدی از مسئولین ذیربط را داریم.
کوکب، زهرا و نرگس خامنـه
ملی مذهبی
اعتراض بـه حکم سنگین زندان به منظور دبیرکل کانون معلمان
کانون صنفی معلمان با انتشار بیـانیـهای حکم شش سال حبس به منظور اسماعیل عبدی، دبیرکل این تشکل را "غیرقانونی و ناعادلانـه" خواند و به شدت بـه آن اعتراض کرد. عبدی از تیرماه امسال درون بازداشت موقت بـه سر مـیبرد.
دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران تیرماه امسال هنگامـی کـه قصد سفر بـه ارمنستان را داشت، بعد از ضبط گذرنامـهاش بـه تهران بازگردانده شد که تا خود را بـه دادستانی معرفی کند.
اسماعیل عبدی ششم تیرماه خود را بـه دادستانی تهران معرفی کرد و در همان روز دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شد. دادگاه انقلاب چهار روز پیش (۳ اسفند/ ۲۲ فوریـه) این فعال سندیکایی را بـه ۶ سال حبس تعزیری محکوم کرد.
به گزارش پایگاه اطلاحرسانی "حقوق معلم و کارگر"، کانون صنفی معلمان پنجشنبه شب، ششم اسفند با انتشار بیـانیـهای خواستار "پایـان بـه برخوردهای فراقانونی" با عبدی و دیگر معلمان زندانی شد.
اتهام "تبلیغ علیـه نظام"
معلمان ایران درون یک سال گذشته بارها به منظور اعتراض "به وضعیت معیشتیشان و شرایط آموزشی حاکم بر مدارس ایران" درون تهران و برخی شـهرهای دیگر تجمعهای اعتراضی برگزار کردهاند.
در این بیـانیـه آمده است: «کانونهای صنفی سراسر کشور بنا بر وظایف ذاتی، ضمن درک شرایط معلمان و همراهی با آنان، با تدوین و جمعبندی مطالبات و خواستهها، تلاش داشتهاند اعتراضات درون مسیری قانونی و مسالمتآمـیز پیگیری و انجام شود.»
کانون صنفی معلمان تاکید کرده کـه هزاران معلم درون یک سال گذشته درون سه تظاهرات سراسری بـه بیـان مسالمتآمـیز مطالبات خود پرداختهاند کـه با بیاعتنایی دولت و مجلس و برخورد قضائی با برخی از آنـها همراه بوده است.
اعضای کانون درون ادامـه نوشتهاند: «حال درون چنین شرایطی شاهد صدور حکم ناعادلانـه دیگری درون چند روز گذشته به منظور اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان بودهایم.»
معلمان معترض مـیگویند چنین حکم سنگینی بیش از هر چیز، بـه تلاشهای صورت گرفته درون طی این یک سال به منظور ایجاد ارتباطی سازنده مـیان کانونهای صنفی و دستگاههای مسئول لطمـه مـیزند.
دبیرکل کانون صنفی معلمان بـه "تجمع و تبانی بـه قصد بر هم زدن نظم عمومـی" و " تبلیغ علیـه نظام" متهم شده است.
کمپین بینالمللی به منظور آزادی عبدی
عبدی از فعالان شناخته شده سندیکایی ایران درون سطح بینالمللی است. او قصد داشت درون سفر بـه ارمنستان به منظور شرکت درون کنگره "آموزش و پرورش بینالملل" (EI) ویزای کانادا بگیرد.
این نـهاد بینالمللی به منظور آزادی عبدی یک کمپین جهانی راه انداخته، طوماری با بیش از ۱۲ هزار امضاء تهیـه کرده و از دولت ایران خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط او شده است.
دبیر کل آموزش بینالملل، فرد وانلیوون درون نامـهای بـه رئیس جمـهور، حسن روحانی خاطر نشان کرده کـه بازداشت عبدی "بیـانگر نقض بسیـاری از مـیثاقهای بینالمللی درون مورد حقوق بشر از جمله مـیثاقهایی هست که از آزادی بیـان و تشکل حمایت مـی کند".
در بخش پایـانی بیـانیـه کانون صنفی معلمان تصریح شده است: «ما معتقدیم چنانچه همـین قوانین موجود رعایت شوند، نـه تنـها اسماعیل عبدی بلکه هیچ فعال صنفی دیگری نیز بـه دلیل پیگیری مطالبات صنفی مورد تعقیب قرار نخواهد گرفت. بر همـین مبنا خواستهی مشخص ما درون حال حاضر تجدید نظر درون احکام تمامـی معلمان دربند، آزادی آنان و پایـان بـه برخوردهای فراقانونی نسبت بـه تمدید پروانـه کانون است.»
رادیو آلمان
نامـه بیش از 360 استاد دانشگاه و محقق جهان:
بازداشت و حبس دکتر حسین رفیعی درون زندان اوین نقض قانون اساسی ایران است
بیش از ۳۶۰ استاد دانشگاه و محقق از برترین دانشگاه های آمریکا، کانادا و اروپا با ارسال نامـه ای بـه دکتر حسن روحانی خواستار آزادی بی قید و شرط دکتر حسین رفیعی عضو شورای فعالان ملی مذهبی شدند.
به گزارش سایت ملی مذهبی نوام چامسکی استاد برجسته دانشگاه MIT، برندگان نوبل شیمـی سالهای ۱۹۸۶ و۱۹۸۸ و برندگان نوبل فیزیک ۱۹۹۷ ،۱۹۸۸، ۲۰۰۳ و۲۰۰۶ ، اعضای آکادمـی های علوم آمریکا ، سوئد، نروژ و فرانسه درون مـیان امضا کنندگان هستند.
در این نامـه آمده هست که سلب آزادی بیـان دکتر رفیعی با بازداشت و حبس او و همچنین شرایط دادرسی و شرایط غیر انسانی حبس اودر زندان اوین، نقض قانون اساسی ایران و مـیثاق بین المللی حقوق مدنی و سیـاسی هست که ایران از امضا کنندگان آن مـی باشد.
در پایـان از آقای روحانی خواسته اند کـه برای پیشبرد احترام بـه حقوق بشر محققان، دانشمندان و همـه مردم ایران، اطمـینان حاصل شود کـه حداقل تضمـین های دادرسی مندرج درون قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران و تعهدات ایران تحت قوانین بین المللی اجرا شود.
ملی مذهبی
روایت هیلا صدیقی از یک شب درون آگاهی شاپور:
با قفس درون شـهر جابهجایم د
هیلا صدیقی، هنرمند و شاعر سبز کشورمان کـه بامداد جمعه درون فرودگاه امام بازداشت و عصر شنبه با قرار وثیقه آزاد شده بود درون یـادداشتی درون صفحه فیس بوک خود شرحی از وضعیت خود درون سالهای بعد از ۸۸ و بازجوییهایش داده است.
صدیقی دربارهی بازداشت خود نوشته هست که مربوط بـه پرونده جدیدی ست کـه نمـیداند چرا درون غیـابش به منظور آن حکم صادر شده و به اجرای احکام ارجاع شده بود.
وی درون بخشی از این یـادداشت آورده است: حکم دستگیری من از سمت دادسرای فرهنگ و رسانـه بود و اگرچه ارگانهای بازداشت کننده از اتهام و محکومـیت من بیخبر بودند اما فکر مـیکنم حتما دستورالعملی وجود داشته باشد کـه متهمـین پروندههای فرهنگی حتما در سطح دیگری تعریف شوند.
من شب اول را درون انفرادی بازداتشگاه فرودگاه بودم و شب دوم را درون بازداشتگاه شاپور، معروف بـه سیـاهترین محبوس زندانیـان خطرناک درون یک بند ۴ متری درون کنار ۸ زندانی خطرناک (البته این اصطلاح مرسوم هست و به منظور من همان افراد انسانـهایی هستند با حقوق و ارزش خودشان کـه هنوز هم نگران سرنوشتشان هستم) با بدترین و شنیعترین رفتار انسانی، درون حالی کـه ابتدا خود آگاهی شاپور نیز از پذیرش من درون آنجا امتناع مـیکرد. جابجایی من درون شـهر با قفس صورت مـیگرفت و نظارتها درون حد نظارت بر یک جانی.
متن کامل یـادداشت هیلا صدیقی را با هم مـی خوانیم:
از ۱۸ آذر ۸۹ کـه با حکم قضایی بـه منزل پدریام آمدند و با ضبط وسایل شخصیام دوماه بازجویی هر روز هشت، نـه ساعته من آغاز شد و همان روزها موازی با اطلاعات، احضاریـهای هم از ارگان دیگر آمد، که تا اردیبهشت ۹۰ کـه در دادسرای اوین بازداشت و با قید سند آزاد شدم و باز خرداد همان سال بـه اوین احضار و نـهایتن درون مرداد ۹۰ درون شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمـه و به ۴ ماه حبس تعزیری بـه تعلیق محکوم شدم، هرگز و هرگز درباره اتفاقات قضایی و امنیتی کـه برایم پیش آمد نـه مصاحبهای کردم و نـه شفاف و کامل نوشتم. گاهی کوتاه و خلاصه رفع ابهام کردم و گاهی خود نیز اخبار مربوط بـه خویش را درون سایتهای دیگر کـه قصد حمایت و پشتیبانی داشتند خواندم.
تا مـهر ۹۰ ممنوع الخروج بودم و از خرداد ۸۸ که تا مرداد ۸۹ در همان روزهای بگیر و ببند فعالان انتخاباتی سال ۸۸ درون مکان نامعلوم و بیآدرس درون داخل کشور بـه زندگی ادامـه دادم و در کنار مردم و گاهی پشت تریبون درون حال شعرخوانی حاضر شدم.
همزمان با برگزاری نمایشگاه نقاشی درون بهمن ۹۰ بـه مدت حدود ده روز درون پلیس امنیت تهران بازجویی شدم و حتی صبحها قبل از شروع ساعت نمایشگاه که تا ظهر درون پلیس امنیت بـه سر بردم. درون تیرماه ۹۱ همزمان با ازدواج با همسرم کـه در شـهر دبی مشغول بـه کار بود، حیـات دوزیست خود بین تهران و دبی را آغاز کردم و به فعالیتهای هنری، اجتماعی و خیریـه خود درون شـهر تهران ادامـه دادم.
تمام عمرِ فعالیت انتخاباتی و سیـاسی من بین سالهای ۸۴ که تا ۸۸ بوده کـه هرچقدر هم درون سطح بالا اما همان ۴ سال از عمر سی ساله من بوده است.
اینکه از سرگذشت قضایی و امنیتی خود نگفتم و ننوشتم فقط بـه این خاطر بود کـه هرگز نخواستم مردم نام مرا بـه اسم یک قربانی یـا محکوم سیـاسی بشناسند. هرگز نخواستم از آنچه درون پرونده محکومـیتهایم اتفاق مـیافتد امتیـاز بگیرم و به قول معروف روی این موج سوار شوم و از این راه اعتبار بگیرم. به منظور آنکه خواستم هنرمند باشم و فعال مدنی. خواستم مردم مرا نـه از سر ترحم کـه برای آثارم بشناسند. خواستم این خط کشیها را کمرنگ کنیم کـه همـه هنرمندان و اقشار مختلف جامعه را با افکار سیـاسی و عقیدتیشان قضاوت نکنیم.
من هرگز نخواستم یک فعال سیـاسی باشم هرچند کـه دایره سیـاست آنقدر وسیع شده کـه تمام فعالان اجتماعی و حتی هنرمندان را نیز درون خود جا مـیدهد. هرگز عضو هیچ حزب یـا جریـان سیـاسی نبودهام هرچند کـه در سالهای فعالیت انتخاباتی خود و در بسیـاری از انتخاباتهای سیـاسی گرایشم را نسبت بـه یک جریـان کـه آنرا بـه راه خود نزدیکتر دیدهام نشان دادهام ما هرگز بـه هیچ چهره سیـاسی و هیچ گروه و جریـان سیـاسی تعهد یـا وفاداری به منظور همـیشـه ندارم. تعهد و وفاداری من تنـها بـه آبادی و آزادی سرزمـینم و حقوق انسانی تمام مردم دنیـاست کـه اگر قرار باشد زیر پرچم یک گروه و جریـان خاص پا بگیرم، حتمن روزی منافع گروهی و حزبی مرا از منافع سرزمـینی و مردمـی دور خواهد کرد. اگر با شاعر اصلاح طلب خواندن من، مفهوم واژه یعنی اصلاح طلبی و اصلاح جویی مدنظرتان هست ممنونم اما اگر این یک برچسب سیـاسی به منظور حزبی یـا وابسته یک هنرمند بـه یک جریـان خاص سیـاسی ست بـه آن اعتراض دارم. چرا کـه علی رقم همراهیهای مقطعی و فصلی بـه آن جریـان نیز نقدهای بسیـار و بسیـار دارم. (البته از فعالیتهای انتخاباتی خود از انتخابهای خود و از همراهی با جریـان اصلاحات پشیمان نیستم فقط اعلام کردم متعهد و عضو و وابسته بـه یک جریـان خاص نیستم و نقد هم دارم اما شاید درون آینده هم باز همراهی با این جریـان را تجربه کنم)
ماجرای بازداشت اخیرم مربوط بـه پرونده جدیدی ست کـه نمـیدانم چرا درون غیـاب من به منظور آن حکم صادر شده و به اجرای احکام ارجاع شده بود. فعلن با قرار وثیقه بیرون آمدم و واخواهی کردم که تا فرصت دفاع از خود را داشته باشم و برخلاف پرونده قبل کـه هیچ اعتراضی بـه حکم خود نداشتم، اینبار خود را شامل اتهامات این پرونده نمـیدانم و تا مشخص شدن حکم نـهایی از اطلاع رسانی از مـیزان محکومـیت و جزئیـات آن خودداری مـیکنم. اما آنچه کـه مرا بر آن داشت که تا توضیحات کوچکی درون خصوص این دو سه روز برایتان بنویسم یک دغدغه عمومـی و انسانی ست. من از همـه هنرمندان و هم صنفانم دعوت مـیکنم که تا برای حمایت و پشتیبانی از حقوق خودمان اقداماتی قانونی و متحد را آغاز کنیم. اینکه جای شاعر زندان نیست جمله زیباییست اما عملیـاتیتر آن هست که حقوق اولیـه و انسانی هنرمندان و فرهنگیـان و به زعم من متهمان بیگناه را درون هنگام بازداشت یـا بازرسی قضایی، مناسب باشان و منزلت آنها از دستگاههای قضایی خواستار شویم. حکم دستگیری من از سمت دادسرای فرهنگ و رسانـه بود و اگرچه ارگانهای بازداشت کننده از اتهام و محکومـیت من بیخبر بودند اما فکر مـیکنم حتما دستورالعملی وجود داشته باشد کـه متهمـین پروندههای فرهنگی حتما در سطح دیگری تعریف شوند. من شب اول را درون انفرادی بازداتشگاه فرودگاه بودم و شب دوم را درون بازداشتگاه شاپور، معروف بـه سیـاهترین محبوس زندانیـان خطرناک درون یک بند ۴ متری درون کنار ۸ زندانی خطرناک (البته این اصطلاح مرسوم هست و به منظور من همان افراد انسانـهایی هستند با حقوق و ارزش خودشان کـه هنوز هم نگران سرنوشتشان هستم) با بدترین و شنیعترین رفتار انسانی، درون حالی کـه ابتدا خود آگاهی شاپور نیز از پذیرش من درون آنجا امتناع مـیکرد. جابجایی من درون شـهر با قفس صورت مـیگرفت و نظارتها درون حد نظارت بر یک جانی.
بسیـار خواندهایم درون خبرها کـه هنرمندی بازداشت و به مکان نامعلومـی منتقل شده است… نمـیدانم چقدر جویـا شدهایم کـه این مکانهای نامعلوم کجاست؟
اما از همـه مسولین، دادسرای فرهنگ و رسانـه، وزارتخانـهها و سایر ارگانهای فرهنگی، همـه هنرمندان و فعالان اجتماعی و مدنی هم صنفیهای خود دعوت مـیکنم کـه از خویش برون آییم و کاری یم.
با احترام بسیـار
هیلا صدیقی
کلمـه
بیـانیـهی کانون نویسندگان ایران؛
هفدهمـین سالگرد قتل نویسندگان آزادیخواه
“کانون نویسندگان ایران” با صدور بیـانیـه ای درون هفدهمـین سالگرد قتل “محمد مختاری” و “محمدجعفر پوینده”، یـاد این دو نویسنده را گرامـی داشته است، متن کامل بیـانیـه کانون درون ادامـه مـی آید:
بیـانیـه ی کانون نویسندگان ایران بـه مناسبت هفدهمـین سالگرد قتل نویسندگان آزادی خواه، محمد مختاری و جعفر پوینده
در هفدهمـین سالگرد قتل محمد مختاری و جعفر پوینده، یـاد عزیز آن جان باختگان راه آزادی را گرامـی مـی داریم.
مرگ جانگداز آن جان های عاشق با گذشت این همـه سال هنوز بر جسم و جان آزادی خواهان ایران و جهان آتش مـی زند. سهل است، حتی یـادآوری این داغ شرربار روح و روان انسان های آزاده را مـی سوزاند، و ای بسا برخیـان، از همـین رو، مصلحت را درون دم فروبستن و سوختن و ساختن با این داغ بدانند.
اما کانون نویسندگان ایران، هم بـه عنوان مع پیگیر آزادی بیـان و ادامـه دهنده ی راه پوینده و مختاری و همـه ی رهروان راه آزادی وهم درون مقام جوینده ی حقیقتِ کل قتل های سیـاسی – عقیدتی موسوم بـه زنجیره ای، نـه تنـها سوختن دراین داغ را بـه جان مـی خرد و بر این فاجعه ی اجتماعی چشم نمـی بندد بلکه درعین مقاومت درون برابر هرگونـه ستم و سرکوب با صدایی هرچه رساتر به منظور ستمدیدگان این فاجعه دادخواهی مـی کند. کانون بر آن هست تا زمانی کـه این غده¬ی سرطانی همچنان درون دل جامعه ی ایران جا خوش کرده و جولان مـی دهد، که تا زمانی کـه صداهای دادخواهانـه و اعتراضی همچنان با داغ و درفش و سرکوب و خفقان رو بـه رو مـی شوند، هیچ انسانی نمـی تواند خود را آزادی خواه بنامد مگر آن کـه برای جراحی و از مـیان برداشتن این غده ی انسان سوز و دیگر بسترهای آزادی ستیزی درون جامعه ی ایران بـه پا خیزد.
فاجعه ی قتل های سیـاسی – عقیدتی درون این سال ها بی شک از برخی جهات مـهم مورد اعتراض و نقد و ریشـه یـابی قرارگرفته است.
اما زوایـای پنـهان و کتمان شده ی آن بـه علت فضای سنگین سرکوب و اختناق همچنان ناروشن باقی مانده، و آنان کـه جرأت ورود بـه این زاویـه¬ها را بـه خود داده¬اند، از جمله ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و وکیل خانواده¬های قربانیـان این قتل ها، متحمل هزینـه هایی بس گزاف شده اند. رئیس وقت کمـیسیون اصل نود مجلس بر همـین زاویـه ی کتمان شده انگشت گذاشت آن گاه کـه اعلام کرد: ما درون بررسی قتل های زنجیره ای بـه جایی رسیدیم کـه جلوتر از آن نمـی توانستیم برویم.
کانون نویسندگان ایران درون این سال ها همواره بر چند نکته ی مـهم و کلیدی تأکید کرده کـه مـی تواند این زوایـای پنـهان را که تا حدود زیـادی روشن کند. نخست این کـه شمار قتل های زنجیره ای بسی بیش از آن هست که بـه کشتار چهار نفر یعنی پروانـه اسکندری، داریوش فروهر، محمد مختاری و جعفر پوینده محدود شود. از آن زمان بـه بعد، علاوه بر ده ها نام دیگر، از این نام ها نیز بـه عنوان قربانیـان قتل های زنجیره ای یـاد شده است: “غفار حسینی، احمد مـیرعلایی، علی اکبر سعیدی سیرجانی، احمد تفضلی، ابراهیم زال زاده، مجید شریف، پیروز دوانی، حمـید حاجی زاده و فرزند خردسالش، کارون. افزون بر این، قرار بود شمار دیگری از نویسندگان را با اتوبوس بـه اعماق دره پرتاب کنند، کشتاری دسته جمعی کـه البته ناکام ماند. نکته ی دیگر آن کـه آمران این قتل ها را حتما در رده هایی بالاتر از رده ی مأموران دست چندمـی از نوع سعید امامـی و مصطفی کاظمـی و امثال آنـها جست و جو کرد. همان مقدارِ بس ناچیز از اعترافات متهمان کـه به بیرون درز کرد نشانگر این حقیقت بی چون و چراست کـه تصمـیم گیری درون مورد این قتل ها فراتر از اختیـاراتانی بوده کـه به عنوان متهم معرفی شدند”.
اما وجه مـهم دیگری کـه کانون بر آن تأکید کرده و همچنان مـی کند این هست که خفه مختاری و پوینده نـه قتل معمولی بلکه جنایتی مضاعف است، بـه این معنا کـه در جریـان آن علاوه بر سلب حق حیـات از دو انسان، آزادی خواهی و دگراندیشی نیز بـه مسلخ کشیده شده است. بـه یـاد داریم کـه اندکی بعد از قتل های آذر ۱۳۷۷، دادستان سازمان قضایی نیروهای مسلح بـه عنوان مرجع رسیدگی بـه پرونده اعلام کرد متهمان درباره ی مقتولان ادعاهایی دارند کـه باید آنـها را با استناد بـه ماده ی ۲۲۶ قانون مجازات اسلامـی اثبات کنند.
ماده ی ۲۲۶ قانون پیشینِ مجازات اسلامـی چنین مقرر کرده بود: “قتل نفس درون صورتی موجب قصاص هست که مقتول شرعاً مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد قاتل حتما استحقاق قتل او را طبق موازین درون دادگاه اثبات کند.” بـه این ترتیب، بـه گفته ی مرجع رسیدگی بـه پرونده، قاتلان ادعا کرده بودند کـه پوینده و مختاری و فروهرها را بـه دلایل شرعی کشته اند. این ادعا هیچ معنایی نداشت و ندارد جز آن کـه این انسان ها را بـه دلیل عقاید دگراندیشانـه و فعالیت های آزادی خواهانـه شان کشته اند. یـادآور مـی شویم کـه برخی از متهمان درون دادگاه همـین ادعای «استحقاق کشته شدن» را درباره ی مقتولان مطرح د، و این با وجود تمام تلاش ها و ترفندهایی بود کـه پنـهان کنندگانِ حقیقتِ قتل¬ها به منظور انصراف متهمان از طرح این ادعا بـه کار بستند، چرا کـه مـی خواستند و همچنان مـی¬خواهند مواد قانونی از نوع ماده ی فوق را، کـه به توحش و آدم کشی جنبه ی قانونی مـی دهند، محفوظ نگه دارند که تا با استناد بـه آنـها بتوانند بـه طور قانونی نیز صدا های آزادی خواهانـه را درون گلو خفه کنند. پنـهان سازیِ عامدانـه ی همـین حقیقت هست که، بـه نظر کانون نویسندگان ایران، جنایتی هست دیگر – علاوه بر جنایت سلب حق حیـات – درون حق قربانیـان قتل های زنجیره ای، از جمله دو نویسنده ی آزادی خواه و دو عضو صادق و پیگیر کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و جعفر پوینده. و ما همچنان دوره خواهیم کرد داستان روشنگرانـه، هرچند دردناک، این جنایت مضاعف را بر سر هر کوی و برزن، که تا آن زمان کـه پرده برافتد، ابعاد پنـهان این جنایت به منظور مردم ایران و جهان سراسر آشکار شود، آمران و عاملان آن بـه سزای اعمال ننگین شان برسند و زمـینـه ی تکرار این توحش انسان ستیزانـه از جامعه ی ایران رخت بربندد”.
در هفدهمـین سالگرد قتل وحشیـانـه و تبهکارانـه ی جعفر پوینده و محمد مختاری، روز جمعه ۱۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۵/۲ بعد از ظهر مزار آن جان باختگان راه آزادی را درون امام زاده طاهر کرج گلباران مـی کنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۰ آذر ۱۳۹۴
هرانا
نرگس محمدی خطاب بـه دادستان تهران:
تبعیض علیـه زنان درون زندان هم ادامـه دارد
نرگس محمدی، نائب رییس کانون معان حقوق بشر با ارسال نامـهای سرگشاده بـه دادستان تهران، با بیـان چگونگی اعزام و بستری ش درون بیمارستان، نسبت بـه این رفتارها اعتراض کرد.
او درون نامـه خود با اشاره بـه اینکه مأموران بههنگام بستری درون بیمارستان و معاینات بـه او دستبند مـیزدهاند، از دادستان تهران پرسیده است: «نیروهای نظامـی- امنیتی با چه مجوزی حق ورود بـه حریمهایی چون ، اتاق عمل (که حتی لباسهای زیر را درون مـیآورند) و اتاقهای معاینـه کـه لباسها (زیر و رو) را درون مـیآورند، پیدا مـیکنند.»
خانم محمدی درون پایـان از دادستان تهران خواسته هست تا درون دستوری شرایط مناسب و آرام را به منظور درمانش فراهم کند.
او همچنین درون نامـه خود با اشاره بـه مشکلهای جانبی کـه زندانیـان زن بههنگام بیماری با آنـها دست بـه گریبان هستند، خطاب بـه دادستان نوشت کـه تبعیض علیـه زنان درون زندان هم ادامـه دارد.
به گزارش سایت کانون معان حقوق بشر، متن نامـه نرگس محمدی بـه دادستان تهران کـه در آبان ماه ۱۳۹۴ نوشته شده، بـه شرح زیر است:
جناب آقای جعفری دولتآبادی
دادستان تهران
با سلام
در تاریخ ١٣ مـهرماه، جهت اعزام بـه بیمارستان، به منظور بازرسی رفتیم. بـه مأمور زن، گفتم کـه من احتمالاً نوار قلب و اکو خواهم داشت، لطفاً وقتی لباسهایم را درون مـیآورم، پشت پارتیشن تشریف نیـاورید. خانم مآمور گفت کـه ما حتما بیـاییم. تقاضا کردم پیش سرهنگ برویم که تا مشکل حل شود. ایشان تشریف نداشتند. بـه جانشین ایشان توضیح دادم و گفتم کـه این کار اخلاقاً و شرعاً درست نیست. مسئول اعزام با لحنی گستاخانـه و توهینآمـیز گفت کـه لازم نیست شما از شرع بگویید، شما اگر مسلمان بودید کـه جایتان زندان اوین نبود. او سپس با الفاظ و رفتار توهینآمـیز بـه صحبتهای خود ادامـه داد.
بنده بـه دلیل شرایط بد و نامساعد شدن حالم بـه بند برگشتم و یک روز بعد، دوباره دچار تشنج و حمله عصبی شدم. همبندیـان عزیزم منرا از طبقه دوم که تا جلوی درون بند، درون طبقه اول روی دست آوردند؛ چون هیچ وسیلهای درون بند وجود ندارد. بعد سوار آمبولانس د کـه در انتهای آمبولانس بسته نمـیشد و تقریباً قسمت انتهای برانکارد کـه سر من درون آن قسمت قرار داشت،در نیمـه باز آمبولانس بود کـه من درون همان حال بسیـار بد، نگران افتادن بـه بیرون بودم.
بهداری اوین بـه طور اورژانس، اعزام بـه بیمارستان امام خمـینی را هماهنگ کرد. روی برانکارد آمبولانس دراز کشیدم. ناگهان یک مأمور نظامـی زن و دو مأمور مرد با دستبند و پابند بالای سر من ایستادند. دستهایم را بغل کردم و گفتم کـه اجازه نمـیدهم که تا دستبند بزنید، چون واقعاً حالم خوب نیست، بعد توان فرار ندارم، شما هم کـه چهار نفر درون داخل آمبولانس هستید، بعد دستبند زدن به منظور چیست؟ خانم نظامـی مـیگفت، حتی اگر کما هم بروید ما دستبند مـیزنیم و دستبند را زد. خیلی عصبی بودم و بر اثر فشار عصبی کـه علاوه بر تشنج داشتم، دچار حمله عصبی دیگر شدم کـه ناچار شدند آمبولانس را چند دقیقه کنار اتوبان متوقف کنند. وقتی از آمبولانس روی برانکارد بیمارستان قرار گرفتم، دوباره دستبد را زدند و در تمام مراحل بیمارستان از ابتدا که تا خروج از بیمارستان دستبند بر دست من و متصل بـه برانکارد بود و فقط زمانی کـه زیر دستگاه سیتیاسکن مـیرفتم بـه دلیل آهنی بودن دستبند، آن را باز د.
پزشک متخصص مغز و اعصاب بالای سرم آمد و توضیح داد کـه تشنج عصبی کردم و باید که تا صبح تحت مراقبت باشم و ٣ روز بستری شوم که تا بررسی شود. با توجه بـه سابقه بیماری کـه از سلولهای انفرادی درون بند ٢٠٩ درون سال ٨٩ تاکنون داشتم و با توجه بـه اعمال شرایط امنیتی سخت از جمله دستبند، از دکتر خواستم که تا با رضایت خودم، ترخیصام کند و پزشک محترم با یک نامـه مبنی بر اینکه بیمار حتما به پزشکان معالج خود مراجعه کند، برگه ترخیص را امضا کرد.
پس از گذشت ۵ روز بالاخره درون بیمارستان، بستری شدم. از زمان اعزام، دستبند بـه دستانم زده شد؛ حتی زمانی کـه پزشک معاینـهام مـیکرد. حتی وقتی فشار خونم را مـیگرفتند، دستبند من باز نشد. وقتی وارد اتاق شدیم، بلافاصله دستبند بـه دست من و سپس بـه تختخواب زده شد کـه نمـیتوانستم بـه راحتی بنشینم یـا دراز بکشم.
بر اثر فشار عصبی کـه وارد شده بود، لحظه بـه لحظه حالم بدتر مـیشد. درون مقابل اعتراض و خواهش من، هیچ توجهی نمـیشد. از ١٩ مـهرماه که تا ٢٧ مـهرماه (طی ٩ روز) ممنوع الملاقات حتی با پدر و مادرم بودم. اجازه بیرون آمدن از اتاق را نداشتم و فقط روی تخت بودم و فقط بـه دستشویی مـیرفتم. همراه داشتن پول ممنوع بود و خودشان هم حتی از مـیوههایی کـه در بند داشتم برایم نمـیآوردند و جز غذای بیمارستان، چیزی به منظور خوردن نداشتم. درون اتاق بسته بود و پردهها را مـیکشیدند.
دو روز بعد از بستری شدن، درون اتاق آنژیو حالم بههم خورد. لذا روز بعد بـه دستور پزشک معالج، یکی از خانمهای کمک بهیـار آمدند که تا من را ببرند و موهایم را بشویند و برای نوار مغز آماده کنند. خانم نظامـی بلافاصله بـه آقای سرهنگ زنگ زد وب تکلیف کرد. ایشان هم دستور اکید دادند کـه خانم مأمور حتما در حضور داشته باشند. من درون اعتراض بـه چنین تصمـیم و رفتار دون شأن انسانی، با همـه لباسهایم زیر دوش رفتم و خانم مأمور هم حضور داشتند. ٢۶ مـهرماه آقای سرهنگ بـه اتاقم آمدند. از ایشان تقاضا کردم وقتی به منظور معاینات یـا مراحلی از معالجات، بـه محلهایی مـیرویم کـه نیـاز هست تا بخشی از لباسهایمان را درآوریم، لطفاً خانمهای مأمور نظامـی بعد از دیدن محل یـا هر اقدام دیگر، درون آن محل حضور نداشته باشند و ما درون حضور مأموران معاینـه یـا معالجه نشویم کـه ایشان هم پذیرفتند.
٢٨ مـهر که تا ١٢ ظهر ٢٩ مـهر به منظور انجام آندرسکوپی و کلونوزکوپی آماده شدم کـه نـه تنـها نباید چیزی مـیخوردم بلکه حتما ۴ لیتر مواد پاک کننده دستگاه گوارش نیز استفاده مـیکردم. بالاخره ساعت یک وارد اتاق عمل شدیم. خانم مأمور هم وارد شد. بنده از ایشان خواهش کردم که تا پشت درون اتاق عمل بایستند و ایشان ضمن صحبت با آقای سرهنگ گفتند کـه من داخل اتاق عمل مـیایستم و من دقیقاً لحظه آخر کـه مواد بیـهوشی را تزریق مـید از اتاق عمل بیرون آمدم و تا عصر هم معطل شدم که تا شاید موافقت کنند و نشد. با آقای سرهنگ تلفنی صحبت کردم و توضیح دادم و خواهش کردم اجازه بدهند خانم مأمور داخل اتاق عمل نشود که تا من هم بتوانم بـه معالجه خودم بپردازم. ایشان دوباره قول دادند کـه خانم مامور بیرون خواهد ایستاد و شما دوباره این مرحله را انجام دهید. این مرحله از ساعت ٩ صبح ٢ آبان که تا ١٢ ظهر ٣ آبان طول کشید و وقتی آماده رفتن بـه اتاق عمل شدیم، دوباره سرهنگ دستور داد کـه مأمور زن درون حین انجام کلونوزکوپی درون داخل اتاق عمل بایستد و من هم از رفتن بـه اتاق عمل سرباز زدم.
پزشک معالج اینجانب تلفنی با آقای سرهنگ صحبت د کـه ما حتما نمونـه برداری کنیم و این مرحله به منظور معالجه بیمار ضروری هست و این عمل درون اتاق عمل اتفاق خواهد افتاد کـه محیط استرلیزهای هست که فقط پزشک و پرستار حضور دارند و خواهش د کـه اجازه این عمل پزشکی داده شود. اما حتی با حضور بازرسان نظامـی هم اجازه این عمل داده نشد و من به منظور دومـین بار از ادامـه معالجه خود محروم شدم.
جناب آقای دادستان
به این ترتیب اینجانب اعتراض شدید خود را نسبت بـه رفتارهای غیرقانونی و غیر شرعی و غیر انسانی صورت گرفته اعلام مـیدارم و از آن مقام قضائی محترم تقاضای رسیدگی فوری دارم.
۱- اجباری بودن دستبند و پابند به منظور زندانیـان سیـاسی کـه حضرتعالی بیش از هر فرد دیگری مستحضرید کـه نـه تنـها حاضر بـه فرار نبوده بلکه حتی با احضارهای تلفنی خود را بـه زندان اوین معرفی کردهاند، امری بیدلیل و آزاردهنده است. بهویژه اینکه به منظور بیماران کـه در حال اعزام شدن بـه پزشک یـا بستری شدن درون بیمارستانها هستند، این مسئله موجب تشدید بیماری و فشار جسمـی و روانی بر فرد بیمار مـیشود.
به راستی بـه چه دلیل و با چه منطقی، ١۵ مـهر درون حین اعزام اورژانسی، درون داخل آمبولانس و بعد درون اورژانس بیمارستان امام خمـینی، چندین ساعت دستبند بـه دستهای من و تختخواب و برانکارد زده شد کـه خود موجب بروز یک حمله عصبی دیگر درون داخل آمبولانس شد؟ آیـا دستبند زدن بـه بیماری کـه با تشنجهای عصبی مکرر قادر بـه ایستادن نیست، خود رفتاری غیر انسانی و شکنجهای آشکار نیست؟ بـه چه دلیل معاینـه اینجانب توسط پزشک درون تاریخ ١٩ مـهر درون اورژانس بیمارستان، با دستبند انجام شد و حتی توجهی بـه درخواست پزشک هم نشد.
۲- اینجانب ١٣ مـهرماه بـه دلیل اصرار مامور نظامـی به منظور حضور درون محل انجام نوار قلب و اکو، از معاینـه و معالجه و اعزام خود بـه بیمارستان صرف نظر کردم و چنانچه توضیح دادم آندرسکوپی، کلونوزکوپی و نمونـهبرداری من درون تاریخ های ٢٩ مـهر و ٣ آبان بـه دلیل اصرار حضور مامور نظامـی درون اتاق عمل انجام نشد و بخش مـهمـی از معالجه صورت نپذیرفت. درون هر سه مورد اعلام کردم زمانیکه به منظور معاینـه یـا معالجه یـا عمل، ناچار بـه درآوردن لباس هستم، جز پزشک معالج، حضور هیچ فرد نظامـی را قبول نخواهم کرد و باید بـه حریم مابین پزشک و بیمار احترام بگذارید و این اقدام شما شرعا، اخلاقا و قانونا مشکل دارد.
جناب دادستان بنده ضرورت حضور مامور نظامـی- امنیتی درون ، اتاق عمل ( کلونوزکوپی ) یـا مراحلی از معاینـه کـه بیمار ناگزیر بـه درآوردن لباسهایش هست را نـه تنـها درک نمـیکنم و عملی خلاف رفتار انسانی مـیدانم، بلکه اصرار بر آن توسط ماموران نظامـی به منظور بیماری کـه بههیچ عنوان حاضر بـه پذیرش آن نیست را آزار روحی و روانی مـیدانم کـه حتی حاضر هست از درمان و معالجه خود صرفنظر کند.
بارها شاهد بودهایم کـه در برخی کشورها، نیروهای نظامـی- امنیتی به منظور تحقیر زندانی از و عریـان زندانیـان (به ویژه زندانیـانی کـه اعتقادات و سنتهایی درون این زمـینـه دارند) بهعنوان شکنجه استفاده کردهاند کـه این امر بهعنوان شکنجه درون افکار عمومـی و محافل حقوق بشری طرح شده است.
حال سئوال بنده از حضرتعالی بهعنوان دادستان محترم این هست که نیروهای نظامـی- امنیتی با چه مجوزی حق ورود بـه حریمهایی چون ، اتاق عمل (که حتی لباسهای زیر را درون مـیآورند) و اتاقهای معاینـه کـه لباسها (زیر و رو) را درون مـیآورند، پیدا مـیکنند و با چه مجوزی با اصرار خود درون چنین مکانهایی کـه بههیچ عنوان امکان فرار زندانی نمـیرود، مانع تداوم معالجه زندانیـان بیمار مـیشوند؟ آیـا از نظر جنابعالی چنین برخوردهایی قانونی، انسانی و شرعی است؟
نیک مستحضرید کـه ان ۶،٧ ساله دبستانی بـه دلیل آموزش و حفظ عفاف ملزم بـه سر مقنعه هستند، اکنون حتما پرسید کـه چنین رفتاری با زندانیـان خلاف عفت عمومـی نیست؟ یـا اینکه عفاف و حجاب کارکردی سرکوبگرایـانـه علیـه زنان درون جامعه ایران دارد؟
۳- درون تاریخ ۴ آبان ماه بـه طور ناگهانی ماموران نظامـی- امنیتی با حضور درون اتاق من درون بیمارستان، دستور دادند کـه وسایلم را جمع کنم که تا به بیمارستان بقیـه الله برویم و من طی نامـهای بـه ریـاست زندان اوین اعلام کردم کـه به هیچ عنوان حاضر بـه بستری شدن درون بیمارستان بقیة الله نیستم و اگر ماندن من درون این بیمارستان ممکن نیست، ٢۴ ساعت مـهلت بدهید که تا نسخههای پزشکیام را تحویل بگیرم. درون تاریخ ۶ آبان ماه بـه زندان اوین بازگشتم. اما بخشی از معالجاتم از جمله آندروسکوپی، کلونوزکوپی و نمونـه برداری انجام نشد و طبق دستور کتبی پزشک معالجم، ضرورت دارد کـه انجام شود. لذا از شما تقاضا دارم دستور بفرمایید امکان این عمل بدون حضور مأموران نظامـی انجام پذیرد. اتاق عمل یک درون بیشتر ندارد و تنـها پزشک معالج و پزشک بیـهوشی درون اتاق حضور دارند و مأمور نظامـی- امنیتی مـیتواند پشت درون اتاق عمل مأموریت خود را انجام دهد.
۴- اینجانب با توجه بـه تجربههایی کـه طی چند سال گذشته دارم، تبعیض آشکار و سختگیریهای افراطی علیـه زنان زندانی سیـاسی- عقیدتی (در اعزامها، شرایط بستری شدنها و نحوه نگهداری) را مشاهده مـیکنم کـه این تبعیض را درون تداوم تبعیض علیـه زنان درون جامعه مـیدانم، بعد نسبت بـه آن معترض هستم.
نرگس محمدی
آبان ماه ۱۳۹۴
ملی مذهبی
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیـان:
بازداشت فعالین صنفی را متوقف کنید
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیـان سراسر کشور، درون اعتراض بـه بازداشت فعالین صنفی و مدنی توسط نیروهای امنیتی، بیـانیـهای اعتراضی صادر کرد.
در بخشی از این بیـانیـه آمده است: «ده روز از بازداشت رامـین زندنیـا همکار فرهنگی مـیگذرد و این درون حالیاست هنوز از علت و مکان بازداشت ایشان اطلاعات چندانی درون دسترس نیست. وضعیت این عضو انجمن صنفی معلمان کردستان و همسرش خانم پروین محمدی کـه به همراه ایشان دستگیر شده هست به شدت جامعهی فرهنگیـان را نگران و متاثر کرده است. شوربختانـه تلاشهای والدین پیرشان درون به دست آوردن نشانی از فرزندانشان بی نتیجه مانده است. این سبک بازداشت شـهروندان بر نگرانیها مـی افزاید و حس فقدان امنیت درون مردم ایجاد مـیکند.»
به گزارش «آمدنیوز»، متن کامل این بیـانیـه کـه وبسایت حقوق معلم و کارگر آن را منتشر کرده، بـه شرح زیر است:
حق بـه رسمـیت شناختن اعتراضات و انتقادات تشکلها و فعالان صنفی و مدنی نسبت بـه عملکرد دولتها متضمن حقوق اولیـهی شـهروندی هست و اعتلای آموزش صحیح کودکان این سرزمـین نیز درون گرو تحقق مطالبات و دادخواهیهای جامعهی فرهنگیـان و کنشگران صنفی این عرصه است.
دستگیریها و فشار بر فعالان صنفی از سوی دولتی کـه داعیـه تامـین امنیت و حذف فضای امنیتی دارد با تعهدات و وعدههای پیشیناش مغایرت تمام دارد؛ تعهدی کـه برای درون دست گرفتن زمام امور بـه ملت ایران وعده کرده است.
تداوم دستگیریهای فعالین صنفی درون حالی ادامـه دارد کـه اعتراضات فرهنگیـان بـه مدنیترین شکل ممکن و براساس اصول صریح قانون اساسی انجام مـیگیرد و این درون حالی هست که رهبر انقلاب، رییس دولت کنونی بر حقوق حقهی فرهنگیـان صحه گذاشتهاند. بر نتابیدن چنین اعتراضات قانونمندی از سوی مسئولان سوالهای اساسی بسیـاری را درون پی خواهد داشت.
ده روز از بازداشت رامـین زندنیـا همکار فرهنگی مـیگذرد و این درون حالیاست هنوز از علت و مکان بازداشت ایشان اطلاعات چندانی درون دسترس نیست. وضعیت این عضو انجمن صنفی معلمان کردستان و همسرش خانم پروین محمدی کـه به همراه ایشان دستگیر شده هست به شدت جامعهی فرهنگیـان را نگران و متاثر کرده است. شوربختانـه تلاشهای والدین پیرشان درون به دست آوردن نشانی از فرزندانشان بی نتیجه مانده است. این سبک بازداشت شـهروندان بر نگرانیها مـی افزاید و حس فقدان امنیت درون مردم ایجاد مـیکند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیـان لزوم رعایت قانون درون برخورد با فعالین صنفی و مدنی را بـه مقامات یـاداوری مـیکند و از مسئولان کشور مـیخواهد کـه به بازداشت فعالان صنفی پایـان دهند و به تلاشهای عدالت خواهانـهی آنها بـه دیدهی احترام بنگرند، سخن حقشان را بشنوند و به حقوق طبیعی آنها تمکین کنند و نـهادهای زیر مجموعهی خود را بـه پاسخگو بودن درون قبال این شیوههای دستگیری ملزم کند.
امـید هست تدبیر مسئولان و تمکین آنها بـه قانون، آبی بر آتش التهابات جامعهی فرهنگیـان کشور باشد.
سحام
اعتراض کانون معان حقوق بشر:
دستهای نرگس محمدی را بـه تخت بیمارستان نبندید
متأسفانـه بعد از اعزام خانم محمدی بـه بیمارستان، دست و پای او را با وجود اعتراضهای پزشکهای معالج، بـه تخت بسته و یک مأمور زن بهصورت ۲۴ ساعته درون کنار تخت او حضور دارد. ادامـه این شرایط موجب شده هست تا خانم محمدی سه بار بصورت شدید درون بیمارستان دچار تشنج شود....
کانون معان حقوق بشر با صدور اطلاعیـهای بـه بستن دست و پای زندانیـان بیمار از جمله نرگس محمدی، زندانی سیـاسی درون بیمارستان اعتراض کرد.
به گزارش سایت کانون معان حقوق بشر، این سازمان مردمنـهاد از مقامهای مسئول خواسته هست تا شرایط بدون تنش درون بیمارستان را به منظور درمان نرگس محمدی ایجاد کنند.
نرگس محمدی، نائب رییس کانون معان حقوق بشر کـه به دو بیماری آمبولی ریـه و فلج عضلانی مبتلا است، نوزدهم مـهر ماه ۱۳۹۴ درون پی تشنج درون زندان، بـه بیمارستان منتقل و بستری شد.
متن کامل اطلاعیـه کانون معان حقوق بشر بـه شرح زیر است:
نرگس محمدی، نائب رییس و سخنگوی کانون معان حقوق بشر کـه از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ مجدداً بازداشت و به زندان اعزام شده بود با تشدید بیماری، سرانجام درون تاریخ ۱۹ مـهر ماه ۱۳۹۴ درون بیمارستان بستری شد. این درون حالی هست که پیش از این، چندین پزشک متخصص مغز و اعصاب و ریـه تشخیص داده بودند کـه ادامـه نگهداری خانم محمدی درون زندان، ضایعات جبرانناپذیری را بهبار خواهد آورد. بنابراین خواسته بودند کـه خانم محمدی درون خارج از زندان و در محیطی بهدور از تنش، مداوا شود.
متأسفانـه بعد از اعزام خانم محمدی بـه بیمارستان، دست و پای او را با وجود اعتراضهای پزشکهای معالج، بـه تخت بسته و یک مأمور زن بهصورت ۲۴ ساعته درون کنار تخت او حضور دارد. ادامـه این شرایط موجب شده هست تا خانم محمدی سه بار بصورت شدید درون بیمارستان دچار تشنج شود.
این درون حالی هست که درخواستها به منظور نبستن دست و پای خانم محمدی بـه تخت، تاکنون بدون نتیجه مانده هست تا حدی کـه پزشکها معتقد هستند کـه ادامـه این وضعیت، موجب تغییر درون وضعیت این زندانی بیمار نشده، درون نتیجه سلامت و بهبود او را درون پی نخواهد شد.
از سوی دیگر طبق دستور مقامهای زندان، هزینـه بیمارستان و آزمایشهایی کـه باید انجام شود از خانواده خانم محمدی، مطالبه شده است. با توجه بـه اینکه حفاظت از جان زندانیـان و مداوای آنان بر عهده اداره زندانها هست و همچنین این زندانی بیمار، بـه علت فعالیتهای حقوق بشریاش مدتها قبل از زندان، از کار اخراج شده بود و همسر او نیز بهعلت فعالیتهای سیـاسیاش مجبور بـه اقامت درون خارج از ایران شده است، تهیـه هزینـه گزاف بیمارستان، درون توان مالی این خانواده نبوده و مطالبه آن، عملی خلاف قانون است.
همچنین اگر چه درون روزهای گذشته بـه برخی اعضای خانواده خانم محمدی بصورت محدود، اجازه ملاقات درون بیمارستان داده شده هست اما او همچنان دسترسی بـه تلفن ندارد که تا بتواند با فرزندان هشت سالهاش صحبت کند. امری کـه مـیتواند با توجه بـه نوع بیماری خانم محمدی، بـه تشدید آن منجر شود.
بنا بـه مراتب فوق، کانون معان حقوق بشر با اعتراض بـه بستن دست و پای زندانیـان بیمار بههنگام درمان درون بیمارستان، توجه مقامهای مسئول قضایی را بـه این نکته جلب مـی کند کـه حفاظت از جان افراد زندانی و مداوای صحیح و منطبق بر ضوابط پزشکی از جمله ایجاد محیط آرام و بدون تنش، حداقل کاری هست که آنان مـیتوانند درون قبال زندانیـان بیمار انجام دهند.
بنابراین از آنجا کـه خانم محمدی بـه دو بیماری آمبولی ریـه و فلج عضلانی مبتلا هست و عوارض این دو بیماری درون فضای زندان و محیطهای تنشزا تشدید مـیشود، کانون معان حقوق بشر خواهان ایجاد شرایط بدون تنش درون بیمارستان به منظور خانم محمدی است.
کلمـه
شیرین عبادی:
آی آدمها، از کنار پرونده محمدعلی طاهری بی تفاوت نگذرید
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و رئیس کانون معان حقوق بشر، درون پی اعتصاب غذای محمدعلی طاهری، از همگان خواست کـه بی تفاوت از کنار پرونده بنیـانگذار عرفان حلقه نگذرند.
خانم عبادی درون بخشی از یـادداشت خود آورده است: «حکومتی کـه خود را ضعیف مـیپندارد و پایـههای قدرتش بـه خاطر گسترش فساد اداری، ازدیـاد فقر و استمرار نقض حقوق بشر و… لرزان شده هست از هر مرام یـا فردی کـه طرفدرانی دارد مـیترسد و آن را دشمن بالقوه خود مـیداند و از این رو شاهد صدور احکامـی چون بیست سال زندان به منظور هفت تن از رهبران بهایی و همچنین حبس خانگی مـیرحسین و بدون هیچ نوع محاکمـه و تفهیم اتهامـی هستیم.»
به گزارش «سحام»، متن کامل نوشته برنده نوبل صلح بـه شرح زیر است:
آی آدمها…
محمدعلی طاهری بنیـانگذار عرفان حلقه درون آستانـه مرگ است. دادخواهی وی، نالههای مادر، استمداد اعضای خانواده، فریـاد طرفداران و پیروان، و همچنین اعتراضات بینالمللی هیچکدام درون ترازوی سنگی عدالت قوه قضاییـه ایران موثر نیفتاده هست و درون نتیجه محمدعلی طاهری مجبور بـه اعتصاب غذا شده کـه هم اکنون بیش از چهل روز از اعتصاب غذای او مـیگذرد. تلاش دوستان و وکلای وی به منظور پایـان بـه اعتصاب غذا هنوز بـه جائی نرسیده و سایـه شوم مرگ هر لحظه بـه وی نزدیکتر مـیشود. متاسفانـه اطلاعات نادرستی کـه در مورد محمدعلی طاهری درون برخی از سایتها و خبرگزاریها داخلی و خارجی- لّه یـا علیـه وی- منتشر شده، باعث کاهش حساسیت افکارعمومـی درون سطح ملی و بینالمللی شده است.
او را متهم بـه اعمال منافی عفت مـیکنند کـه دروغی هست بی شرمانـه و برای سرپوش گذاشتن بر حکم غیرعادلانـه بی دادگاهی کـه وی را بـه جرم داشتن عقیده محکوم بـه مرگ کرده است.
او را متهم بـه خروج از اسلام و ارتداد مـیکنند، درون حالیکه وی مکرراً خود را مسلمان معرفی و شـهادتین را کـه تنـها معیـار اصلی پذیرش اسلام هست بارها بر زبان جاری کرده.
او را مخل امنیت عمومـی و موجب اغفال جوانان مـینامند، درون حالیکه صدها نفر از پیروانش بارها درون مقابل ساختمان دادگاه به منظور آزادی وی تجمع کرده اند کـه هم اکنون تعدادی از آنان نیز بـه همـین دلیل درون زندان بـه سر مـیبرند.
محمدعلی طاهری را متهم بـه بیـان مطالبی مـیکنند کـه در هیچیک از کتابها و نوشتههای وی نیست و خود نیز منکر آن سخنان است.
پس علت صدور حکم اعدام به منظور محمدعلی طاهری چیست؟
حکومتی کـه خود را ضعیف مـیپندارد و پایـههای قدرتش بـه خاطر گسترش فساد اداری، ازدیـاد فقر و استمرار نقض حقوق بشر و… لرزان شده هست از هر مرام یـا فردی کـه طرفدرانی دارد مـیترسد و آن را دشمن بالقوه خود مـیداند و از این رو شاهد صدور احکامـی چون بیست سال زندان به منظور هفت تن از رهبران بهایی و همچنین حبس خانگی مـیرحسین و بدون هیچ نوع محاکمـه و تفهیم اتهامـی هستیم.
متاسفانـه درون سنوات اخیر موارد متعدد و بیشماری از چنین تصمـیمات غیر عادلانـهای وجود دارد کـه لزوم رسیدگی و تجدید نظر درون آن انکار ناپذیر هست اما وضعیت محمدعلی طاهری بـه خاطر ادامـه اعتصاب غذا بسیـار خطرناک شده است.
آی آدمها…
بی تفاوت از کنار پرونده محمدعلی طاهری نگذرید. خواب آرام بر ما حرام اگر درون فکر چاره نباشیم.
شیرین عبادی
اعتراض شدید «شورای هماهنگی راه سبز امـید» نسبت بـه نقض مکرر حقوق شـهروندی
«شورای هماهنگی راه سبز امـید»، از مقامهای ارشد دستگاه قضایی و سازمان زندانهای جمـهوری اسلامـی، و نیز شخص رییس جمـهور ـ بهواسطهی سوگندی کـه برای پاسداری از حقوق شـهروندان یـاد کرده ـ خواست، درون مورد نظارت بر وضع زندانها، و مراقبت از سلامت زندانیـان ـ صرفنظر از دلیل بازداشت و اتهام ایشان ـ وظایف قانونی خود را ادا کنند و آییننامـهی سازمان زندانها و حقوق شـهروندی زندانیـان را پاس بدارند.»
در متن بیـانیـه این شورا کـه نسخهای از آن درون اختیـار «سحام» قرار گرفته آمده است: هموطنان آگاه، همراهان صبور و سبز
در روزهای گذشته، رخدادهای ناگوار و رویدادهای قابل توجهی درون کشور به وقوع پیوسته، کـه برای پیگیران آزادی و عدالت و اخلاق، و برای تمامـی ایرانیـان نوع دوست، موجب افسوس و نگرانی شده است.
درصدر این اخبار حتما به درگذشت یکی از فعالان کارگری کشور درون زندان رجاییشـهر اشاره کرد. مرحوم شاهرخ زمانی، کنشگر صنفی ـ سندیکایی کـه دغدغهدار تحقق نـهادهای مستقل کارگری بود و پیگیر کاستن از درد و رنج هموطنان خویش، به گونـهای مظلومانـه و بس تلخ و تأسفآور، درون کنج زندان جان باخت.
زنده یـاد زمانی کـه از سال ۱۳۹۰ بازداشت و محبوس بود، حکم ناعادلانـهی ۱۱ سال زندان را با اتهاماتی تکراری تحمل مـیکرد. وی درون حالی درون حبس درگذشت کـه بارها درون اعتراض بـه شرایط بازداشت خود و وضع بد زندانها، دست بـه اعتصاب غذا زده بود. مقامهای امنیتی مسلط بر زندان و دستگاه قضایی درون رفتاری بس غیرانسانی درون طول مدت حبس غیرقانونی، بـه وی اجازهی شرکت درون مراسم تشییع پیکر مادر و خاکسپاری وی، و نیز حضور درون مراسم ازدواج ش را نداده بودند. سختگیریهای غیرقابل توجیـهی کـه بیگمان به منظور تشدید فشار و آزار و رنج علیـه زندانیـان سیـاسی و عقیدتی، صورت مـیگیرد.
فراتر از این واقعهی بس ناگوار، دستگاههای امنیتی ـ قضایی جمـهوری اسلامـی، دور جدیدی از اعمال خشونت و تشدید سرکوب و انسداد را آغاز کردهاند. شواهد مـهم زیر قابل اشاره هستند:
۱٫ رسول بداقی، معلم زندانی کـه محکومـیت غیرمنصفانـهی ۶ سال حبس را تحمل کرده و به پایـان رسانده است، با حکمـی جدید و ناعادلانـه، حتما ۳ سال دیگر درون زندان محبوس بماند.
۲٫ بهاره هدایت، فعال دانشجویی کـه محکومـیت ناعادلانـهی ۶ سال زندان را سپری کرده و به اتمام رسانده است، با حکم غیرقانونی جدیدی، حتما ۲ سال دیگر درون حبس زندگی کند.
۳٫ شماری از اعضای کانون صنفی معلمان ایران (ازجمله جانشین دبیرکل و سخنگوی این تشکل صنفی) درون آستانـهی بازگشایی مدارس، توسط نـهادهای امنیتی احضار و بازداشت شدهاند. و این مستقل از ادامـهی حبس اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان از تیرماه گذشته است.
۴٫ تعدادی از فعالان دانشجویی کشور درون آستانـهی بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، توسط نـهادهای امنیتی احضار و بازداشت شدهاند.
موارد فاحش نقض قانون اساسی و حقوق بنیـادین شـهروندان ایران کم نیست. بـه شکلی محسوس، حامـیان کودتا و باندهای سرکوبگر و تمامـیتخواه مستقر درون حاکمـیت، بر پیگیری پروژههای غیرانسانی و ضد ملی و رفتارهای غیرقانونی خود اصرار دارند. دو سال از برآمدن و استقرار دولت اعتدالگرا مبتنی بر خواست اکثریت مشارکتکنندگان درون انتخابات مـیگذرد، اما اقتدارگرایـان همچنان بر طبل خشونت و افراطیگری و التهاب مـیکوبند.
درهمـین راستاست کـه احضار و تهدید فعالان سیـاسی، کنشگران مدنی، فعالان دانشجویی و کارگری و صنفی، و نیز صدور احکام قضایی بسیـار سنگین درون دادگاههای غیرعلنی علیـه ایشان، ادامـه دارد.
حامـیان کودتا و تمامـیتخواهان جا خوش کرده درون بخشهایی از حکومت، با سوءاستفاده از امکانات سختافزاری قدرت، مـیکوشند مانع از گشایش فضای سیـاسی و تحقق هرچند تدریجی و اندک مطالبات سیـاسی و مدنی جامعه شوند. افراطیهای اقتدارگرا درحالی درون رفتاری ضدملی، از مصالحه درون داخل مـیگریزند کـه بهشکلی ناگزیر، توافق با غرب درون حوزهی انرژی هستهای را پذیرفتهاند. آنان آشکارا از تحرک پویشهای مدنی و جان گرفتن جامعه مدنی درون هراساند و تلاش مـیکنند درون کمتر از ۶ ماه مانده بـه دو انتخابات مجلس و خبرگان رهبری، بـه نظارت استصوابی شورای نگهبان اکتفا نکنند، و انسداد و انفعال سیـاسی را با ارعاب و خشونت بر جامعهی تغییرخواه تحمـیل کنند. نکتهی ناگوار و تأملبرانگیز، همراهی وزارت اطلاعات دولت اعتدال درون بخشی از این پروژههای سرکوب، همسو با سازمان اطلاعات سپاه و دادگاه انقلاب و دستگاه قضایی است. امری کـه نیـازمند پیگیری جدی توسط رییس جمـهوری است.
شورای هماهنگی راه سبز امـید، ضمن اعتراض شدید بـه این قبیل برخوردهای غیرقانونی و مغایر حقوق بنیـادین شـهروندان، و با تقدیم مراتب تسلیت خود بـه خانوادهی مرحوم زمانی، خواستار پاسخگویی شفاف نـهادهای قضایی درون مورد مرگ نابهنگام و تلخ این فعال کارگری است.
همچنین، از مقامهای ارشد دستگاه قضایی و سازمان زندانهای جمـهوری اسلامـی، و نیز شخص رییس جمـهور ـ بهواسطهی سوگندی کـه برای پاسداری از حقوق شـهروندان یـاد کرده ـ مـیخواهیم، درون مورد نظارت بر وضع زندانها، و مراقبت از سلامت زندانیـان ـ صرفنظر از دلیل بازداشت و اتهام ایشان ـ وظایف قانونی خود را ادا کنند و آییننامـهی سازمان زندانها و حقوق شـهروندی زندانیـان را پاس دارند.
فراتر از این، از همگامان صبور و آزاده و امـیدوار و خلاق و سبز خود مـیخواهیم همچون گذشته درون مقام آگاهیرسانی دربارهی موارد نقض حقوق هموطنان (از رهبران سبز که تا شـهروندان گمنام)، بکوشند و به هر طریق مشروع و ممکن، اعتراض خود را ابراز کنند، و چشماندازها و اه منشور ارزشمند «راه سبز امـید» را پی گیرند.
شورای هماهنگی راه سبز امـید
۲۹ شـهریور ۱۳۹۴
سحام
مرخصی، مداوا و آزادی به منظور زینب جلالیـان
چند صد نفر از فعالان مدنی ، حوزه زنان ، عرصه اجتماعی و سیـاسی با تدوین و امضای بیـانیـه ای خواهان رسیدگی بـه امز مرخصی و مداوا و نیز آزادی زینب جلالیـان فعال سیـاسی کرد ایرانی شدند. او هم اکنون درون زندان خوی بـه سر مـی برد . وی بـه دلیل شکنجه های شدید بیمار هست و درون زندان از عفونت شدید روده رنج مـی برد و همچنین خطر نابینایی کامل او را تهدید مـی کند
فعالان حقوق زنان خواهان برخورداری از حق مرخصی، مداوای فوری و آزادی زینب جلالیـان فعال سیـاسی کرد ایرانی هستند
زینب جلالیـان فعال سیـاسی کرد ایرانی هست که درون سال ۱۳۸۶، درون سن ۲۴ سالگی درون جاده کرمانشاه بـه سنندج بازداشت و به زندان کرمانشاه منتقل شد. او هماکنون درون زندان خوی بـه سر مـیبرد. جلالیـان درون سال ۱۳۸۸ بـه اتهام عضویت درون پژاک بـه اعدام محکوم شد. محکومـیت وی درون سال ۱۳۹۰ بـه حبس ابد کاهش یـافت. زینب جلالیـان بـه دلیل مخالفت خانوادهاش با تحصیل او درون پی یـافتن آیندهای بهتر بـه کردستان عراق رفت و پس از آن بهعنوان هوادار حزب کارگران کردستان (پ ک ک) درون حوزه زنان مشغول بـه فعالیت شد. زینب نزدیک بـه ۹ سال هست که درون زندان بسر مـیبرد و تاکنون از حق مرخصی برخوردار نبوده است.
زینب جلالیـان درون زندان سلامتی خود را بـه دلیل شکنجههای شدید بعد از دستگیری از دست داده هست و درون خطر از دست کامل بینایی خود بـه سر مـیبرد. علاوه براین زینب درون زندان بـه عفونت شدید روده و خونریزی داخلی هم دچار شده است، و به درمان فوری نیـاز دارد. خانواده جلالیـان تأکید دارند کـه مشکل بینایی زینب جلالیـان بعد از شکنجه آغاز شده هست .
دادگاه رسیدگی بـه اتهامات زینب جلالیـان همچون بسیـاری از زندانیـان سیـاسی پشت درهای بسته و بدون حضور وکیل مع برگزار شده و تنـها چند دقیقه بـه طول انجامـیده است. اتهامات وارد شده بـه زینب جلالیـان از سوی وی پذیرفته نشده است، او هیچگاه فعالیت مسلحانـه نداشته و در زمان دستگیری هم مسلح نبوده است، هواداریاش از پ ک ک بـه صورت فعالیت درون حوزه زنان و همکاریاش با پژاک نیز درون زمـینـههای آموزشی، مددکاری و زنان بوده است. لذا دادگاه بر اساس اتهامات غیرواقعی چنین حکم سنگین و غیر عادلانـه ای را به منظور زینب صادر کرده است
ما نویسندگان و امضاکنندگان این بیـانیـه ضمن مخالفت با صدور احکام اعدام بر این باوریم که: داشتن وکیل مع و دادرسی عادلانـه حق هر متهمـی است. لذا احکام صادر شده درون دادگاههایی کـه بدون داشتن حق وکیل مع برگزار شده و یـا مـیشود، مغایر با موازین بینالمللی مورد تعهد جمـهوری اسلامـی ایران است. ما همچنین حکم حبس ابد به منظور زینب جلالیـان زندانی سیـاسی کرد ایرانی را بـه شدت محکوم مـیکنیم و خواهان برخورداری وی از حق مرخصی و مداوای فوری و آزادی وی هستیم.
در زیر بیـانیـه اسامـی 294 امضا کننده آمده است
ما زنان
احضار و تهدید رئیس تشکیلات جبهه ملی / درخواست از مجامع بینالمللی
حسین ان، رئیس تشکیلات جبهه ملی ایران، توسط وزارت اطلاعات احضار و حدود سه ساعت مورد توقیف و بازجویی قرار گرفت. درون این بازجوییها بـه این فعال سیـاسی اعلام شده هست که جبهه ملی ایران اجازه هیچگونـه فعالیت و برگزاری جلسه را ندارد.
به گزارش هرانا، روز دوشنبه دوم شـهریورماه، حسین ان رئیس تشکیلات جبهه ملی ایران بعد از برگزاری جلسه هیئت رهبری و هیئت اجرائیـه این جبهه درون منزل ادیب برومند، رئیس شورای جبهه ملی توسط وزارت اطلاعات احضار و به مدت سه ساعت مورد توقیف و بازجویی قرار گرفت.
در این بازجوییها بـه این عضو ارشد جبهه ملی اعلام شده هست که از نظر جمـهوری اسلامـی جبهه ملی ایران مرتد بوده، هرگونـه فعالیت این حزب غیرقانونی هست و برگزاری هرگونـه جلسه درون قالب جبهه ملی ممنوع و موجب بازداشت شرکت کنندگان خواهد شد.
ادیب برومند، رئیس شورای رهبری جبهه ملی ایران درون این رابطه و با اعلام این خبر بـه شدت بـه این مسئله اعتراض کرده و گفت: «جبهه ملی ایران از بدو تاسیس درون ۱۳۲۸ که تا به امروز منشا خدمات گوناگون به منظور ایران بوده و برای فعالیتهای آزادیخواهانـه و ایرانخواهانـه خود از این آقایـان اجازه نگرفته هست که امروز منتظر موافقت و مخالفت این آقایـان باشد.»
رئیس هیئت رهبری جبهه ملی افزود: «ما از تمام مجامع بینالمللی و معین حقوق بشر دعوت مـیکنیم کـه صدای اعتراضشان را نسبت بـه این خودسریها، بی قانونیها و استبدادی کـه در جریـان هست بلندتر کنند و تا جایی کـه امکان دارد فشار را بر قانون شکنان و ناقضان حقوق بشر بیشتر و هزینـه اینگونـه اعمال را به منظور آنان سنگینتر کنند.»
سحام
انتقاد کانون صنفی معلمان از سرکوب تجمع معلمان
برخورد با معلمان لکه سیـاهی درون پرونده نـهادهای امنیتی درون و بیرون دولت است
کانون صنفی معلمان ایران با انتشار بیـانیـه ای درباره حوادث روز سی و یک تیرماه، تجمع این روز را کاملا قانونی دانست و با تاکید بر اینکه “نـهادهای امنیتی تحت نظر دولت و خارج از محدوده اختیـارات آن، حق نداشتند کـه از اعتراضی آرام و مدنی جلوگیری نمایند”، خواستار برخورد دولت منتخب ملت با تعدی کنندگان بـه مقام معلم و شناسایی و معرفی آنـها شد.
به گزارش سایت حقوق معلم و کارگر، درون این بیـانیـه تصریح شده است: دولت بـه عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور و بنا بـه وظیفه ی ذاتی اش بایدانی را کـه بر خلاف قانون از تجمع جلو گیری کرده اند معرفی و باز خواست نماید. کانون صنفی معلمان ایران از دولت بعنوان منتخب ملت مـی خواهد کـه تعدی کنندگان بـه مقام معلم را شناسایی و جهت پی گیری تخلفات شان بـه مقامات مسئول معرفی نماید. درون بازداشتگاه نیروی انتظامـی چند مامور رفتاری نامتعارف و به دور از شان فرهنگ سازان این کشور داشته اند. فرهنگیـان؛ از دولت انتظار دارند کـه هیـاتی به منظور بررسی چنین برخوردهایی تشکیل داده و با معرفی خاطیـان، درون اقدامـی پیشگیرانـه، آینده را از چنین برخوردهایی پاک نگه دارند.
در بخش دیگری از این بیـانیـه آمده است: همگان بدانند چنانچه طراحان برخورد با معلمان، نـهادهای امنیتی زیرمجموعه ی دولت بوده اند، بی گمان خدمتی بـه دولت نکرده اند. غالب معلمان و خانواده های آنان بخشی از جامعه را تشکیل مـی دهند کـه جذابیت شعارهای عدالت خواهی و قانون گرایی، آنان را بـه پای صندوق های رأی کشاند. بـه ویژه بخش نادیده گرفته شده ی قانون اساسی بـه نام حقوق ملت. اما اگر طراحان برخورد، نـهادهای امنیتی موازی و رقیب سیـاسی دولت بوده اند، نیز بدانند یأس امـیدواران بـه این دولت درون طبقات مـیانی جامعه، بـه معنای روی آوردن بـه گروه های رقیب نیست.
این تشکل فعال درون زمـینـه حقوق صنفی معلمان با انتقاد شدید از عملکرد مجلس، درون بیـانیـه خود آورده است: جای تاسف دارد کـه پیرامون محل کار نمایندگان و در جایی کـه باید صدای مظلومـیت مردم شنیده شود، نیروهای غیر مسئول با برخوردهایی قهری و بعضا زشت بـه جان معلمان مـی افتند و نزدیک ۱۶۰ تن از آنـها را، بـه زننده ترین شکل ممکن بازداشت مـی کنند. وکلای محترم دیدند و شنیدند کـه گروهی از موکلان آنـها بیرون از محل کارشان کتک خوردند و فحش شنیدند و بی حرمتی دیدند، اما درون برابر این بی عدالتی سکوت د!
کانون صنفی معلمان همچنین از عملکرد حراستهای آموزرش و پرورش هم انتقاد کرده و گفته است: درون روزهای پیش از تجمع، نـهادهای امنیتی تحت امر دولت با فراخواندن فعالین صنفی و فشار بر آنـها درون صدد لغو اعتراضی بودند کـه رییس دولت آن را بـه رسمـیت شناخته و بارها و بارها مقامات سیـاسی بر حقانیت آن داد سخن داده اند. حراست ها بـه عنوان زیر مجموعه دولت و آموزش و پرورش درون نقش بازوهای نـهادهای امنیتی شدیدترین فشارهای روحی و روانی را بر فعالین عرصه صنفی وارد نمودند. آیـا وزیر آموزش و پرورش قصد دارد تدابیری بیندیشید کـه حراست ها بـه وظیفه اصلی خود یعنی حراست از کیـان آموزش و پرورش و فرهنگیـان بازگردند و به صورت عینی و ملموس “فرهنگ امنیتی” را بـه “امنیت فرهنگی” تبدیل نمایند و دست از ارعاب و تهدیدانی بردارند کـه ولی نعمت آنـها هستند ؟
متن کامل این بیـانیـه بـه این شرح است:
به نام خداوند جان و خرد
بیش از یک دهه از اعتراض های علنی فرهنگیـان درون کشور مـی گذرد. نخستین اعتراض بـه دوران اصلاحات و پس از سال ها تعدیل اقتصادی دولت سازندگی باز مـی گردد و واپسین و شاید گسترده ترین آنـها را درون یک سال گذشته را درون ۳۱ تیرماه شاهد بودیم. آنچه کـه در همـه این اعتراض ها بـه گونـه ای یکسان خودنمایی مـی کند نادیده گرفتن شان از سوی مسئولان و در نـهایت بی پاسخ ماندن بوده است. بی گمان یکی از مـهمترین دلخوری های فرهنگیـان نیز همـین ندیدن و نشنیدن هاست. همـه دولت ها درون بحرانی ترین روزهای اعتراض فرهنگیـان، شتابزده و از سر نگرانی تغییرات اندکی را اعلام و سپس درون بوق و کرنا مـی کنند و فضای اجتماعی کشور را علیـه معلم و معلمـی حساس و گاهی بر مـی آشوبند و در آخر نیز معلم مـی ماند و حقوق ناچیز و آموزش نا کارامد و دولت های پر ادعا و …
اما دورِ تازه اعتراض ها درون دولت کنونی از مـیان نارضایتی های مردم سر برآورد،نارضایتی ها از دولت های نـهم و دهم با درآمدهای بی سابقه نفتی و فسادها و بی تدبیری ها و سیـاه کاری های بی اندازه. شعارهای پیش از انتخابات رییس دولت، امـیدی را درون دل فرهنگیـان بـه وجود آورد و گفته ها نشان مـی داد کـه رییس دولت قصد فرهنگی دارد و در پی سرهنگی نیست. سال نخست دولت با بی توجهی مشابه با دولت های پیشین بـه آموزش و پرورش بـه این امـید سپری شد کـه پیـامدهای اقتصادی و سیـاسی و اجتماعی دولت دهم آن قدر گسترده و مخرب بوده هست که نمـی توان آنـها را درون یک سال تحت کنترل درآورد. اما هنگامـی کـه فرهنگیـان دیدند کـه این دولت نیز همچنان آموزش و پرورش را درون اولویت های آخر بودجه قرار داده هست و بـه خواسته های آنـها بی توجهی نشان مـی دهد، زمزمـه های دلخوری از دولت، نخست از کلاس ها و در دفتر مدرسه ها آغاز شد و پس از بارها نامـه نگاری و تهیـه طومار و دیدارهای متعدد با مقام های دولتی و نمایندگان مجلس و … بغض چندین ساله ترکید و خود را درون اعتراض های سه گانـه و سراسری ۱۰ اسفند، ۲۷ فروردین و ۱۷ اردیبهشت نمایـان کرد. با ورود بـه تابستان و با توجه بـه تعطیلات، امـید آن مـی رفت کـه دولت و مجلس با همکاری یکدیگر و با تمرکز بر مطالبات معلمان راهی به منظور برون رفت از بن بست کنونی آموزش و پرورش بیـابند و یک بار به منظور همـیشـه بـه دغدغه های پر شمار فرهنگ سازان این کشور پایـان دهند. اما ناگهان نـهادهای امنیتی فشار بر فعالین صنفی درون سراسر کشور را آغاز د. اوج این فشارها بازداشت اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران(تهران) بود. بازداشت وی کـه پس از اعتراض های چندین ماهه فرهنگیـان صورت گرفت موجی سراسری درون مـیان فعالان فرهنگیـان کشور بـه راه انداخت. معترضان چنین برخوردی را درون راستای مـهار اعتراض های صنفی خویش ارزیـابی کرده و برای دفاع از حرکت اصیل، ریشـه دار و به حق خویش، پا بـه عرصه اعتراض دیگری نـهادند. شورای مرکزی کانون های صنفی سراسر کشور درون اطلاعیـه ای روز ۳۱ ام تیر را به منظور اعتراض بـه بازداشت اسماعیل عبدی و معلمان زندانی دیگر و البته پیگیری خواسته های صنفی تعیین نمود. درون حالی کـه انتظار مـی رفت تجمع سکوت ۳۱ ام مانند سه تجمع قبلی با آرامش و در سکوت برگزار شود، ورود نـهادهای امنیتی – انتظامـی شرایط را تغییر داد و نخستین برخورد شدید درون دولتی کـه با شعار تدبیر و امـید بـه عرصه آمده بود، رقم خورد.
فشار بر فعالین صنفی درون سراسر کشور، برخورد نابخردانـه با فرهنگیـان درون محل تجمع، ضرب وشتم خانم های فرهنگی و بی حرمتی بـه بازنشستگان، بازداشت نزدیک ۱۶۰ معلم و رفتارهای نامتعارف درون زمان بازداشت با برخی از آنـها و …. پیـامد این روز بود و سبب شد این تاریخ بـه عنوان لکه ای سیـاه بر پرونده نیروهای امنیتی درون و بیرون از دولت یـازدهم نقش ببندد. تجمع ۳۱ ام تیر ۹۴ بنا بر اصل ۲۷ قانون اساسی کاملا قانونی بوده و نـهادهای امنیتی تحت نظر دولت و خارج از محدوده اختیـارات آن، حق نداشتند کـه از اعتراضی آرام و مدنی جلو گیری نمایند. دولت بـه عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور و بنا بـه وظیفه ی ذاتی اش بایدانی را کـه بر خلاف قانون از تجمع جلو گیری کرده اند معرفی و باز خواست نماید. کانون صنفی معلمان ایران از دولت بعنوان منتخب ملت مـی خواهد کـه تعدی کنندگان بـه مقام معلم را شناسایی و جهت پی گیری تخلفات شان بـه مقامات مسئول معرفی نماید. درون بازداشتگاه نیروی انتظامـی چند مامور رفتاری نامتعارف و به دور از شان فرهنگ سازان این کشور داشته اند. فرهنگیـان؛ از دولت انتظار دارند کـه هیـاتی به منظور بررسی چنین برخوردهایی تشکیل داده و با معرفی خاطیـان، درون اقدامـی پیشگیرانـه، آینده را از چنین برخوردهایی پاک نگه دارند.
در روزهای پیش از تجمع، نـهادهای امنیتی تحت امر دولت با فراخواندن فعالین صنفی و فشار بر آنـها درون صدد لغو اعتراضی بودند کـه رییس دولت آن را بـه رسمـیت شناخته و بارها و بارها مقامات سیـاسی بر حقانیت آن داد سخن داده اند. حراست ها بـه عنوان زیر مجموعه دولت و آموزش و پرورش درون نقش بازوهای نـهادهای امنیتی شدیدترین فشارهای روحی و روانی را بر فعالین عرصه صنفی وارد نمودند. آیـا وزیر آموزش و پرورش قصد دارد تدابیری بیندیشید کـه حراست ها بـه وظیفه اصلی خود یعنی حراست از کیـان آموزش و پرورش و فرهنگیـان بازگردند و به صورت عینی و ملموس “فرهنگ امنیتی” را بـه “امنیت فرهنگی” تبدیل نمایند و دست از ارعاب و تهدیدانی بردارند کـه ولی نعمت آنـها هستند ؟
نـهاد دیگری کـه وظیفه ی نظارت و پی گیری چنین مسائلی را دارد، مجلس شورای اسلامـی است. جای تاسف دارد کـه پیرامون محل کار نمایندگان و در جایی کـه باید صدای مظلومـیت مردم شنیده شود، نیروهای غیر مسئول با برخوردهایی قهری و بعضا زشت بـه جان معلمان مـی افتند و نزدیک ۱۶۰ تن از آنـها را، بـه زننده ترین شکل ممکن بازداشت مـی کنند. وکلای محترم دیدند و شنیدند کـه گروهی از موکلان آنـها بیرون از محل کارشان کتک خوردند و فحش شنیدند و بی حرمتی دیدند، اما درون برابر این بی عدالتی سکوت د! گویـا ساکنان خانـه ی ملت چشم و گوش خویش را بر زشتی هایی کـه ظاهراً زیـانی به منظور جناح سیـاسی آنان ندارد بسته اند. تاریخ معاصر شاهد هست که همتایـان آنان نیز درون سال ۱۳۴۰به همـین صورت معلمان معترض را نادیده گرفتند و اکنون نام و یـاد نیکی از خود بـه جا نگذاشته اند. کانون صنفی معلمان ایران وظیفه ی خود مـی داند کـه مراتب سپاس خویش را از آقایـان مطهری و ابوترابی و یکی دو تن دیگر از نمایندگان ابراز نماید کـه در راستای وظایف نمایندگی خود،واکنش نشان دادند و در برابر این ظلم مسلم موضع گرفتند.
آیـا بعد از گذشت بیش از یک دهه از آغاز اعتراض های صنفی فرهنگیـان وقت آن نرسیده هست که نـهادهای امنیتی بـه جای فشار بر معلمان و فعالان آنـها، بـه طرف دیگر این اعتراض ها یعنی دولت و مجلس فشار آورند که تا یک بار به منظور همـیشـه ریشـه نابرابری و تبعیض علیـه معلمان از جا کنده شود؟ از نیروهای امنیتی و انتظامـی، مسئولان دولتی، نمایندگان مجلس و قوه ی قضائیـه مـی پرسیم آیـا عمل بـه قانون تنـها وظیفه مردم عادی و نـهادهای مختلف مدنی است!؟ کـه قدرت و ثروت و طبیعتاً پشتوانـه هایی از این قبیل ندارند. آیـا حتما باور کنیم درون این کشور هم قرار هست قانون ابزاری باشد درون دست قدرت مداران به منظور خاموش نمودن صدای گروه هایی کـه عدالت و حقیقتی را مطالبه مـی کنند؟ بی گمان بهترین رفتار امنیتی، شنیدن صدای مخالف و رسیدگی بـه دغدغه های مظلومان است. مگر معلمان چه مـی خواهند بـه جز سامان بـه وضع آموزشی درون کشور؟ آیـا رسیدن حقوق آنـها بـه خط فقر، زیـاده خواهی است؟ آیـا خواست آنـها به منظور تخصیص بودجه ای متناسب، با توجه بـه اهمـیت کلیدی آموزش درون توسعه همـه جانبه، خواستی بی جا و بی اساس است؟ آیـا گفتن از ناکارآمدی سیـاست های آموزشی و اقتصادی درون آموزش و پرورش نیـاز بـه بگیر و بند و توهین و بی حرمتی و بازداشت و زندان و … دارد!؟ آیـا خواست آزادی معلمانی از خود گذشته مانند رسول بداقی، سید محمود باقری، علی اکبر باغانی، علی رضا هاشمـی و اسماعیل عبدی، حرکتی ضد امنیت ملی است!؟
همگان بدانند چنانچه طراحان برخورد با معلمان، نـهادهای امنیتی زیرمجموعه ی دولت بوده اند،بی گمان خدمتی بـه دولت نکرده اند. غالب معلمان و خانواده های آنان بخشی از جامعه را تشکیل مـی دهند کـه جذابیت شعارهای عدالت خواهی و قانون گرایی، آنان را بـه پای صندوق های رأی کشاند. بـه ویژه بخش نادیده گرفته شده ی قانون اساسی بـه نام حقوق ملت. اما اگر طراحان برخورد، نـهادهای امنیتی موازی و رقیب سیـاسی دولت بوده اند، نیز بدانند یأس امـیدواران بـه این دولت درون طبقات مـیانی جامعه، بـه معنای روی آوردن بـه گروه های رقیب نیست.
همکاران گرامـی
بی شک درون ۳۱ ام تیر برگ زرین دیگری درون حرکت های اعتراضی فرهنگیـان بـه ثبت رسید. حضور پر شور و شعور شما درون این روز تاریخی گواهی بود بر دانایی و توانایی فرهنگیـان و سندی بود بر مدنیت حرکت و آگاهانـه بودن اعتراض های صنفی. پاسخ بـه فراخوان حضور درون تجمع ۳۱ ام تیرماه نشانی بود از حس همدلی و همراهی و شجاعت و آگاهی همکاران درون سراسر کشور. کانون صنفی معلمان ایران (تهران) بـه عنوان مـیزبان این حرکت شگفت، از حضور همکاران سراسر کشور سپاسگزار هست و بـه خاطر این حضور مدنی و خشونت پرهیز بـه خود مـی بالد و به سهم خویش از برخوردهای بد نیروهای امنیتی و انتظامـی با مـهمانان سرافکنده هست و شرمنده. بی گمان رفتاری چنین قبیح با مـهمانانی کـه برخی از آنـها صدها کیلومتر را پیموده بودند که تا صدای حق طلبی خویش را بـه گوش مسئولان برسانند، زشت، زننده و نامـیمون است.
در پایـان کانون صنفی معلمان ایران امـیدوار هست که مجموعه حاکمـیت درون مدت باقی مانده که تا مـهر شرایطی را به منظور آزادی معلمان زندانی و پاسخگویی بـه خواسته های صنفی همکاران فراهم نمایند که تا سال تحصیلی ۹۴ – ۹۵ سالی آرام به منظور دولت و معلمان باشد.
کانون صنفی معلمان ایران(تهران)، مرداد ۹۴
ملی مذهبی
[اطلاعیـه ها و بیـانیـه ها - Radio Mehregan واکنش مجلس خبرگان به انتشار فایل صوتی آیت الله منتظری درباره اعدام های سال 67 امام چشم فتنه را کورد کرد]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 15 Jun 2018 07:10:00 +0000